« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس

سلام حضرت عشق

نوشته شده توسطكبري جعفري

امام رضا

بیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا

بگیر دامن شمس الشموس عالم را
گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا

رسیده ام به حرم با دوچشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا

سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق

کریم گرکه تو باشی گدا نمی‌ماند
توسفره پهن کنی بینوا نمی‌ماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمی‌ماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است

شاعر: مهدی نظری

 

 

 

 

ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت

حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر محبان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت مبارکباد

 

 

 

دفاع منطقی از حق

نوشته شده توسطكبري جعفري 24ام مهر, 1401

 

*زندگی به سبک نهج البلاغه*

 *درس هشتم*

_دفاع منطقی از حق_

 پسر عمه امیرالمؤمنین بود؛ از نوجوانی دوش به دوش پسردایی اش در رکاب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم جنگید و استقامت کرد.

بارها تا آستانه شهادت رفت.
در سه دوره خلافت ناحق بعد از پیامبر، بیعت نمی کرد تا آقایش علی علیه السلام امر نکرده بود.
 در شورای شش نفره تعیین خلیفه سوم حضور داشت و تنها کسی بود که به حضرت علی علیه السلام رأی مثبت داد.
 در ماجرای شورش عمومی علیه ظلم خلیفه سوم، از سردمداران اصلی قیام مردم بود.
 او و رفیقش طلحه بودند که پس از قتل خلیفه سوم، مردم را تشویق به بیعت با اميرالمؤمنين علیه السلام کردند.

*همه چیز خوب بود تا اینکه….*

◾️برای حب قدرت و سهم خواهی از حکومت، اولین فتنه و جنگ را علیه حضرت علی علیه السلام، او به راه انداخت.

 آری زبیر که حضرت در وصف او در حکمت ۴۵۳ فرموده اند:
*"ما زالَ الزبیرُ رجلاً منّا اهلُ البیت*
دائماً زبیر مردی از ما اهل بیت بود، ”

 بخاطر آقازاده اش، حب قدرت و کسب مال میلیاردی از طریق نامشروع، بیعت شکست و ادعا کرد که از اول هم قلباً بیعت نکرده و فقط صوری بیعت کرده است.”

 حضرت از همین ادعای او در خطبه هشتم استفاده می کنند و او را محکوم می کنند.

 *ما باید از روش حضرت الگو بگیریم؛ در برابر مدعیان پیمان شکن در انقلاب اسلامی*

حضرت می فرمایند:
زبير، می پندارد با دست بيعت کرد نه با دل، پس به بيعت با من اقرار کرده، ولی مدّعیِ انکار بيعت با قلب است.
 *بر او لازم است بر اين ادّعا دليل روشنی بياورد، يا به بيعتِ گذشته اش بازگردد.*
(خطبه ٨ نهج البلاغه)

ادامه دارد….
حجةالاسلام مهدوی ارفع

 

درسهای خطبه غدیر

نوشته شده توسطكبري جعفري 22ام تیر, 1401

واقعه غدیر خم، تنها یک حادثه زمانی مربوط به گذشته نبود، بلکه پیامی برای همه مسلمانان و همه دوران ها داشت، پیام غدیر را می توان چنین ترسیم کرد:

“غدیر ” علی علیه السلام هنوز هم چشمه ای لبریز از آب حیات و دریای مواج از کرامت ها و هدایت هاست.

“غدیر” دریایی از باور و بصیرت، در کویر حیرت و هامون ضلالت است، تا کام جان ها از آن سیراب شود.

خطبه حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) در آن دشت سوزان، آب گوارایی بر ای روح های عطشتناک  بود که می رفت تا همیشه تاریخ را سیراب سازد. اما مگر گذاشتند که این زلال گوارا، به جان های تشنه برسد؟!

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می خواست دست “امت” را در دست “امام” بگذارد تا نه گمراه شوند و نه سرگردان، نه تشنه بمانند و نه در دام نفس بیفتند. این بود که منشور بلند و جاودانه “خطبه غدیر” را سرود و به گوش تاریخ سپرد.

افسوس که گروهی از امت در کلاس درس های نبوت و وحی مردود شدند و آن همه یادها را به نسیان سپردند.

اینک مائیم و علی(علیه السلام) که غدیر خم را از دریای فضایلش به موج نشانده است.

اینک مائیم و غدیر، مرام نامه ی مکتب ما و محور وحدت ما و چراغ راهمان و راه زندگیمان است.

گرامیداشت غدیر، تکریم رسالت پیامبر و وحی خدایی است.

تکریم غدیر، ارج نهادن به تکمیل دین و اتمام نعمت است.

 

ادامه »

پیشگیری بهتر از درمان است

نوشته شده توسطكبري جعفري 20ام تیر, 1401


*زندگی به سبک نهج البلاغه*

 *درس ششم* 

 پیشگیری بهتر از درمان است
قدرت بازدارندگی بهترین دفاع، حمله است
و …
تا بحال این تعابیر را شنیده اید؟

چه در حوزه بهداشت و سلامت، چه در عرصه تولید سلاح و تجهیز قوای نظامی و چه در عرصه جنگ رسانه ای و سایبرنتیک، همواره دست پیش برای کسی است که از قبل خود را آماده و قوی کرده و همیشه در حال آماده باش و هشیاری است.

یکی از تفاوتهای عاقل با نادان ( یا بقول *نهج البلاغه*، احمق) این است که عاقل، همواره هوشیار و آگاه زندگی می کند؛ چون می داند هر لحظه و هرجا اِبلیس و جنودش با همکاری نفس اَمّاره مترصّد فرصت هستند تا از غفلت انسان استفاده کنند و ضربه خود را بزنند.

مولای ما در نامه ۶۲ می نویسند:” *مَن نامَ لَم یُنَم عنه* ” یعنی هرآنکس که به خواب رود ، دشمنِ او نخواهدخوابید! (غافل نمیشود )
اما احمق ( که در *نهج البلاغه*، به او منافق هم‌گفته شده) مثل کبک یا کَفتاری است که در زمستان سرش را زیر برف می کند تا خیال کند دشمنی تهدیدش نمی کند.
منافقان احمق که غالبا خودشان را حلقه عُقلا می دانند،همواره عاقلان حقیقی ومومنان هشیاررا متهم به *توهّم توطئه* میکنند. و با بَزک کردن چهره دشمن، سعی می کنند اکثریت را با خود همراه کنند تا وجدان خود را از این طریق، فریب بدهند.

حضرت در خطبه ۶ درباره طلحه و زبیر و فتنه جمل فرمودند:
*” بخدا سوگند! از آگاهی لازم برخوردارم و هرگز غافلگیر نمی شوم که دشمنان ناگهان *مرا محاصره کنند و با نیرنگ دستگیرم نمایم* .”
در زندگی شخصی خانوادگی و اجتماعی مراقب نفوذ افکار، تمایلات ، جریانات و افراد دشمن باشیم.

ادامه دارد….

حمیدرضا ارفع

روزشمار غدیر /استیکر

نوشته شده توسطكبري جعفري 15ام تیر, 1401

روزشمار غدیر

گاهی سکوت، خیلی شجاعت می خواهد !

نوشته شده توسطكبري جعفري 15ام تیر, 1401


*زندگی به سبک نهج البلاغه*

 *درس پنجم*

*گاهی سکوت، خیلی شجاعت می خواهد !*

برخی مفاهیم ارزشی؛ مثل شجاعت به مرور زمان در ذهن همه ما با مفاهیمی مثل فریاد زدن، نپذیرفتن وضع موجود، مبارزه تا سرحد جان و… همنشین است.

اما حقیقت این است که ذات معنای شجاعت، *پذیرفتن حق و خیر* است که گاه در مبارزه و ناآرامی است و گاه در سکوت و صبر.

مثالی بزنم؟ کسی که در دوراهی راست و دروغ گرفتار شده که اگر راست بگوید مجرم شناخته می شود و باید مجازات شود و اگر دروغ بگوید، کسی متوجه خطای او نشده و ظاهرا نجات می یابد. به نظر شما مصداق شجاعت در او چیست؟آری! راست گفتن و زیرپا گذاشتن هوای نفس.

در روایت هست که *” النجاهّ فی الصدق"* یعنی نجات در راستگویی است.

اما گاهی این شجاعت، سختتر می شود و آن در صورتی است که تو هیچ خطایی نکرده ای_ بلکه حق با تو بوده و حقت را خورده اند_ ولی میبینی که اگر بخواهی هم اکنون بر حقت پافشاری کنی و در راه احقاق حقت بجنگی، مصلحت بالاتری از دست می رود یا مفسده مهمتری دامنگیر جامعه می شود. در چنین شرایطی اگر شجاعت داشتی و دست به اقدامی نزدی، خیلی مَردی!

امیرالمومنین علیه السلام در *نهج البلاغه* خطبه پنجم در شرایط حساس که از طرفی سقیفه شکل گرفته و ماجرای خلافت به انحراف کشیده شده و از طرف دیگر ابوسفیان لعنه الله _ به نیت سوء استفاده از شرایط_ ایشان را ترغیب به قیام و بازپس گرفتن حق خلافت می کند، می فرمایند:

” *رستگار شد کسی که اگر به اندازه کافی یار داشت، قیام کرد وگرنه کناره گیری نمود و مردم را آسوده گذاشت. اینگونه زمامداری مانند آب بدمزه و لقمه گلوگیری است. و کسی که میوه را کال و نارس بچیند مثل کسی است که در زمین دیگران بکارد.* “

ادامه دارد.

حمیدرضا مهدوی ارفع