موضوع: "ایام بندگی"
زندگی به سبک امام سجاد علیه السلام
نوشته شده توسطكبري جعفري 1ام اردیبهشت, 1397در دنیای پر هیاهوی امروزی که تنوع و گوناگونی به اوج خود رسیده است، سبک زندگی هم از این قاعده استثنا نبوده و از تنوع و فراوانی برخوردار است. سبک های زندگی بر اساس شرایط فرهنگی، موقعیت جغرافیایی، سلیقه، اعتقادات و …. متغیر می شود و شکلهای بسیار متفاوتی را به خود میگیرد که با وجود ارتباطات رسانهای و شکلگیری دهکده جهانی بسیاری از این سبک ها را حتی میتوان در نزدیکی محل زندگی خود به وفور مشاهده کرد.
معیار سبک زندگی
اما نکته قابل توجه این است که در میان این همه تنوع، کدام سبک از زندگی را باید انتخاب کرد؟ سبک زندگی مدرن؟ سبک زندگی ایرانی؟ سبک زندگی غربی؟ سبک زندگی صوفیانه؟ یا…. کدامیک؟
من به عنوان یک مسلمان و یک فرد ایمانی باید ملاک و معیار را در میان متون و آموزه های دینی خود جست و جو کنم. زمانی که به قرآنِ عظیم الشان مراجعه میکنم می بینم که قرآن به صراحتِ تمام می فرماید: «هدف از خلقت و آفرینش جن و انس، بندگی است»(ذاریات:56) پیامی که از این آیه دریافت میشود این است که هر چه انسان بیشتر خود را در مسیر بندگی قرار دهد، به هدف خلقت نزدیکتر شده است. لذا باید سبکی از زندگی را انتخاب کند، که بندگی خدا در آن اولویت داشته باشد. و چنین سبکی را فقط و فقط در زندگی ائمه اطهار میتوان یافت که الگو و تجسم بندگی در آن امام سجاد علیه السلام است.
بندگی، فصل الخطاب زندگی امام سجاد علیه السلام
امام باقر (علیه السلام) می فرماید: پدرم هرگز یاد نکرد نعمتی را، مگر آن که برای شکر آن نعمت به سجده افتاد، و آیهای از کتاب خدا که در آن سجده باشد را نخواند ، مگر آن که سجده میکرد، و هرگاه حق تعالی از او بدی دفع میکرد که از آن در بیم بود، یا مکرِ مکر کنندهای را از او میگردانید، سجده میکرد و هرگاه توفیق مییافت که میان دو نفر را اصلاح کند، برای شکر آن سجده میکرد و اثر سجده در جمیع مواضع سجود آن حضرت بود و به این سبب آن حضرت را «سجّاد» می گفتند.(منتهی الآمال، ج2) این روایت گویای این نکته است که بندگی در طول زندگی، فصل الخطاب است و همه امور باید به آن پایان پذیرد. به همین دلیل است که لحظهای از شکرگزاری غفلت نمی کند و کارها را با آن زینت می بخشد.
اعیاد ماه شعبان
نوشته شده توسطكبري جعفري 1ام اردیبهشت, 1397سوم، چهارم و پنجم شعبان، به ترتیب روز ولادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، حضرت ابوالفضل و امام سجاد علیهما سلام است.
در این ایام مبارک سه نور از انوار مقدس الهی و سه وجود عرشی در فرش حاضر شدند تا زمینیان از نور وجودشان بهره برند، تا فرشیان عرشی شوند، تا رهجویان، راهبر و راهنما را بشناسند و به هدف عالی عبودیت و قرب برسند که جز آنان دیگر مدعیان، کورند و خود نیازمند چراغ راه اند و نتوانند عصاکش کوری دگر شوند.
مرحوم ملکی تبریزی در مورد روز سوم شعبان فرموده است: این روز به جهت تولد امام حسین(ع) در آن، روز بزرگی بوده و سالک باید به مقدار توانایی با روزه، زیارت و دعاهایی که در این روز وارد شده و سایر طاعت ها، شکر این روز را به جا آورد.
سالک می تواند این روز را پناه خود قرار دهد و با آن نجات پیدا کند. و دو بال روح و عقل خود را به دست آورده تا بتواند با اهل معنا در آسمان های قرب و رضوان پرواز کند. باید توجه داشت که خوشحالی اهل بیت: در این روز همراه با اندوه و عزا بود و سالک نیز باید چنین باشد.
اعتکاف؛ آبشار زلال عبودیت بر پیکر خسته از گناه
نوشته شده توسطكبري جعفري 10ام فروردین, 1397
انسان در گریز از هوای نفس و فرار از اشتغالات زندگی، در طریقت انس با معبود همواره نیازمند خلوتی است تا در انزوای وجود خویش در آثار صنع پروردگارش با دیده عبرت بیندیشد و با سوز دل و اشک دیده، باطن خود را از زنگار گناهان بشوید و خانه دل را مصفای حضور خالق هستی بخش سازد.
اعتکاف زمینه چنین خلوتی را فراهم می کند و فرصت و مجالی میدهد برای پرداختن به امور نفس خویش و جلوهگری نور محبت خدا در اعماق سرای وجود انسان، تا انسان بدون دلواپسی از کارهای انجام نشده و وابستگیهای روز مره، خود را در سرای معبود خویش نظارهگر باشد.
اکنون که در واپسین لحظات برگزاری اعتکاف سال جاری آنهم با حضور حداکثری جوانان خداجوییم نکات کلیدی این عبادت ویژه را از بنان حکیم متأله، آیتالله العظمی جوادی آملی در کتاب «حکمت عبادات» مورد بررسی قرار دهیم.
ایشان وجود تأکیدات و فضایل فراوان در اعتکاف را با نگاهی مفسرانه به تحقیق نشسته و با پرداختن به دو ویژگی خاص، این عمل عبادی را از دیگر عبادات متمایز ساخته است: عبادت ذات اقدس اله، شئونی دارد. گاهی به صورت فکر و ذکر و شکر است؛ گاهی به صورت حرکت و زمانی به صورت سکون. تا معبود (عزّوجلّ) چه دستور دهد و رسول معبود (صلی الله علیه و آله و سلم) چه پیامی آورده باشد.
آنجا که فکر و ذکر و شکر عبادت است، آیات و روایات در خصوص آن فراوان وجود دارد و نیازی به شرح آن نیست.
و آنجا که حرکت، عبادت باشد، نظیر طواف که گشتن به دور کعبه، خود عبادت است و مانند سعی بین صفا و مروه که آن حرکت مخصوص و هرولهای که در آن است، خود عبادت محسوب میشود، و به قصد قربت انجام میگیرد.
و آنجا که توقّف عبادت است، مانند وقوف در عرفات و مشعر و منا؛ البته آن جا «وقوف» به معنای «سکون» نیست؛ ولی حرکت هم واجب نیست. صِرف ماندن در عرفات و مشعر و منا با آن آداب و سنن خاصّ، واجب است.
پس معبود گاه دستور حرکت و هروله میدهد، نظیر سعی بین صفا و مروه؛گاهی دستور گردش به دور خانهٴ خود را لازم میداند، نظیر طواف در حج و عمره؛ گاهی هم وقوف و عکوف و اقبال همراه با تعظیم و بزرگداشت را در خانهٴ خود، واجب یا مستحب میشمارد، نظیر اعتکاف.
آیا مؤمنان را از اثر سجدههایشان میتوان شناخت؟
نوشته شده توسطكبري جعفري 4ام آذر, 1396
معیاری که در قرآن اعلام شده مبنی بر اینکه مؤمنان را از اثر سجدههایشان میتوان شناخت، آیا باعث تحریک حس نفاق و ریاکاری در بین افراد نمیشود؟
آیه 29 سوره فتح که میگوید «مؤمنان را از اثر سجدههایشان میتوان شناخت»، آیا باعث تحریک حس نفاق و ریاکاری در بین مؤمنان نمیشود؟
پاسخ اجمالی
در آیه 29 سوره فتح میخوانیم: «محمد، فرستاده خداست؛ و کسانى که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنان را در حال رکوع و سجود میبینى در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را میطلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است».
در این آیه مبارکه، خداوند در مقام توصیف پیامبر اسلام(ص) و یاران واقعی حضرتشان است. اولین ویژگی آنان شدت عمل در برابر کفار و رحمت و مهربانیشان با یاران و مسلمانان است.
در وصف بعدی، خداوند آنان را انسانهایی معرفی میکند که همواره در حال عبادت خداوند بوده و همه اعمالشان برای او میباشد و دائم در رکوع و سجود و همیشه به دنبال فضل و رضایت پروردگارشان هستند. بعد از این توصیفات، قرآن نشانهای برای آنان بیان میکند که همان وجود اثر سجده در صورتهای آنان است: «سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُود».
«سیما» در اصل به معناى علامت و هیئت است، خواه این علامت در صورت باشد، یا در جاى دیگر بدن، هر چند در استعمالات روزمره فارسى به نشانه هاى صورت و وضع ظاهرى چهره گفته میشود.
به تعبیرى دیگرى “قیافه” آنها به خوبى نشان میدهد که آنها انسانهایى خاضع در برابر خداوند و حق و قانون و عدالتاند، نه تنها در صورت آنها که در تمام وجود و زندگى آنان این علامت منعکس است.[1]
عباد الرحمن چه کسانی هستند؟
نوشته شده توسطكبري جعفري 18ام خرداد, 1396
همه انسانها بندگان خدایند. اکنون با لحاظ این مطلب، پرسشی پیش می آید که چگونه از یک سو همه انسانها، بلکه تمامی موجودات بندگان خدا هستند و از دیگر سو، به مقتضای آیات محل بحث، بندگان خدا واجد نشانه های خاص و مزایا و مشخصات ویژه ای می باشند؟
عباد جمع «عبد» به معنی بندگان است و «رحمان » کلمه ای است مبارک که در قرآن کریم مکررا ذکر شده است. 113 مرتبه در بسم الله آغاز سوره ها آمده و 56 بار در آیات داخل سوره های قرآن مجید که پنج مورد آن در سوره فرقان است. انتخاب لفظ رحمان بجای الله و اضافه لفظ عباد به آن، ممکن است به این دلیل باشد که سخن از بندگانی است که مشمول رحمت واسعه الهی قرار گرفته اند، به سوی کانون رحمت سیر می کنند،
رحمت فراگیر الهی در دنیا و رحمت خاص الهی در آخرت، آنان را فرا گرفته و خداوند عالیترین درجات و مقامات را به آنان خواهد داد; چنانکه در پایان این آیات کریمه می خوانیم: اولئک یجزون الغرفة بما صبروا و یلقون فیها تحیة و سلاما; «غرفه بهشتی به آنان جزا داده خواهد شد بخاطر آن صبر و پایمردی که نمودند و در آنجا تحیت و سلام نثار آنان خواهد گردید.»
چنانچه می دانیم همه انسانها بندگان خدایند. اکنون با لحاظ این مطلب، پرسشی پیش می آید که چگونه از یک سو همه انسانها، بلکه تمامی موجودات بندگان خدا هستند و از دیگر سو، به مقتضای آیات محل بحث، بندگان خدا واجد نشانه های خاص و مزایا و مشخصات ویژه ای می باشند؟
در پاسخ به این پرسش می گوییم: عبودیت به معنی تذلل به دو گونه است: 1- قهری و طبیعی 2- ارادی و اختیاری
اصطلاح عبد به این معناست که همه موجودات بطور قهری متواضعند; ولی نوع دیگری از عبودیت و فرمانبرداری اضطراری نیست; بلکه اختیاری و ارادی است و ویژه گروه و جمعیت مخصوصی است و آیات محل بحث، ناظر به حال آنان می باشد.
خداوند متعال در سوره فرقان (سوره 25، آیات 63 75) ویژگى هاى بندگان ممتاز خود (عباد الرحمن) را - كه دوازده خصلت است بر شمرده، و در آخر مىفرماید: اگر بندگان خدا داراى این ویژگىها باشند، قطعاً هدایت یافته و به پاداش عظیم الهى خواهند رسید.
منابع: عباد الرحمن؛ سایت حوزه
ویژگی هاى بندگان خدا در قرآن ـ محمد محمدى اشتهاردى
تبیان