« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس
« بیا مهدی فصل بهارهآهنگر خدا شناس »

داستان خواب آیت الله اراکی در مورد امیر کبیر

نوشته شده توسطكبري جعفري 18ام اسفند, 1393

آیت الله اراکی فرمود : شبی خواب امیر کبیر را دیدم ،

جایگاهی متفاوت و رفیع داشت پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیب گردید ؟

با لبخند گفت : خیر.

سوال کردم : چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی ؟

گفت : نه

با تعجب پرسیدم : پس راز این مقام چیست ؟

جواب داد : هدیه مولایم حسین (ع) است !

گفتم : چطور!

با اشک گفت ” آن گاه که رگ دو دستم را در حمام  فین کاشان زدند؛

چون خون از بدنم می رفت تشنگی بر من غلبه کرد

سر چرخاندم تا بگویم قدری آب دهید ؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان !

دو تا رگ بریدند این همه تشنگی ! پس چه کشید پسر فاطمه (س) ؟

او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه بود !

از عطش حسین (ع) حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد

آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (ع) آمد وگفت :

به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی ؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ ،

باشد در قیامت جبران کنیم.


کتاب آخرین گفتار

نظر از: ساده به رنگ خدا [عضو] 

خدایت یار تا آن دم که از هستی نشان باشد
دعایت می کنم سهمت همیشه آسمان باشد….

وبلاگ پربار و زیبایی دارید. انشاالله از پا در رکابان حضرت ولی عصر (عج) باشید.
موفق باشید

…………………………………………………………………………………………
سلام علیکم
ممنون استاد عزیزم
از حضور سبزتان بی نهایت سپاسگزارم

1393/12/19 @ 13:37
نظر از: صداقت...! [عضو] 

سلام
انتخاب شایسته ای بود
موفق باشید
در پناه حق

1393/12/26 @ 23:56
نظر از: آرمان [بازدید کننده]  
آرمان

ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش
از بس که کرم دارد و آقاست حسین

1394/01/22 @ 11:58


فرم در حال بارگذاری ...