« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس
« چرا نباید آرزوی مرگ کنیم؟!ليت شعري اين استقرت بک النوي ... »

عید قربان آمد و باز آ که قربانت شوم

نوشته شده توسطكبري جعفري 22ام شهریور, 1395

     عید قربان آمد و باز آ که قربانت شوم

  همچو اسماعیل به فرمان خدا رامت شوم

 

      حاجیان اندر دیار کعبه گشتند مهمان

    میزبان من بیا تا من که مهمانت شوم

 

     عید قربان است و هر که میدهد قربانی اش

     آرزو دارم که قربانی قربانت شوم

 

عید روزه رفت و عید قربان، میرسد نوروز هم

روز نوروز میرسی تا سبزی خوانت شوم

 

باغبان از شوق گلبن میرود در خواب مست

گلشن باغم بیا تا مست مستانت شوم

 

دشت ها پر لاله و باغها پر سنبل شده

تا به کی خواهی که مجنون بیابانت شوم

بیتوته

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: مدرسه حضرت فاطمه (س) سقز [عضو] 

دل سفر کن در منا و عید قربان را ببین
چشمه‌های نور و شور آن بیابان را ببین
گوسفند نفس را با تیغ تقوی سر ببر
پای تا سر جان شو و رخسار جانان را ببین

دوست عزیزعیدشماهم مبارک

1395/06/23 @ 17:44
نظر از: رحیمی [عضو] 

سلام دوست عزیزم
مشغله زیاد باعث غفلت از احوال پرسی با شما شده.امیدوارم ببخشید.
این دهه عزیز رو به شما تبریک عرض می کنم.
السلام اي غدير! مَهبَط عشق!
مقصد دولت مسلّط عشق!

السلام اي غدير! مقصد يار!
وي گل‌افشان ز موج‌موج بهار!

چه بهاري توراست؟ كز خُم تو
مست عشقيم در تلاطم تو؟

تشنگان ولايتيم همه
عطش بي‌نهايتيم همه

لب خشكم ارگ ترَك خورده‌ست
غيرتم بارها محك خورده‌ست

1395/06/24 @ 12:05
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

سلام موفق باشید

1395/07/03 @ 09:24


فرم در حال بارگذاری ...