« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس
« امام سجاد (ع) طلایه‌ دار جنبش بیداری اسلامیشب دهم ، شب عاشورا، شب حسین بن علی علیه السلام »

مصیبت جانسوز شام از زبان امام سجاد (علیه السلام)

نوشته شده توسطكبري جعفري 23ام مهر, 1395

Image result for ‫سجاد بیمار کربلا‬‎



در روایت آمده: از امام سجاد(علیه السلام) پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ حضرت سه بار فرمود: (الشام الشام الشام)

در روایتی امام سجاد(علیه السلام) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:

1- ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله می کردند و کعب نیزه به ما می زدند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می زدند.


2-سرهای شهدا را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند، سر پدرم و سر عمویم عباس را در برابر چشم عمّه هایم زینب و ام کلثوم(علیهماالسلام) نگه داشتند، و سر برادرم علی اکبر و پسرعمویم قاسم را در برابر چشم سکینه و فاطمه (خواهرانم) می آوردند و با سرها بازی می کردند، و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم ستوران قرار می گرفت.

3- زن های شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد، چون دستهایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم، عمامه ام سوخت، و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید.

4- از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز، ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می گفتند: ای مردم بکشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند.

5- ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را از در خانه ی یهود و نصاری عبور دادند و به آنها می گفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را در خیبر و خندق و … کشتند و خانه های آنها را ویران ساختند، امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید…

6- ما را به بازار برده فروشان برده و خواستند بجای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آنها مقدور نساخت.

7- ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت، روزها را از گرما و شبها از سرما آرامش نداشتیم…


ای یــاد تــــو در عــالم، آتش زده بر جانها

هـر جــا ز فــراق تــو چاک است گریبانها

ای گلشن دین، سیراب با اشک محبانت

از خون تو شد رنگین، هر لاله به بستانها


سوگنامه آل محمد، نوشته محمدی اشتهاردی، ص476


 

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(3)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
3 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: رحیمی [عضو] 

سلام دوست عزیزم
خوبی؟
عزاداریهاتون قبول درگاه حق باشه.
این علامت لینکی رو که در آخر همین پست هست(دایره سبزه)روش کلیک کن.بعدش روی لینک کوثرنت کلیک کن تا وارد کوثرنت بشی.صفحه ای که برات باز میشه خودبخود مطلبت رو به وبلاگت لینک میده.جاهایی رو هم که لازمه پر کن عزیزم.
موفق باشی

1394/08/05 @ 07:26
نظر از: صهباء [عضو] 
5 stars

سلام وسپاس از دعوتتان
یاحسین دست دلمان را به ریسمان هدایتگر تو گره زده ایم تا در این آشفته بازار گم نشود.

1395/07/21 @ 09:15
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

سوزناک بود

1395/07/26 @ 22:03
نظر از: كوثر [عضو] 
5 stars

بسیار جالب بود….
ممنون از نظرتون

1395/07/27 @ 12:16


فرم در حال بارگذاری ...