« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس
« رابطه باورها و سبک زندگی در سخن اهل بیت (ع)روحیه انتظار »

چرا پيامبراعظم (ص) الگوي جهانيان است؟

نوشته شده توسطكبري جعفري 15ام آبان, 1397

 

بشر امروز نيازمند الگويي است كه او را از اين روزمرگي نجات دهد، الگويي كه او را فراتر از تفسير مادي حيات ببرد و اين الگو رفتار و كردار پيامبر خاتم حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) است.

دانستن تاريخ دقيق ولادت و وفات آن حضرت، روزهاي زندگي، تعداد همسران يا فرزندان و جنگهاي حضرت و.. گرچه مفيد است اما آنچه امروز بدان نياز داريم دانستن اصول اخلاقي اوست. شناخت ماهيت حركت و دعوت او. رفتار و كردار پيامبر(ص) در همه جهات براي همگان الگو و اسوه كامل است

از رفتارهاي فردي اش: ادب ورزي، امانتداري، پوزش پذيري، حق گرايي، حياورزي، راستگويي، خوش خلقي، فروتني و… تا

رفتارهاي اجتماعي اش: قانون مداري، گشاده دستي، گشاده رويي، مشورت پذيري، همزيستي با اقشار مختلف اجتماع و… از عبادتش با خدا تا رفتارش با طبيعت همه و همه الگو و سرمشق است كه براي رسيدن به سعادت دنيوي و اخروي مي توان به آن تمسك جست.

قرآن پيامبر(ص) را اسوه و الگويي معرفي مي كند كه پيروي از او سعادت دنيا و آخرت را به همراه دارد كه براي رسيدن به اين سعادت بايد در همه زمينه ها او را الگو قرار داد. اسلام دين خاتم است كه سرانجام بر جهان حاكم خواهد شد.

پيامبر اعظم(ص) نيز آخرين فرستاده و رسول خداست كه براي هدايت بشر آمده است، لذا تنها پيامبر مسلمانان نبوده و نمي باشد بلكه پيامبر جهانيان است و رسالتش هدايت تمامي انسانهاست پس در حقيقت الگو و سرمشقي براي جهانيان مي باشد. مقاله حاضر كه از مركز فرهنگ و معارف اخذ گرديده درصدد تبيين اين موضوع است كه از نظر خوانندگان عزيز مي گذرد.

نقش الگو در خودسازي و جامعه سازي

در خودسازي فردي و تربيت هاي اجتماعي، «نمونه عملي» سهم عمده اي را بازي مي كند. نمونه عملي در حقيقت همان الگوها و سرمشق هايي است كه آرمان ها و وعده وعيدهاي يك مكتب در وجودشان تبلور يافته است. الگوگيري، روش و سيره همه انسان ها است. انسان از هنرها و ارزش هاي ديگران متأثر شده و خو مي پذيرد. الگوها در حقيقت آيينه تمام نماي صفات الهي اند كه بر همگان حجت و راهنما باشند.

در شيوه معرفي الگو، ارزش هايي كه آدمي را به كمال مي رساند مطرح شده و نمونه عيني آن ها به تصوير كشيده مي شود.

لذا بهترين و پايدارترين اين شيوه بهترين روش براي ترويج حق است كه پس از گذشت سالها و حتي قرن ها، هم چنان ارزش خود را حفظ كرده است اما شيوه هايي كه از حقيقت و واقعيت تهي باشند، با گذر چند صباح بي رنگ شده و رسوايي آنها آشكار خواهد شد.

پيامبر(ص) اسوه حسنه

انسان موجودي است كه بر روي زمين زندگي مي كند و با ملائكه تفاوت بسيار دارد، پس پيامبري كه براي هدايتش آمده و مي خواهد الگوي او در زندگي واقع شود بايد موجودي زميني و از ميان خود انسان ها باشد اما خوي ملكوتي داشته باشد.

همچنان كه خداوند به اين امر نيز اشاره مي كند كه اگر پيامبر خود را از ميان فرشتگان انتخاب مي كرديم او را انسان مي آفريديم و بر او همان لباسي كه مردم پوشند مي پوشانديم (انعام/9) پس حالا كه انسان است پيامبر او بايد ملكوتي باشد «قل انما انا بشر مثلكم يوحي الي…» (كهف/110) بگو من نيز همانند شما بشر هستم كه بر من وحي فرود مي آيد…» در حقيقت قرآن با اين بيان، بهانه را از بهانه جوها مي گيرد و مي فرمايد تنها بشر است كه مي تواند الگو و پيامبر بشر قرار گيرد و انبياء گذشته هم از ميان انسان ها بودند:

«هيچ پيامبري قبل از تو نفرستاديم جز اين كه همانند مردم غذا مي خوردند و در بازارها راه مي رفتند…» (فرقان/20) پيامبر چون انساني ملكوتي است مي تواند الگوي انسان قرارگيرد و انسان ها را به سوي خدا پرواز دهد.

اگر با ديده حقيقت بين بنگريم جالب ترين، پاك ترين و ارجمندترين دفتر در همه تاريخ بشر، آن دفتري است كه تاريخ زندگي انسان كامل يعني پيامبراعظم(ص) در آن درج شده است، تاريخي كه زيباترين ارمغان ها براي هوشمندان روشن دل بوده و درخشان ترين گوهر گرانبها براي كاوشگران است.

خداوند سبحان در زيباترين سخن خود رسول الله(ص) را الگوي تمام نماي حق بيان كرده و تمام انسان ها را به تماشاي اين سيماي الهي و الگوگيري از سيره اش فراخوانده است: «لقدكان لكم في رسول الله اسوه حسنه…» (احزاب/21) قطعاً براي شما رسول خدا مقتدا و اسوه زندگي است..»

 

پيامبر اعظم(ص) به عنوان آخرين پيامبر كه كامل ترين دين را در اختيار بشر نهاده در ميان پيامبران الهي همانند خورشيد مي درخشد؛ چرا كه هم اولوالعزم است و رسالت جهاني دارد و هم صاحب كتاب و شريعت مستقل است كه هم اصول اديان پيشين را نه نسخ، بلكه تصديق و تكميل مي كند و هم راه جديدي را پيش پاي انسان مي نهد.

او بشري است كه چون ديگران مي خورد، مي آشامد و بر زمين خدا در پي روزي تلاش مي كند. انساني كه ازدواج مي كند و حتي در غم از دست دادن فرزندش مي گريد، همان گونه كه قرآن اشاره مي فرمايد بشري است مانند ديگران: «قل انما انا بشر مثلكم… (كهف/110) بگو من بشري چون شما هستم…» اما اين بشر داراي ويژگي هاي خاصي است كه از جمله اين ويژگي ها متصل بودن به سرچشمه وحي است.

خداوند او را برگزيده و تعليم داده لذا همه رفتار و گفتارش منطبق بر وحي است و سخني از خود نمي گويد: «… يوحي الي…. (فصلت/6) به سوي من وحي مي شود…» هرگز از روي هواي نفس سخن نمي گويد و گفتارش جز وحي خالص نيست و خداوند تعليم او را به عهده گرفته است. «وما ينطق عن الهوي¤ ان هو الا وحي يوحي¤ علمه شديد القوي» (نجم/5) بشري معصوم از خطا و گناه كه هرگز لغزشي از او سرنمي زند و گفتار و رفتارش الهي و آموزنده است.

بزرگ مردي كه هيچ كس به عظمت خلق و خوي او نمي رسد «و انك لعلي خلق عظيم؛(قلم/4) و در حقيقت تو بر نيكو خلقي عظيم آراسته اي.» كه در راه هدايت انسان ها و رساندن آنها به حق و دست گيري از آنها تا آنجا به تلاش و تكاپو مي پردازد كه خدايش به او تسلي مي دهد: «طه¤ ما انزلنا عليك القرءان لتشقي» (طه/2) اي رسول ما قرآن را نازل نكرديم كه خويشتن را به رنج در افكني» و از گمراهي ره گم كردگان بقدري متأسف مي شود كه خدا او را اين گونه مورد خطاب قرار مي دهد:
«اي رسول نزديك است كه اگر امت تو به قرآن ايمان نياورند جان عزيزت را از شدت حزن و تأسف بر آنان هلاك سازي.» (كهف/6)

ويژگي هاي پيامبر(ص) براي اسوه بودن

اخلاق نيكو

قرآن در ستايش خلق و خوي نيك پيامبر مي فرمايد: «در حقيقت تو بر نيكو خلقي عظيم آراسته اي.» (قلم/4) نيكوترين جلوه انسان همان جلوه خدايي است يعني مظهر جلوه هاي الهي مي شود و خليفه و جانشين صفات خدايي در روي زمين قرار مي گيرد. چنان كه در روايتي آمده است:«حسن الخلق، خلق الله الاعظم؛(1) معيار خلق نيكو خلق الله است.»

اخلاق نيكو و كردار پسنديده سرمايه اي زوال ناپذير است. عامل مهم موفقيت پيامبر اكرم در ابلاغ رسالت خويش، همين بوده است يعني خلق و خوي خوش آن حضرت كه توانست افراد را به سوي او جذب نمايد چنان كه تا پاي جان به حضرت عشق و علاقه پيدا كرده بودند. حضرت مي فرمايد:«براي آن مبعوث شدم كه مكارم اخلاق را به غايت برسانم.» (2) اين خلق و خوي نيك و صفات حسنه در حقيقت ريشه در عقيده آن حضرت به خدا و توجه به مبدأ كمالات داشت. خداوند در قرآن به اين مطلب اشاره كرده و مي فرمايد:«و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا… عنكبوت/ 69) كساني كه به سوي ما تلاش كنند ما آنها را رهنمون خواهيم بود.»

پايداري و قاطعيت

براي بدست آوردن آرمان ها و اهداف بزرگ بايد سختي ها را تحمل كرد و رنج برد.

همواره دو نيروي حق و باطل درمقابل يكديگرصف آرايي كرده اند «و ما ارسلنا من قبلك من رسول و لانبي الا اذا تمني القي الشيطان في أمنيته … (حج/ 52) هيچ پيامبري را نفرستاديم جز اين كه شيطان درمقابل آرزوهاي او مانع ايجاد كرد…»

بزرگ ترين آرزوي پيامبر هدايت مردم به راه حق است و شيطان در برابر اين آرمان مخالفت مي كند و موجب انحراف انسان ها از مسيرحق مي شود. براي مقابله با اين توطئه ها مقاومت و روحيه با صلابت لازم است.

س از هجرت رسول الله (ص) به مدينه و قدرت پيدا كردن مسلمانان، آنان بر اساس دستور حضرت براي دستگيري كاروان تجارتي ابوسفيان از مدينه بيرون مي آيند و انگيزه شان به دست آوردن غنيمت است، اما خداوند اين چنين مقرر مي كند كه آنها با كاروان مسلح كه از مكه براي حمايت كاروان آمده بودند، درگير شوند و اين درگيري منجر به شكستن عظمت و شوكت كفار شود. اين پايداري رسول خدا (ص) و مسلمانان در جنگ بدر موجب عظمت اسلام و اعتلاي كلمه حق مي شود:

«به خاطرآور زماني كه خدا يكي از دو كاروان را براي شما وعده مي داد. شما مي خواستيد با كاروان غير مسلح برخورد كنيد، ليكن خداي سبحان مي خواست حق را پايدار كند و ريشه كفار را از جا بر كند.» (انفال / 7)

ريشه كن شدن كفار بايد به دست انسان هاي موحد صورت پذيرد تا پايداري آنها در راه حق روشن شود. هم چنان كه خداوند مي فرمايد:« اگر دفاع مجاهدان نباشد تمام مراكز عبادي و ديني مانند صومعه ها، كنيسه ها كليساها و مساجد كه اسم خدا درآن زياد برده مي شود، منهدم مي شوند…. (حج/ 40) و رسول خدا (ص) در راه آرمان الهي بقدري پايداري و استقامت كرد كه وقتي از او سؤال شد چگونه اين مقدار زود پير شدي؟ فرمود: سوره هود به خاطر اين آيه دستور مقاومت مي دهد و سوره واقعه مرا پير كرد. (3)

قاطعيت رسول خدا(ص) در اجراي فرامين الهي و امور گوناگون يكي ديگر از جنبه هاي وجودي حضرت است كه مي تواند به عنوان اسوه و الگو، سرمشق انسان ها قرار گيرد.

از جمله صلابت و قاطعيت حضرت در اجراي فرامين الهي مي توان به رويارويي سپاه اسلام با روميان درجنگ تبوك اشاره كرد كه درگرماي شديد تابستان حجاز صورت گرفت، درحالي كه عده اي كارشكني مي كردند و خداوند در سوره توبه از آن ياد مي كند«… و قالوا لاتنفروا في الحر قل نار جهنم اشد حرا لو كانوا يفقهون؛ (توبه/81) و مي گفتند درگرماي تابستان به سوي جبهه حركت نكنيد، بگو آتش جهنم سوزان تر است اگر آنها مي فهميدند.»
رعايت حقوق ديگران و تحقق عدالت

از ديگر ويژگي هاي رسول خدا(ص) رعايت حقوق ديگران و تحقق عدالت است كه درحيات پربار ايشان نقش برجسته و آشكاري دارد.

همواره با افراد آن گونه برخورد مي كرد كه استحقاق آن را داشتند و آن جايي كه استحقاقي دركار نبود حتي در نگاه كردن هم تفاوتي قائل نمي شد. (4) اما آنجا كه مسئله استحقاق مطرح مي شد آن را رعايت كرده و معيار عدل قرار مي دادند، همچنان كه هنگام تقسيم غذا ميان اهل صفه، آن را به كساني كه بيشتر نياز داشتند مي داد. (5) حضرت اختياردار امور مسلمانان و بيت المال آنان بود و اگر چيزي اضافه مي آمد كه مورد هزينه اش پيدا نمي شد و شب فرا مي رسيد، به منزل برنمي گشت تا مستحق آن را پيدا كند و مسئوليت را انجام داده و فارغ البال به منزل بازگردد.» (6)

شجاعت و خطرپذيري

براي رسيدن به اهداف بزرگ بايد خطرهاي بزرگ را از سر راه برداشت.

انسان هاي جسور و شجاع كه در آغوش خطر پرورش مي يابند، مسئوليت هاي بزرگ و پرخطر را تقبل مي كنند. هر مقدار آرمان، بزرگ تر باشد خطرها نيز بيشتر است و انبياء كه بزرگ ترين تحول عقيدتي و اجتماعي و سياسي را در جامعه دنبال مي كردند، بيشترين مخالفت ها و جنگ ها را نيز در مقابل داشتند.

رسول خدا(ص) براي به ثمر رساندن رسالتش كه جهاني بود از هيچ خطري نترسيد و حتي در شب ليله المبيت نيز با توكل به خدا بدون هيچ ترسي از خانه خارج شد و راه هجرت درپيش گرفت و در طول 10 سال اقامت در مدينه حدود 27 جنگ همچون بدر، احد، احزاب، خيبر، حنين و… را فرماندهي كرد. رسول خدا(ص) براساس رهنمود و دستور خداوند سبحان مسئول است سخت ترين خطر را پذيرا باشد: در راه خدا قتال كن، كسي جز تو بر اين مسئوليت مكلف نيست.»( نساء 84)

شجاعت و خطرپذيري حضرت تا بدان جا بود كه امام علي (عليه السلام) مي فرمايد:«هنگامي كه رو در روي دشمن قرار مي گرفتيم و جنگ سخت مي شد، به رسول الله پناه مي برديم.»(7)

تلاش و سازندگي

خداوند در قرآن انسان را از سرگرم شدن به زندگي دنيا و متاع آن نهي كرده و مي فرمايد:«و لاتمدن عينيك الي ما متعنا به ازواجا منهم زهره الحيوه الدنيا…(طه/ 131) چشمان خويش را به آنچه كه متاع دنيا به حساب مي آيد و ما برخي را از آن بهره داده ايم، خيره مكن كه اينها شكوفه اي بيش نيستند.»

اما اين معناي آن نيست كه آدمي دست از تلاش و كوشش بردارد و تنها به عبادت خدا مشغول شود. انسان درعين حال كه زاهد است مي تواند پرتلاش باشد چرا كه خدا دستور تلاش و سازندگي مي دهد: «او خدايي است كه زمين را رام شما قرار داده است، ليكن براي بدست آوردن روزي حلال بايد بر دوش آن (زمين) سوار شويد تا روزي حلال به كف آريد.» (ملك/15)

رسول خدا(ص) زاهدترين انسان بود چنان كه در روايت است نان سفره وي تا هنگام رحلت نان جو بود (8) اما در عين حال پرتلاش ترين انسان نيز بود. يكي از پيام هاي اسلام تلاش و سازندگي اجتماعي است تا آنجا كه كسي كه با دسترنج خود زندگي اش را تأمين مي كند همانند كسي مي داند كه در راه خدا جهاد كرده است. (9) اين رهنمود دين در حقيقت دعوت مسلمانان به توسعه اجتماعي و سازندگي است تا خودكفا بوده و وابسته به بيگانگان نباشند و اين در سيره رسول خدا(ص) آشكار و بارز بود.

هم گرايي و دوري از تفرقه

وجود آدمي به گونه اي است كه ازسويي به نور و صداقت وصفا گرايش دارد و ازسوي ديگر به انحصارطلبي و نزاع و ستيز، هم چنان كه قرآن نيز مي فرمايد: «فالهمها فجورها وتقويها» (شمس/8)شناخت تقوا و فجور در درون انسان نهاده شده است.»

در جوامع مختلف با وجود پيامبران، اختلاف ها و جنگ ها رواج داشته و مردم به خاطر ايمان نياوردن، از بسياري از فضايل بي بهره بوده اند. رسول خدا(ص) توانست از جامعه بي فرهنگ جاهلي كه افتخار آن، ستيز و غارتگري بود جامعه اي متعهد متشكل و همگرا و صميمي ايجاد كند و اين همان عمل به فرمايش قرآن است كه مي فرمايد: «واعتصموا بحبل الله جميعا ولاتفرقوا» (آل عمران /103) همه با هم به ريسمان ايمان متمسك شويد و جدايي و تفرقه ايجاد نكنيد…»

پيامبر(ص) همواره سعي مي كرد تا مردم را با يكديگر متحد و دوستي و برادري آنان را مستحكم نمايد. اصلاح ميان مردم و رفع اختلافات ميان آنان، يكي ديگر از كارهاي پيامبر براي ايجاد وحدت و يگانگي در جامعه بود. پيامبر به اهميت و نقش وحدت و يگانگي مردم درپيشبرد اهداف اسلام و دستيابي به مقصد والاي آن آگاهي كامل داشت و اتحاد را در نيرومندي مسلمانان موثر مي دانست لذا براي ايجاد وحدت در جامعه نوپاي اسلامي تلاش هاي جدي و پيگيري مي نمود.

جامعه ساخته شده توسط پيامبر اين حقيقت را در خارج متبلور ساخت كه خدا مي فرمايد: «مؤمنان پايداري كنند و با هم مقاومت كنند و با هم مراوده داشته باشند و تقوا پيشه كنند تا شايد به رستگاري برسيد.» (آل عمران/200)

برخورد با خانواده

سيره رسول خدا(ص) درنهاد خانواده نيز براي ديگران الگو است. آن حضرت به افراد آسيب پذير جامعه كه زنان از جمله آنان مي باشند، مهربان ترين بود و همواره ديگران را به دوري از ظلم بر دو گروه برحذر مي داشت: زنان و يتيمان (10) مهرباني و احسان به همسر خويش را بهترين معيار فضيلت مي دانست و مي فرمود: «بهترين شما نيكوكارترين بر خانواده اش است و من نيكوكارترين به خانواده خويش هستم.» (11)

با همسران خود با عطوفت و عدل رفتار مي كرد و ترجيح بين آنها قائل نمي شد و در مسافرتها به قيد قرعه يكي از آنها را همراه خود مي برد.

برخورد با كودكان و جوانان

رسول خدا(ص) در برخورد با كودكان همواره ابعاد وجودي و روحي آنان را در نظر گرفته و با آنان رفتاري سرشار از عطوفت و مهرباني و انس و شادابي داشت. با آنان با كمال ملاطفت برخورد مي كرد و به استعدادهاي فطري آنان توجه مي نمود. در برخورد با كودكان، خود را همسان آنان قرار مي داد.

امام حسن و حسين(عليهماالسلام) را بردوش خود سوار مي كرد و به آنها مي فرمود: خوب مركبي داريد و شما هم سواران كار خوبي هستيد. (12) مهرباني با كودكان، سيره رسول الله بود.(13) همواره تلاش مي كرد تا آنها را خوشحال كند و خواسته هاي آنان را اجابت مي نمود.(14)

جوانان از ديدگاه پيامبر

درنگاه پيامبر(ص) دوره جواني نيز از اهميت خاصي برخوردار بود. رسول خدا جوانان را به خوبي درك مي كرد و به گرايش هاي آنان توجه داشت.

در جامعه اي كه رسول خدا آن را بوجود آورده، امر ازدواج به سهولت انجام كارهاي روزمره بود؛ مشورت كردن با جوانان در موارد مختلف و پرورش عزت نفس آنها، كمك به شكوفاكردن استعدادهاي دروني توسط جوانان، آموزش آنان و مسئوليت دادن به آنها تنها گوشه اي از رفتار نبي اكرم(ص) با جوانان بود. (15) به همين جهت بود كه ياران پايدار حضرت، جوانان بودند كه وي را در راه اعتلاي توحيد ياري نمودند.

برخورد با زنان

زنان حداقل نيمي از جمعيت جامعه را تشكيل مي دهند كه تاكنون جوامع و تاريخ با آنها برخوردهاي مختلفي داشته است اما درهيچ كجاي تاريخ رفتاري به لطافت رفتار رسول خدا در مورد زنان ديده نشده است.- پيامبر اعظم با الهام از وحي الهي بسترهاي رشد و بالندگي را در زنان بوجود آورد و آنها را از ذلت ها، بي هويتي ها، تحقيرها، محدوديت ها و بردگي نجات داد، به گونه اي كه زنان همدوش مردان آزادانه با حفظ حرمت و كرامت خويش در اجتماع حضوريافتند، حتي در جنگ ها نيز همراه سپاه اسلام زناني بودند كه با امدادرساني و حتي دفاع شركت مي كردند.

رفتار الهي رسول خدا براي زنان همانند مردان كرامت، شرافت و آزادي را به ارمغان آورد و محدوديت نابه جا، خشك، بسته و بي روح را از بين مي برد. رسول خدا به زن آزادي همراه با كرامت داد تا در بسترهاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي حضور يابد. (16)

مرکز فرهنگ و معارف قرآن


فرم در حال بارگذاری ...