« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس

موضوع: "فرهنگ کتابخوانی"

*هنر رضایت از زندگی*(6)

نوشته شده توسطكبري جعفري 7ام بهمن, 1396

شادکامی

فصل دوم : بسترهای شادکامی

1. امنیت و شادکامی

بستر لازم برای لذت بردن از زندگی، وجود امنیت است. بدون امنیت زندگی جلوه ای نخواهد داشت. امام علی علیه السلام می فرماید: هر شادی نیاز به امنیت دارد.

 

2. سلامت و لذت

امام صادق علیه السلام می فرماید:” لذت زندگی هنگامی قابل درک است که انسان از نعمت سلامت برخوردار باشد”

 اگر سلامت وجود نداشته باشد ثروتمندترین افراد نیز از زندگی خود لذت نمی برند. انسان در کنار کار به استراحت نیاز دارد تا سلامتی وی تأمین شود، کار و تلاش مستمر موجب خستگی جسمانی و روانی می گردد.

روز برای تلاش است و شب برای استراحت،اگر استراحت به خوبی انجام گیرد نقش مؤثری در آرامش روانی و رضایت از زندگی خواهد داشت. خداوند در قرآن کریم شب را مایه آرامش. معرفی می کند. با تنظیم خواب می توان از زندگی بهتر استفاده کرد و لذت بیشتری برد.

 

3. شوخ طبعی

مزاح و شوخی فشار روانی انسان را می کاهدو فضای روان را صفا و نشاط می بخشد. ایمان و شوخ طبعی منافاتی با یکدیگر ندارند.

الگویی که دین از زندگی ارائه می دهد خالی از این قبیل امور نیست، بلکه برعکس، پیامبر صلی الله علیه و آله یکی از ویژگیهای اهل ایمان را شوخ طبعی آنان می داند. مومن، اهل شوخ طبعی و سرگرمی است و منافق ترشرو و عصبی مزاج است.

ادامه »

*هنر رضایت از زندگی*(5)

نوشته شده توسطكبري جعفري 7ام بهمن, 1396

بخش دوم: زمینه های رضامندی

در بخش نخست به باورهایی پرداختیم که نقش مهمی در رضامندی و شادکامی انسان ها داشتند، اما عوامل دیگری نیز وجود دارند که توجه به آن ها به اندازه خودشان مهم و تعیین کننده اند.

انسان نیازهایی دارد که نمی توان آن ها انکار کرد و تامین این نیازها نقش مهمی در شادمانی و رضامندی افراد دارد. در این بحث به پاره ای از آن ها اشاره خواهیم کرد.

 

رضامندی

 

فصل اول: امکانات خوش بختی

1. لذت کار

کار کردن یکی از جنبه های زندگی است. دیدگاه افراد نسبت به کار متفاوت است،عده ای از انسان ها خوشبختی را در این می دانند که هر وقت، هر چه را خواستند آماده باشد و برای تهیه آن به صرف وقت و تحمل رنج و زحمت نیازی نباشد. این دیدگاه بیشتر در بین جوانان امروزی وجود دارد.

عده ای دیگر تصور می کنند که مسائل معنوی می تواند جای کار و تلاش را بگیرد، چون خداوند روزی رسان است پس نباید تلاش کرد .تصحیح شناخت و باورهای لازم برای زندگی موفق به معنای کنار گذاشتن کار و تلاش نیست، به همین جهت دین تأکید زیادی بر کار و تلاش داشته و افراد را از توکل منهای کار برحذر داشته است.

 

انس بن مالک می گوید : روزي کسی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پرسید: شترم را ببندم و توکّل کنم ، یا رها کنم و توکّل کنم حضرت فرمود: ببندو توکّل کن

 

بنابراین زندگی موفق نه نصیب کسانی می شود که مایل اند یک شبه ره صدساله بپیمایند و نه نصیب کسانی می گردد که می خواهند با نشستن و توکل کردن روزگار را بگذرانند.

نکته دیگر در تأمین نیازها،طبقه بندی نیازها از جهت ضرورت آن برای بقای حیات است . بنابر فرمایش امام صادق علیه السلام “تمام نیازهای ضروری انسان آفریده شده ولی انسان برای دسترسی به آن ها کار و تلاش کند که صلاح وی در آن است" 

 

رسیدن به این نیازها بدون کار و تلاش همواره انسان را به وادی سرمستی و طغیان سوق می دهد و چه بسا او را به هلاکت می افکند. بی کاری عاقبت خوبی ندارد. زندگی موفق آن است که آینده خود را تضمین کرده و عاقبت خوبی داشته باشیم . واقعیت این است که کار یکی از نیازهای روحی و روانی انسان است اگر کار نباشد نشاط و شادابی از میان خواهد رفت.  وقتی کسی برای کسب روزی خدا تلاش کند با کسب روزی آرامش می یابد.

پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: به درستی که هرگاه روزی انسان تأمین شود نفس آرام می گیرد.

کسی که با تلاش خود زندگی اش را تامین می کند وابسته به دیگران نیست، در حقیقت کسی که کار نمی کند با آبروی خویش معامله می کند آبرو می دهد و کالا می خرد! تجارت با آبرو مساوی است با خوار شدن نزد دیگران و از بین رفتن عزت نفس.

ادامه »

*هنر رضایت از زندگی*(4)

نوشته شده توسطكبري جعفري 7ام بهمن, 1396

سخت گیری در زندگی

 

فصل هفتم:سخت نگیرید

بخش زیادی از سخت شدن زندگی مربوط به سخت گیری ماست نه وجود مشکلات؛ زندگی آن قدر هم که می پنداریم سخت و دشوار نیست اغراق کردنٍ ماست که شدت درجه دشواری را بالا می برد . بنابراین یکی از کلیدهای رضایت از زندگی، راحت گرفتن زندگی است.

امام کاظم علیه السلام در این باره می فرماید: دنیار ا ناچیز بشمرید و آن را راحت بگیرید چرا که به یقین هیچ مردمی آن را راحت نگرفتند مگر آن که خداوند زندگی را بر آنان گوارا نمود.

در این حدیث به دو نکته اساسی اشاره شده یکی ناچیز شمردن دنیا، اهمیت دادن بیش از اندازه به دنیا مقدمه سخت گرفتن آن است.

 

و نکته دیگر راحت گرفتن زندگی است، انسان هر چند از امکانات خوبی هم برخوردار باشد تا زمانی که زندگی را سخت بگیرد لذتی از زندگی نخواهد برد.

 

امام صادق علیه السلام پنج چیز را در آسایش زندگی مؤثر می دانند: سلامتی،امنیت، روزی وسیع ، مونس موافق و راحت گرفتن زندگی، و می فرمایند ویژگی آخر، ویژگی های دیگر را پوشش می دهد.

بنابراین برای رسیدن به یک زندگی لذت بخش باید دنیا را ناچیز شمرد و از هوس های زندگی دوری کرد تا بتوان راحت زندگی کرد،

همه چیز به دست خود ماست.

 

*هنر رضایت از زندگی*(3)

نوشته شده توسطكبري جعفري 3ام بهمن, 1396

مقایسه

 

فصل ششم: مقایسه در زندگی

تفاوت سطح زندگی ها یک پدیده مقایسه اجتماعی را بوجود می آورد ، انسان مایل است خود را نسبت به زندگی دیگران ارزیابی کند، نتیجه این مقایسه یا شادمانی و رضایت از زندگی و همراه با امید است یا ناخرسندی و نارضایتی از زندگی، همراه با ناامیدی و ناتوانی است.

اگر مقایسه در سطح بالاتری باشد، مقایسه صعودی است و چون در آن رضایت از زندگی کاهش می یابد به آن مقایسه کاهنده می گویند. و اگر مقایسه در سطح پایین تری قرار بگیرد مقایسه نزولی است و چون در این مقایسه سطح از زندگی افزایش می یابد به آن مقایسه افزاینده می گویند.

مقایسه کردن خارج از توان و اختیار ما نیست و می توان آن را تحت کنترل و مدیذیت خود در آوریم، تا سطح رضایت از زندگی افزایش یابد و بشر از زندگی خود لذت ببرد.

 

داستان قارون در قرآن نمونه ای از مقایسه صعودی است . قارون از ثروت خیره کننده ای برخوردار بود و زندگی اشرافی خیره کننده ای داشت، مشاهده زندگی او عده ای را به مقایسه وامی داشت و آرزوی زندگی قارون را در آنان به جوش می آورد، اما در طرف دیگرگروهی بودند که هرچند قارون را دیدند ولی به مقایسه اقدام نکردند، خداوند در قرآن از آنان به خوبی یاد می کند و ویژگی آنان را خردمندی و فرزانگی می داند. هر دو گروه مشاهده کردند اما فقط گروه اول مقایسه کرد، پس مشاهده منجر به به مقایسه نمی شود.

 

خداوند متعال برای جلوگیری از مقایسه صعودی و تأمین رضامندی. می خواهد که مردم در مواجهه با زندگی های قارونی شگفت زده نشوند. خداوند ماهیت ثروتمندی آنان را وسیله عذاب آن ها بیان نموده استو در مقابل رزق خداوند را بهتر و پایدارتر معرفی کرده است.

مقایسه صعودی پیامدهایی دارد که به طور مستقیم بر سطح رضایت از زندگی تأثیر می گذارد، این پیامدها عبارتند از :

1. اندوه:  شادی را از دل ها می رباید و لبخند را از لبها می زداید.

2. حسرت: کسی که مقایسه صعودی می کند فهرست بلندی از نداشته ها را برای خود تهیه می کند و به خاطر آنچه پیوسته افسوس می خورد، کسی که پیوسته چنین باشد همانند کسی است که نی خواهد جان دهد.

3. ناسپاسی و بی تابی: انسان موفق کسی است که از سویی از آنچه دارد،آگاه بوده و نسبت به آن شاکر باشد و از سوی دیگر نسبت به سختی ها بردبار بوده، از بی تابی کردن بپرهیزد.

ادامه »

*هنر رضایت از زندگی*(2)

نوشته شده توسطكبري جعفري 3ام بهمن, 1396

معنای زندگی

فصل سوم: معنای زندگی

انسان موجودی کمال گرا و هدفمند است که از بیهودگی، بی معنایی و بی هدفی سخت گریزان است. چنین موجودی هرچند تمامی امکانات زندگی برایش فراهم باشد، اما اگر به بیهودگی و پوچی برسد، زندگی برایش معنا و مفهومی نخواهد داشت. چه بسیار انسان هایی که وقتی به این نقطه از پوچی بی معنایی رسیدند دست به خودکش زدند.

خداوند متعال می فرماید: کسانی که معنای زندگیشان دنیاست با کسب دنیا خشنود می شوندو با از دست دادن آن ناراحت می شوند.

اما اگر معنای زندگی خدا شد، انسان بخاطر خدا زندگی میِ کند، بخاطر او تلاش می کند و برای رسیدن به او همه سختی ها را تحمل می کند؛ بدین سان از حیرت و سرگردانی در می آید و احساس رضایت و خشنودی می کند.

 

فصل چهارم: روزی زندگی

خداوند روزی را تضمین کرده است و در هر شرایطی روزی انسان را تامین می کند اگرچه در دل تخته سنگ سیاه باشد. البته نگرانی در حد متعارف عامل تحرک برای کسب روزی است اما نگرانی بیش از حد بی مورد است.

امام علی علیه السلام می فرمایند: کسی که مطمئمن باشد آنچه خدا برای او مقدر کرده، فوت نمی شود، دلش آرام می گیرد.

انسان فکر می کند که تأمین بودن روزی یعنی حاضر بودن تمام روزی در زمان حال!

اما قانون روزی این است که روزی  “روز به روز” فرا می رسد. پس اگر هر رور در اندیشه همان روز باشیم.، نه از کار امروز باز می مانیم و نه دچار تنیدگی و نارضایتی می شویم. با این روحیه نگرانی ها بر تمام عمر توزیع می شود و از فشار آن کاسته می گردد و دچار حرص و طمع نمی شویم، چون هرچه حریص تر باشد به همان اندازه از آرامش دور شده است.

 

اگر انسان به آنچه که از طرف خدا تعیین شده راضی و قانع باشد از نعمت آرامش نیز برخوردار خواهد شد. پس تفاوت فرد حریصِ ناراضی و فرد قانع در احساس آرامشی است که شخص قانع از آن بهره مند است و فرد حریص محروم از آن.

 

از امام صادق علیه السلام نقل شده که لقمان به فرزند خود گفت: به آنچه خدا قسمت کرده، قانع باش نا زندگی ات با صفا شود.

البته قناعت به معنای تنبلی و بی کاری نیست قناعت و تلاش دو مقوله جدا از یکدیگرند.انسان باید تلاش کند تا خداوند روزی را برساند و به آنچه رسید قانع باشد و حرص نورزد، بخل را وارد زندگی خود نکند زیرا دشمن آسایش زندگی است .طبق روایات رسیده از ائمه اطهار، شخص بخیل مالک دارایی خود نیست و در حقیقت او نگهبان اموال ورثه است.

 

ادامه »