« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس

موضوع: "میهمان محرم"

"گام اخر اینکه..."

نوشته شده توسطكبري جعفري 30ام آبان, 1395

مقام شفاعت به مثابه عزتمندی

نوشته شده توسطكبري جعفري 28ام آبان, 1395

مومنین واقعی، در زندگی دنیایی خود، راه دین و تبعیت از دستورات الهی را پیش می‌گیرند. از این رو بسیاری از اوقات مورد ظلم مخالفان راه شریعت قرار می‌گیرند و به‌خاطر خداوند، آنها ظلم و تعدی نمی‌کنند. خداوند متعال، سزای صبر و ایمان آنها را در زمان ها و مکان های مختلف می‌دهد. یکی از این پاداش هایی که خداوند به مومنین اعطا می کند، مقام شفاعت است.


عزیز، یکی از القاب خداوند متعال است و مقابل ذلیل قرار دارد و معنای اصلی آن، شکست ناپذیر است[۱]. همچنین، به فرد قدرتمند، سربلند و بزرگوار، عزیز می‌گویند. عزت نیز در برابر ذلت قرار دارد و به فرد با اقتدار و قدرتمند اطلاق می‌شود.

خداوند در قرآن کریم، در آیه ۸ سوره منافقون، می‌فرماید:

«و لله العزّه و لرسوله و للمؤمنین»، یعنی: «و عزت، برای خداوند و رسولش (ص) و مومنان است.»

قرآن، عزت واقعی و حقیقی را به خدا منتسب می‌کند و بعد از او، این عزت را برای رسولش و مومنان نام می‌برد.

در زندگی عادی، مشاهده می‌کنیم اکثرا مومنین مورد ظلم و ستم ظالمین و کافران قرار گرفته‌اند. بسیاری از مومنین در جنگ‌ها شکست خورده و گاهی به‌صورت برده و مغلوب کافرین شده‌اند. منظور خداوند از این عزت چیست؟ چگونه مومنین، با وجود شکست و مغلوب شدن در این دنیا، عزتمندند؟ این عزت در چه زمانی بروز و ظهور پیدا می‌کند؟

خداوند این عالم را عالم مهلت قرار داده است. در این دنیا، به همه اختیار داده شده است که خودشان راه صحیح را پیدا کنند. خدا حجت‌های خویش را برای مردم فرستاده تا مردم را راهنمایی کنند و این خود مردم هستند که باید تصمیم بگیرند به چه راهی بروند.

در این دنیا، دو مهلت برای انسان قرار داده شده است: یکی عمر هر نفر[۲]، و دیگری تا زمان قیام صاحب الزمان[۳]. (زیرا طبق آنچه در روایات آمده است، امام زمان (عج) پس از قیامشان، به علم الهی جلوی بسیاری از توطئه‌ها و دشمنی‌های منافقان و کافران را خواهد گرفت.) از این رو، مردم می‌توانند راه هدایت یا راه گمراهی را انتخاب کنند. برای همین است که خداوند جلوی ظلم افراد ظالم را نمی‌گیرد. در طول تاریخ، بسیاری از ظالمان بر مومنان چیره شده و بدترین ظلم‌ها را بر آنان روا داشته اند.

ادامه »

پیاده روی اربعین، سیره معصوم یا رسم شیعه؟

نوشته شده توسطكبري جعفري 27ام آبان, 1395


Image result for ‫اربعین‬‎

 

به گزارش سرویس علمی-فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، روایات متعددی درباره پیاده رفتن (ماشیاً) به زیارت امام حسین (ع) وجود داردو جالب آنکه این رسم از همان بدو وقوع واقعه عاشورا مرسوم شده که زیارت جابر و عطیه کوفی و بعد کاروان اسراء با حضور امام سجاد و حضرت زینب، شاهدی است بر این مدعا. بنابراین، بزرگداشت پیاده روی اربعین، هم توسط امام معصوم (امام سجاد)، تقریر شده است و هم به نوعی به عنوان شعائر الهی در میان شیعه و اصحاب معصومین (جابر بن عبدالله انصاری و عطیه)، مرسوم می باشد همچنانکه سیره علماء و فقهاء شیعه بر این امر، تاکنون و در طی قرن ها بر این مساله، مستمر بوده است. چنانکه در آداب تعلیمی امام صادق به شیعیان، زیارت روز اربعین، سفارش شده است.


*اهمیت روز اربعین امام حسین

درباره منشأ اهميت روز اربعين امام حسین در تاريخ شيعه، بايد گفت كه اين روز (20 صفر) از دو جهت كانون توجه قرار گرفته است: يكي از جهت بازگشت اسرا از شام به کربلا در اربعین اول یا دوم و زیارت قبر مطهر امام حسین توسط امام سجاد و حضرت زینب،سلام الله علیها و ديگري به سبب زيارت قبر سيدالشهدا (ع) توسط جابر‌بن‌عبدالله انصاري يكي از اصحاب برجستة رسول‌ خدا (ص) و اميرالمؤمنين (ع).

بنابراین، نخستین زائر اربعین از میان مردم، جابر بن عبد الله انصاری بوده است و نخستین زائر اربعین از میان خانواده امام حسین و بنی هاشم، کاروان اسراء اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) در هنگام بازگشت از شام، می باشد. چنانکه مرحوم سید بن طاووس در کتاب شریف لهوف، چنین می فرماید:

لَمّا رَجَعَ نِساءُ الحُسَينِ عليه السلام وعِيالُهُ مِنَ الشّامِ وبَلَغوا إلَى العِراقِ، قالوا لِلدَّليلِ: مُرَّ بِنا عَلى طريقِ كَربَلاءَ، فَوَصَلوا إلى مَوضِعِ المَصرَعِ، فَوَجَدوا جابِرَ بنَ عَبدِ اللّهِ الأَنصارِيَّ رَحِمَهُ اللّهُ وجَماعَةً مِن بَني هاشِمٍ ورِجالًا مِن آلِ الرَّسولِ صلى الله عليه و آله قَد وَرَدوا لِزِيارَةِ قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام، فَوافَوا في وَقتٍ واحِدٍ، وتَلاقَوا بِالبُكاءِ وَالحُزنِ وَاللَّطمِ، و أقامُوا المَآتِمَ المُقرِحَةَ لِلأَكبادِ، وَاجتَمَعَت إلَيهِم نِساءُ ذلِكَ السَّوادِ، و أقاموا عَلى ذلِكَ أيّاما. (ابن طاووس، الملهوف، ص 225)


هنگامى كه زنان و خاندان امام حسين عليه السلام از شام باز گشتند و به عراق رسيدند. به راهنمايشان گفتند: «ما را از راه كربلا ببر». آنان به قتلگاه [شهدا] رسيدند و جابر بن عبد اللّه انصارى كه خدا رحمتش كند و گروهى از بنى هاشم و مردانى از خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله را ديدند كه براى زيارت قبر حسين عليه السلام آمده بودند. پس در يك زمان، در آن جا گرد آمدند و با گريه و اندوه و بر سر و صورت‏ زنان، به هم رسيدند و مجلس‏هاى عزايى بر پا داشتند كه جگر را آتش میزد. زنان حاضر در آن جا هم گِرد آمدند و چندين روز، همين گونه ماندند.


هم چنين علّامه مجلسى(ره) در کتاب زاد المعاد مى‏ نويسد: «مشهور آن است كه سبب تأكيد زيارت آن حضرت در اين روز، آن است كه امام زين العابدين عليه السلام با ساير اهل بيت(علیهم السلام) در اين روز بعد از مراجعت از شام به كربلاى معلّى وارد شدند و سرهاى مطهّر شهداء را به بدن‏ هاى ايشان ملحق كردند». (مجلسی، زادالمعاد، ص 402)

*استحباب زیارت اربعین

و اما درباره استحباب زيارت اربعين نيز، دو روايت بيان شده است: يكي روايتي است كه در آن امام صادق(علیه السلام)، زيارت اربعين را به صفوان‌بن‌مهران جمّال، تعليم مي‌دهد و همين تعليم دادن، نشانة بزرگداشت زیارت اربعين است.

ادامه »

چیزی جز زیبایی ندیدم!

نوشته شده توسطكبري جعفري 8ام آبان, 1395

استاد علی اکبر رائفی پور

یکی از تحریفاتی که وارد جریان کربلا کردن وبه این بهانه قمه زنی رو اشاعه دادن اینه که عقیله بنی هاشم حضرت زینب سرشو به چوب محمل کوبیده!
در صورتیکه اصلا محملی در کار نبوده!
برای اینکه اسرا رو تحقیر کنن حضرات سوار شتر برهنه کرده بودند.

اعتراض هم میکنی میگن تو بحار اومده این روایت!
بابا علامه مجلسی در بحار ذیل این روایت نوشتن که مرسله یعنی اصلا سلسله روایان نداره.

یا اینکه گفتند حضرت زینب و امام سجاد سر مبارک رو میدیدن گریه میکردن
در صورتیکه تو تاریخ امده سر مبارک رو خولی برداشت بدو رفت…
یه سری اشعار سخیفی رو هم به حضرات نسبت دادند.
اشعاری که فاقد فصاحت و بلاغت هاشمیه که اصلا جمله بندی صحیحی نداره!

مرحوم شیخ عباس قمی میفرمایند نسبت سرشکستن به عقیله بنی هاشم واشعار معروفه بعید است از عالمه غیر معلمه حضرت زینب که صاحب مقام رضا و تسلیم بودند.

حضرت زینبی که وقتی وارد قصر این زیاد میشن کوچکترین اثار شکست بر چهره مبارکشان نبود.

اصلا ابن زیاد ملعون تعجب میکنه برای شکستن حضرت عملیات روانی میکنه میگه خدا بواسطه گناهانتون خوب ازتون انتقام گرفت،
که حضرت زینب شیون و گریه کنن
حضرت زینب جواب میدن چیزی جز زیبایی ندیدم.

وقتی حضرت امام سجاد حرفی میزنن که
ابن زیاد عصبانی میشه میخواد به امام حمله کنه حضرت زینب میان جلو.
ابن زیاد از ترسش عقب نشینی میکنه.
همچین زینبی رو دراین حد کوچیک میکنین؟

حضرت متوجه هستند کوچکترین شکست اینجا یعنی هدر رفتن خون امام حسین.

تو جنگ خودمون مادرای شهدا چه برخوردی میکردند.
یه کلیپی هست مادر شهید حزب الله پسرشو براش میارن یه قطره اشک نمیریزه.
خطاب به پسرش میگه گفتی لبیک یازینب؟
کسی تو اتاق گریه میکنه مادر عصبانی میشه میگه کیه گریه میکنه بره بیرون ما جز برای اهل بیت گریه نمیکنیم…

این برخورد یه زن عامیه، اونوقت شما با چه منطقی همچین کارایی رو به حضرت زینب نسبت میدین؟ قیامت چه جوابی دارین به حضرت بدین…

 برگرفته از سخنرانی از کوفه تا تهران

 

لقمه های حرام، مقدمه تکرار عاشورا

نوشته شده توسطكبري جعفري 5ام آبان, 1395


کوفی بودن یعنی اظهار محبت به امام، ولی در فتنه «زر و زور و تزویر» رد شدن … کوفی بودن یعنی مرعوب و مجذوب قدرت دشمن شدن و منفعتی کوتاه مدت را فدای مصلحتی بسیار بزرگتر کردن، کوفی بودن یعنی راه را گم کردن و تشنه لب به امام رسیدن و پس از سیراب شدن، آب را بر همان امام بستن؛ کوفی بودن یعنی پیمان بستن و عهد شکستن؛ کوفی بودن یعنی شعار دادن ولی عمل نکردن…

بعد از پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) اکثر مسلمین در خواب غفلت فرو رفتند، با توجه به علم داشتن به حقانیت اهل بیت پیامبر، در یاری ایشان کوتاهی کردند و با سکوت خود، با ظالمین همراهی کرده و اهل باطل را مدد رساندند؛ قرآن کریم علت انحطاط جامعه آن روز را دو عامل معرفی می کند؛ یکی اعراض و کوتاهی از ذکر خدا که مصداق بارز آن نماز است و دوم پیروی از شهوات و دنبال زخارف دنیا رفتن؛ در یک کلام، اشرافی گری و عافیت طلبی؛ «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا[مریم/59] سپس جانشین آن مردم خداپرست قومى شدند که نماز را ضایع گذارده و شهوت هاى نفس را پیروى کردند و اینها به زودى کیفر گمراهى را خواهند دید».


خداوند متعال اولین علت انحطاط جامعه مسلمین را، ضایع و فاسد کردن نماز می شمارد، سهل انگاری در این فریضه کبری که آمد، بلافاصله بعد از آن، شهوات رانی و حرام خواری هم می آید، به همین علت است که حضرت حق می فرماید: «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ[ماعون/4] واى بر نمازگزارانى که… الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ[ماعون/5] در نماز خود سهل انگارى مى کنند.»

ادا نشدن حق نماز یعنی سهل انگاری و اعراض از ذکر خدا، که نتیجه اش سختیِ معیشت و بی برکتیِ رزق است: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً…[طه/124] و هر کس از یاد من اعراض کند همانا (در دنیا) معیشتش تنگ شود…»؛

درآمد هم که بالا باشد، باز خرجش به دخلش نمی رسد، دارائیش برکت ندارد، احساس کمبود می کند؛ این وعده ی خداست، زیرا یاد خدا که رفت، شیطان در قلبش راهبری و دنیا برایش جلوه گری می کند، به تجملات و ثروت اندوزی حریص تر، مال حرام خوردن و حقوق اضافی و نجومی از بیت المال برداشتن برایش آسان می شود؛ شکم ها که از مال حرام پر شد، دیگر سخن حق شنیده نمی شود؛ اینجاست که رذیلت ها جایگزین فضیلت ها و ارزش های والای انسانی، جای خود را به اشرافی گری و شهوترانی خواهد داد و مقدماتِ تکرار کربلا فراهم می شود.


آن هایی که در مقابل امام حسین (علیه السلام) آمده بودند، نماز می خواندند، روزه می گرفتند، روش رفتاری داشتند، کمونیست نبودند. کسانی بودند چه بسا به ظاهر رفتارشان، رفتار اسلامی بود، پس چه طور شد این ها اینگونه شدند؟

تأثیر لقمة حرام

یک لقمه حرام درون شکم رود، چهل روز نمازش قبول نمی شود. پیامبر می -فرماید: «روی عن رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم): مَنْ أَکَلَ لُقْمَةَ حَرَامٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَة» اگر کسی یک لقمة حرام بخورد، نمازش تا چهل روز قبول نمی شود. حالا گسترده تر از این هم از پیغمبر نقل شده است که حضرت فرمودند: «روی عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): الْعِبَادَةُ مَعَ أَکْلِ الْحَرَامِ کَالْبِنَاءِ عَلَى الرَّمْل» عبادت همراه حرام خواری مانند بنا کردن بنا روی شن روان است.

ادامه »