« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس
« اتحاد روحانی با امام حسین علیه السلام (1)حدیث زندگی 1 »

حدیث زندگی 2

نوشته شده توسطكبري جعفري 12ام اسفند, 1398

————— ✿﷽✿ ————-

 حکمت خوانی همراه با شرح و تفسیر

 

نهج البلاغه خوانی

حکمت دوم

قال علی علیه السلام
أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، وَرَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ، وَهَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ.

و درود خدا بر او فرمود: آنكه جان را با طمع ورزی بپوشاند خود را پست كرده، و آنكه راز سختی های خود را آشكار سازد خود را خوار كرده، و آن كه زبان را بر خود، حاكم كند، خود را بی ارزش كرده است.


شرح حکمت دوم

امیرالمومنین در حکمت دوم ، به پیامد ها و آثار سوء
” سه رذیله ی اخلاقی ” ، اشاره فرمودند با هم میخوانیم

1_نکته اول :

?بدیهى است که افراد طماع براى رسیدن به مقصود خود باید تن به هر ذلتى بدهند و دست سؤال به سوى هرکس دراز کنند و شخصیت خود را براى نیل به اهداف طمعکارانه خود بشکنند.

هنگامى که طمع فزونى یابد کارهایى از انسان سر مى زند که کاملاً احمقانه است ؛

شبیه آنچه درباره طماع معروف عرب به نام «اشعب» نقل شده که بسیارى از اوقات هنگامى که راه مى رفت دامن خود را به دست می گرفت

و آن را در برابر آسمان باز نگه مى داشت و مى گفت:

شنیده ام بعضى از پرندگان در حال پرواز تخم مى گذارند شاید تخم آن پرنده در دامن من بیفتد.

و یا نقل مى کنند هنگامى که گروهى از کودکان او را در کوچه و بازار آزار مى دادند براى پراکنده ساختن آنها گفت: شنیده ام در فلان خانه حلوا پخش مى کنند بچه ها به سوى آن خانه دویدند ناگهان دیدند خود اشعب نیز به سوى آن خانه مى دود گفتند: تو چرا؟ گفت: شاید حرف من درست باشد.
این داستان ها خواه واقعیت داشته باشد یا نه اشاره به کارهاى ننگ آورى است که انسان به جهت طمع انجام مى دهد.

?نقطه مقابل طمع قناعت است که سبب عزت آدمى مى شود همان گونه که امیرمؤمنان فرمود: ( عَزَّ مَنْ قَنَعَ ) ؛
آن کس که قناعت پیشه کند عزیز خواهد بود .

2_در دومین نکته میفرمایند:

?کسى که سفره دل خویش را (نزد این و آن بدون هیچ فایده) باز کند و مشکلات خود را فاش سازد رضایت به ذلت خود داده است . ؛ (وَرَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ).

?روشن است هرگاه انسان نزد طبیب درد خود را بگوید و از وى راه درمان بطلبد یا پیش قاضى ظلمى را که بر او رفته بیان سازد و از او احقاق حق بخواهد یا نزد دوستش از گرفتارى خود براى گرفتن وام سخن بگوید کار خلافى نکرده و به دنبال مشکل گشایى بوده

?اما طرح مشکلات نزد کسانى که هیچ گونه توانایى بر حل آن ندارند اثرى جز ذلت و سرافکندگى انسان نخواهد داشت. در این گونه موارد باید خویشتن دار بود و لب به شکایت نگشود.

3_ امام علیه السلام در جمله سوم مى فرماید:

کسى که زبانش را بر خود امیر سازد شخصیت او تحقیر مى شود .(وَهَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ).

منظور از امیر شدن زبان آن است که از تحت کنترل عقل و فکر خارج شود و هرچه بر زبانش آمد بگوید.

 کوتاه سخن این که انسان عاقل باید زبانش را در اختیار عقلش قرار دهد نه این که عقلش را در اختیار زبان که اولى مایه سعادت است و دومى اسباب حقارت.

و چه زیبا مى گوید شاعر:

اى انسان زبان خود را حفظ کن مراقب باش تو را نگزد که اژدهایى است.

صفات سه گانه نکوهیده اى را که امام در این بیان کوتاه ذکر کرده (طمع، فاش کردن ناراحتى ها نزد هرکس و امیر ساختن زبان بر خود) هرسه در این جهت مشترکند که سبب ذلت و خوارى مى شوند و این هماهنگى در اثر سبب شده است که مولای متقیان هر سه را کنار هم قرار دهد

نهضت نهج البلاغه خوانی


فرم در حال بارگذاری ...