« قطره ای از دریا | راهی برای بعدیها » |
راهی برای بعدیها
نوشته شده توسطكبري جعفري 9ام مرداد, 1398
نهج البلاغه عالیترین کتاب شرح و تفسیر قرآن کریم❗️
( قسمت سوم)
به نظر شما دلیلش چه بوده که ما نتوانسته ایم به قرآن عمل کنیم؟! فکر میکنم دشمنان خیلی خوب فهمیدند چکار کنند که مسلمانان بهترین دستوالعمل زندگی را داشته باشند و بدترین زندگی را طی کنند؛ قرآن داشته باشند و بیچاره باشند؛ دشمنان خوب فهمیدند!!
دشمنان چکار کردند؟ دیدند این قرآن که حروف و کلمات مقدسی است، بر سینه کاغذهایی؛ صامت است، سخن نمی گوید؛ از این فرصت سوء استفاده کردند و به جای قرآن حرف زدند؛ به اسم قرآن حرف خودشان را زدند؛ در حالی که خدا و رسولش در قرآن کریم نطق از طرف قرآن را هم مشخص کرده بودند که چه کسانی باید بیایند از قرآن حرف بزنند: «ْفَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»( سوره نحل آیه۴۳) «وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا» ( سوره آل عمران آیه ۷) « إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً » ( سوره احزاب آیه ۳۳) فقط شما اهل بیت مطهرید و قرآن را فقط مطهرون می توانند مس کنند. «لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» ( سوره واقعه آیه ۷۹) حقیقت قرآن فقط در جان و دل اهل بیت علیهم السلام است.
بین قرآن و اهل بیت وقتی فاصله شد، دوتا آفت است: ۱- عده ای به قرآن چسبیدند و چون اهل بیت که مفسر و شارح و ناطق از قرآن هستند را نداشتند، خلاقیت های خودشان را به اسم قرآن جا زدند؛ دانسته و ندانسته! ۲- عده ای اهل بیت را از قرآن جدا دست گرفتند؛ و در اهل بیت یک فرهنگ قشری، سطحی بسیار نازلی را تعریف کردند و با آن مشغولند؛ که کارشان به غلو کشید و امثال اینها… در واقع با یک هنر دو تا ضربه به ما زدند: هم اهل بیت را از کارآمدی در فرهنگ ما انداختند هم قرآن کریم را.
حالا معلوم می شود چرا پیامبر اصرار داشت که: من دارم از دنیا می روم، «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ» دو تا بار گرانبها میگذارم، نه یکی! « إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا» وقتی به هر دوتایشان با هم تمسک کنید، «لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً» تا ابد کارتان به گمراهی کشیده نخواهد شد.
آن کسی که اهل بیت منهای قرآن را چسبید، گمراه شد. آن کسی که قرآن را منهای اهل بیت چسبید، گمراه شد. اینها وقتی کنار هم قرار بگیرند، این ثقل اکبر است، و اهل بیت ثقل اصغر یا کبیرند. این حرف خداست که اهل بیت تربیت میکنند، و این اهل بیت هستند که قرآن را برای ما، هم تبیین میکنند، هم اجرا میکنند، هم حفاظت میکنند. وقتی از هم جدا شدند هر دو مضرند؛ مفید نیستند.
اول اهل بیت را حذف کردند، قرآن را که نمی توانستند حذف کنند! گفتند بروید هر کس قرآن نوشته جمع کنید، بیاورید، می خواهیم یک قرآن واحد خوب بدهیم دست امت! همه کاتبان وحی رفتند قرآنهایشان را آوردند. امیرالمومنین نشست طبق وصیت پیامبر ( صلی الله علیه و آله وسلم) تمام ریزه کاریهایی که پیامبر در ذیل هر آیه گفته بودند هم ذیل آن آیه ها آورد. قرآنش که کاغذها و پوستها بود را بار کرد آورد داخل مسجد. گفتند اینها چی هستند؟! گفت: قرآن است؛ گفتند ما به قرآن تو هیچ احتیاجی نداریم. گفت حالا که اینجور شد، این قرآن را دیگر نخواهید دید تا روزی که فرزندم مهدی ظهور کند!
لذا یک قرآنی دست ما دادند که چون زیر نویس نداشت، هرکسی از ظن خود توانست یک جور برای ما تفسیر کند و تنها تفسیر درست و سره اش را از ما گرفتند، که فهم امیرالمومنین بود…
ادامه دارد…
حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
فرم در حال بارگذاری ...