« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس
« روش برخورد با فتنه ها(اخلاقى ، سياسى)در بهشت »

مسيح از آمدن پيامبري به نام احمد بشارت مي دهد

نوشته شده توسطكبري جعفري 4ام دی, 1394


(و َإِذْ قِالَ عِيسي ابْنُ مَرْيَمَ يِابَنِي إِسْرائيلَ إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِمِا بَيْنَ يَدَىَّ مِنَ التَّوْراةِ وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمّا جائَهُمْ بِالْبَيِّنِاتِ قِالُوا هِذا سِحْر مُبِين؛.

بياد آر زماني را كه عيسي بن مريم به بني اسرائيل گفت: من فرستاده خدا به سوي شما هستم و توراتي را كه در برابر من قرار دارد تصديق مي كنم و بشارت دهنده ام به پيامبري كه بعد از من مي آيد و نام او احمد است. اما هنگامي كه آن (پيامبر موعود) آمد (به تكذيب او برخاستند) و گفتند: معجزات او سحري آشكار است).

برخلاف تصور گروهى، راه شناسايي پيامبران واقعي منحصر به اين نيست كه مدعي نبوت، داراي معجزه باشد، بلكه همان طور كه معجزه مي تواند ما را به صدق گفتار مدعي نبوت رهبري كند و موجب مي شود پيامبران واقعي را از مدعيان دروغين تشخيص دهيم، هم چنين گواهي پيامبران پيشين در مورد فرد بعدى، يكي از راه هاي شناسايي پيامبران است.

هرگاه پيامبري كه نبوت او با دلايل قطعي ثابت شد، در گفتار و يا كتاب آسماني خود، كه انتساب آنها به وي نيز قطعي باشد با صراحت و قاطعيت كامل، علايم و مشخصات پيامبر آينده را بيان كند و تمام آن علايم و نشانه ها بدون كم و زياد، با مدعي نبوت تطبيق نمايد، در اين صورت تصريح قاطع وى، موجب حصول علم به صدق گفتار مدعي نبوت بعدي مي شود و او را از آوردن معجزه بي نياز مي سازد.
قرآن مدعي است كه حضرت مسيح - كه نبوت وي با دلايل قاطع ثابت شده است - با صراحت و قاطعيت كامل، از آمدن پيامبري به نام احمد خبر داده است.

ولي ملت لجوج بني اسرائيل، پس از شناسايي آن نبي موعود - آن هم از روي علايم و مشخصاتي كه حضرت مسيح در اختيار آنان گذارده بود، به تكذيب او برخاسته و دلايل و معجزات او را - كه به تنهايي با قطع نظر از گواهي مسيح، مي تواند صدق ادعاي او باشند - سحر وجادو خواندند و شعور باطني خود را ناديده گرفتند.

تفسير و توضيح آيه مورد بحث، بستگي دارد كه سه نقطه حساس از آيه را به طور دقيق بررسي كنيم.
1 . پيامبري كه حضرت مسيح از آمدن وي خبر داده نام او احمد است و نام مبارك پيامبر اسلام، محمد ْ مي باشد در اين صورت چگونه اين علامت براوتطبيق مي شود.


2 . چگونه حضرت مسيح، تورات تحريف شده را تصديق مي كند و مي گويد:.
(مُصَدِّقاً لِمِا بَيْنَ يَدَىَّ مِنَ التَّوراةِ؛.
من تورات حاضر را تصديق مي كنم).
3 . آيا در اناجيل كنوني با آن همه تحريفات چنين بشارتي وجود دارد


احمد يكي از نام هاي مشهور پيامبر اسلام ق.

هركس مختصر مطالعه اي در تاريخ زندگي رسول اكرم(ص)داشته باشد، مي داند كه آن حضرت از دوران كودكي دو نام داشت و مردم او را با هر دو نام خطاب مي كردند: يكي محمد كه جدّ بزرگوارش عبدالمطلب براي او انتخاب كرده بود، و ديگري احمد كه مادرش آمنه او را به آن، ناميده بود. و اين مطلب يكي از مسلمات تاريخ اسلام است و سيره نويسان اين مطلب را نقل كرده اند و مشروح اين مطلب را در سيره حلبي مي توانيد بخوانيد.(1).


عموي گرامي وي ابوطالب كه پس از درگذشت عبدالمطلب كفالت و سرپرستي محمد به او واگذار شده بود با عشق و علاقه بسيار زيادي چهل و دو سال تمام، پروانه وار به گرد شمع وجود وي گشت و از بذل جان و مال درحراست و حفاظت او دريغ ننمود، در اشعاري كه درباره برادرزاده خود سروده، گاهي از او به نام محمد، و گاهي به نام احمد، اسم برده است و اين خود حاكي از آن است كه در آن زمان يكي ازنام هاي معروف وي همان احمد بود.
اكنون در اين جا از باب نمونه برخي از اشعار وي را كه پيامبر را احمد ناميده است، مي آوريم:.


إن يكن ما أتي به أحمد اليوم سناء وكان فى الحشر دينا؛(2).
آن چه امروز احمد مي گويد، نور است و در روز رستاخيز پاداش است.


وقوله لأحمد أنت امرء خلوف الحديث ضعيف النسب؛(3).
دشمن مي گويد: سخنان احمد، بيهوده و نسب او پايين است.


وإن كان أحمد قد جائهم بحق ولم يأتهم بالكذب؛(4).
حقاً كه احمد به سوي آنان با آيين حق آمد و آييني دروغ نياورده است.



گذشته از اين، حسان بن ثابت، شاعر رسول خدا در بسياري از اشعار خود كه آنها را در زمان حيات پيامبر و يا پس از درگذشت وي سروده است، پيامبر را به نام احمد خوانده است؛ مانند.
مفجعَة قد شفها فقد أحمد.
فظلت لآلاء الرسول تعدد.
أطالت وقوفا تذرف الدمع جهدها.
علي طلل القبر الذى فيه أحمد؛(5).
مصيبت زده اي كه درگذشت احمد او را لاغر ساخته هم اكنون سرگرم شمردن حقوقي است كه رسول خدا بر او دارد، توقف خود را در برابر آثار قبر احمد طولاني كرده و تا آن جا كه مي تواند اشك مي ريزد.
و نيز درباره شخصيت و صفات ممتاز رسول اكرم(ص)مي گويد:.
فمن كان أو من يكون كأحمد نظام لحق أو نكال لملحد(6).
چه كسي در گذشته و آينده مانند احمد است. پديدآرنده راه حقّ، انتقام گيرنده از محلدان.

ما اين چند بيت را به عنوان نمونه نقل كرديم تا روشن شود كه در زمان خود پيامبر، احمد يكي از نام هاي معروف او بود و اگر مجموع آن چه را در كتب تاريخ و حديث و مجامع ادبي وجود دارد، و در تمام آنها، آن حضرت به نام احمد معرفي شده است در اين جا منعكس كنيم از موضوع خارج شده و سخن به طول مي انجامد(7).


گذشته از اين، روز نزول آيه، (نجران)، مركز مسيحيان شبه جزيره بود و هنوز گروه هايي از احبار يهود و پيروان انجيل در نقاط مختلف جزيره زندگي مي كردند و هرگز به فكر آنان نرسيد كه بگويند انجيل، مبشر رسالت شخصي است كه نام او احمد است و نام پيامبر اسلام محمد مي باشد، و اگر كسي از آنان چنين اعتراض مي كرد، قطعاً براي ما نقل مي شد و اين خود، گواه بر اين است كه روز نزول آيه، مسلم بود كه يكي از نام هاي پيامبر احمد است.


بسياري از پيامبران، مانند يعقوب، مسيح، يوشع و يونس، داراي دو نام بودند كه نام ديگر آنها، به ترتيب عبارت است از: اسرائيل، عيسى، ذوالكفل و ذوالنون. از اين نظر تعجب نخواهيد كرد كه چرا پيامبر اسلام داراي دو نام و يا بيشتر است.

 

سوالات دوم و سوم در مطالب بعدی پاسخ داده شده است .


1. انسان العيون في سيرة الأمين والمأمون، ج‏1، ص‏93 - 100.
2. ديوان ابوطالب، ص‏2519 و 29. تمام اين اشعار در ديوان او موجود است. اشعار بعدي كه از او نقل مي شود در ديوان او نيست، بلكه محققان از آن حضرت نقل كرده اند.

3. ديوان ابوطالب، ص‏25.19 و 29. تمام اين اشعار در ديوان او موجود است. اشعار بعدي كه از او نقل مي شود در ديوان او نيست، بلكه محققان از آن حضرت نقل كرده اند.

4. ديوان ابوطالب، ص‏25.19 و 29. تمام اين اشعار در ديوان او موجود است. اشعار بعدي كه از او نقل مي شود در ديوان او نيست، بلكه محققان از آن حضرت نقل كرده اند.

5. ديوان حسان بن ثابت، تحقيق محمدعزت نصرت اللّه، طبع بيروت، ص‏59.

6.همان، ص‏65.

7.براي اطلاع بيشتر ر. ك: مجمع البيان، ج‏3، ص‏287؛ سيرة ابن هشام، ج‏2، ص‏270؛ بحارالانوار، ج‏20، ص‏259؛ بلوغ الارب، ج‏2، ص‏284. ما دركتاب معالم النبوة في القرآن الكريم (ص‏549 - 556) - كه تفسير موضوعي بر قرآن است - در اين باره به طور مبسوط سخن گفته ايم.

وبلاگ/پیامبر رحمت

http://rasulekhoda.blogfa.com  /


فرم در حال بارگذاری ...