سلام حضرت عشق
نوشته شده توسطكبري جعفري
بیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا
بگیر دامن شمس الشموس عالم را
گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا
رسیده ام به حرم با دوچشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا
سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق
کریم گرکه تو باشی گدا نمیماند
توسفره پهن کنی بینوا نمیماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمیماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است
شاعر: مهدی نظری
ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت
حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر محبان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت مبارکباد
چرا مراسم جشن امامت، تنها برای امام زمان(علیه السلام)؟!
نوشته شده توسطكبري جعفري 4ام آذر, 1396
یکی از مراسم های جشن و سروری که پیروان اهل بیت (علیهم السلام) مقید به برپایی و بزرگداشت آن می باشند، نهم ربیع الاول روز به امامت رسیدن امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. سؤالی که در این خصوص مطرح می باشد این است که از آنجا که این روز با ایام شهادت پدر گرامی امام زمان یعنی امام حسن عسکری (علیه السلام) همراه است جشن و سرور چه وجه و دلیلی می تواند داشته باشد؟
به امامت رسیدن امام زمان (علیه السلام)
قبل از هر چیز لازم به ذکر است که علت نام گذاری روز نهم ربیع الاول به ایام تاج گذاری امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) به مناسبت به امامت رسیدن ایشان می باشد. در واقع بعد از شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) حضرت حجت بن الحسن عسکری (علیه السلام) زعامت و رهبری امت اسلامی را بر عهده گرفته اند و همین امر موجبات شادی و فرح مسلمانان را فراهم نموده است. شیعیان و محبان آن حضرت با برپایی مجلس سرور و شادی و محبت و ارادت خود را به آستان آن امام همام اعلام می دارند و با برپایی این مجالس وظیفه الهی و قرآنی خود را در قبال اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) به منصه ظهور می رسانند، کما اینکه خداوند متعال در این خصوص می فرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى؛[شوری آیه 23] بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى كنم جز دوست داشتن نزدیكانم [اهل بیتم ]».
مراسم جشن امامت، تنها برای امام زمان(علیه السلام)!
شاید این سوال به ذهن تبادر نماید با توجه به اهمیت بزرگداشت مقام امامت چرا موضوع به امامت رسیدن سایر ائمه تا این اندازه پررنگ نیست؟!
در جواب این پرسش می توان به چند نکته اشاره کرد:
نکته اول اینکه در طول تاریخ شیعیان در محدودیت و انزوا به سر می برده اند و لذا با وجود شدیدترین محرومیت ها و مجازات ها فرصت توجه و اهتمام به این امور، بسیار سخت و غیر ممکن بوده است.
نکته دوم: بعد از برطرف شدن موانع و دستیابی شیعیان به آزادی و امنیت بیشتر شاهد اهتمام ایشان به این چنین مراسماتی بخصوص در ایام غدیر بوده ایم و چه بسا شیعیان مراسم بزرگداشت غدیر را به مراتب بیشتر و با شکوه تر برپا می نمایند.
نکته سوم :که اهمیت برپایی جشن ولایت برای امام زمان (علیه السلام) را دو چندان می سازد این است که ایشان در قید حیات می باشند. به همین جهت بزرگداشت مقام امامت ایشان علاوه بر ابراز ارادت توجه مسلمانان را به وظایفی که در قبال ایشان دارند جلب می نماید.
نکته مهمتر اینکه انتظار عدل جهانی و حاکمیت ارزش های الهی چیزی ست که نه تنها موجبات شادی شیعیان، بلکه خواست و آرزوی تمام مسلمانان جهان و حتی سایر ادیان الهی بوده است، لذا بزرگداشت این روز می تواند تأثیر شگرفی در تقویت فرهنگ انتظار داشته باشد.
چی شد طلبه شدم؟
نوشته شده توسطكبري جعفري 4ام آذر, 1396
سلام بر همه عزیزان
چند سالی بود که دلم هوای حوزه رو داشت چون دختر عموم طلبه بود و هربار که میدیدمش غبطه میخوردم که ای کاش منم میتونستم برم حوزه اما چون دو تا دختر داشتم که یکی وقت ازدواجش بود و دیگه دو پسر دو قلو داشتم برام سخت بود که هم بچه داری کنم و هم درس بخونم
سال 88 دل و به دریا زدم و رفتم ثبت نام کردم موقع ثبت نام گفتن باید مدرک دیپلم رو بیاری اونم با معدل 15 به بالا …ولی من سالی که دیپلم گرفتم (68) نامزد کرده بودم و از طرف دیگه موقع امتحانات نهایی هم زمان با فوت امام راحل بود و این دو تا دست به دست هم داده بودن و معدلم 14 بود ….وقتی گفتن معدل شرط هست دنیا دور سرم چرخید با گریه برگشتم خونه با همون حالت گریه گفتم آقا جون ما که با هزار زحمت با شرایط سخت جنگ و بمباران و … درس خوندیم معدل ما از 15 میشه(شرایط نیمه حضوری بود چون سنم به حضوری نمی خورد ) ولی معدل اونایی که با امنیت دارن درس میخونن 12 هست(حضوری ها ) این چه عدالتی هست آقا راه رو برام باز کن
سال 89 دیگه نامید بودم و اصلا پی گیری هم نکردم یه روز تو یک مراسم بطور اتفاقی مدیر حوزه رو دیدم چون آشنایی قبلی هم داشتیم پرسید کبری جان ثبت نام کردی ؟
گفتم نه دیگه قبولم نکردین که
مدیرمون گفتند نه عزیزم. بطور آزمایشی طلبه پاره وقت قبول میکنیم که شرط معدلشون 12 به بالاست و بعدازظهرا کلاس دارن و هم چنین شرایط سنی نداره و میتونین به صورت حضوری بخونین ..ولی باید عجله کنی دو روز وقت مونده
وای داشتم از خوشحالی پر درمیاوردم اون موقع ثبت نام اینترنتی نبود باید پست میکردیم برا همین بلافاصله مدارک رو آماده کردیم و درست ثانیه های نود فرستادیم الحمدلله قبول کردن و بعد تو آزمون ورودی شرکت کردم (که خودش یه عالمه خاطره داره) و آقا ما رو به شاگردی قبول کردند و سال 90 وارد حوزه شدم ….
الان که تمام واحدها رو پاس کردم و در حال نوشتن پایان نامه هستم باورم نمیشه که دارم تموم میشم چون با داشتن 4 فرزند و دو تا عروسی دخترام در طول تحصیل فقط میتونم بگم این لطف و فضل الهی بود که کمکم کرد به اینجا برسم البته هنوز اول راهیم و باید ان شالله برا سطح 3 خودمو آماده کنم
ما پاره وقت رو آزمایشی شروع کردیم که اگه ترم اول نمره نمی آوردیم باید پاره وقت منحل میشد ولی ما سربلند بیرون اومدیم و بنده حقیر ان شاءالله از اولین فارق التحصیل های پاره وقت خواهم بود .
خدایا شکرت
خدایا کمک کن حامی دینم باشم و پرچمدار واقعی اسلام
کمک کن سرباز واقعی امام زمانم باشم
ممنون که خاطراتم رو خوندید
مرحبا،ای یاور ِ جان بر کف سید علی
نوشته شده توسطكبري جعفري 1ام آذر, 1396حاج قاسم،تا اَبد،این راه ِ تو پاینده است
نام تو بر جان اهریمن شرر افکنده است
مرحبا،ای یاور ِ جان بر کف سید علی
بوده ای هرلحظه،هر دَم،تابع ِ امر ِ ولی
شور و عشق ِ جاودانت را همگان دیده اند
دشمنان از هیبت نامت،همه ترسیده اند

چگونگى حیات جاودانى شهیدان
نوشته شده توسطكبري جعفري 1ام آذر, 1396
شهیدان داراى حیات روحانى و برزخى هستند، با این امتیاز که متنعم به انواع نعمتهاى الهی و در قرب رحمت پروردگارند.

گروه فعالیتهای قرآنی: آیتالله ناصر مکارم شیرازی در بخش نکتههای تفسیر نمونه نکتههای ذیل آیه 154 سوره مبارکه «بقره» به چگونگى حیات جاودانى شهیدان اشاره کرده که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَلَا تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَٰکِن لَّا تَشْعُرُونَ؛ و به آنهایی که در راه خدا کشته میشوند، مرده نگویید؛ بلکه آنها زندهاند، ولی شما نمیفهمید.». (بقره/ 154)
چگونگى حیات جاودانى شهیدان
در این که حیات و زندگى شهیدان چگونه است؟ در میان مفسران گفتگو است.
بدون شک ظاهر آیه این است که آنها داراى یک نوع حیات برزخى و روحانى هستند؛ چرا که جسمشان از هم متلاشى شده و به گفته امام صادق(علیه السلام)آن حیات با بدنى است مثالى (بدنى متشکل از غیر ماده معمولى و همگون این بدن) که تفسیر آن در سوره «مؤمنون» آیه 100 «وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُون» خواهد آمد.
بعضى از مفسران این زندگى را به عنوان یک «حیات غیبى» و مخصوص به شهدا دانسته و گفتهاند: ما توضیح بیشترى درباره چگونگى این زندگى و طرز استفاده از آن را در اختیار نداریم.
بعضى دیگر حیات را در اینجا به معنى هدایت، و مرگ را به معنى گمراهى دانستهاند، و گفتهاند: معنى آیه این است که هر کس کشته شد نگویید گمراه است، بلکه او هدایت شده است.
بعضى دیگر حیات جاوید شهیدان را زنده ماندنِ نامِ آنها و مکتب آنها مىدانند.
ولى با توجه به آنچه در اول گفتیم، روشن مىشود: هیچ یک از این احتمالات قابل قبول نیست، نه لزومى دارد که آیه را به معانى مجازى تفسیر کنیم و نه حیات برزخى را مخصوص شهیدان بدانیم، بلکه شهیدان داراى حیات روحانى و برزخى هستند با این امتیاز که در قرب رحمت پروردگارند و متنعم به انواع نعمتهاى او مىباشند.
مکتبى که به شهادت افتخار مىکند/ عامل پیروزى سربازان اسلام در برابر قدرتهاى بزرگ
اسلام با ترسیمى که از مسأله شهادت در آیه فوق و آیات دیگر قرآن کرده است، عامل بسیار مهم تازهاى را در مبارزه حق در برابر باطل وارد میدان ساخته است.
عاملى که کاربرد آن از هر سلاحى بیشتر، و تأثیر آن از همه برتر است، عاملى که مىتواند خطرناکترین و وحشتناکترین سلاحهاى عصر و زمان ما را در هم بشکند، چنان که در تاریخ انقلاب اسلامى کشور ما ایران با کمال وضوح این حقیقت را با چشم دیدیم که عشق به شهادت علىرغم تمام کمبودهاى ظاهرى عامل پیروزى سربازان اسلام در برابر قدرتهاى بزرگ شد.
و اگر در تاریخ اسلام و حماسههاى جاویدان جهادهاى اسلامى و شرح ایثارگرىهاى کسانى را که با تمام وجودشان در راه پیشبرد این آیین پاک جانفشانى کردند، دقت کنیم مىبینیم یک دلیل مهم همه آن پیروزىها همین بود که اسلام در تعلیمات خود این درس بزرگ را به آنها آموخته بود که شهادت در راه خدا و در طریق حق و عدالت، به معنى فنا و نابودى و مرگ نیست، بلکه سعادت است و زندگى جاویدان و افتخار ابدى.
سربازانى که چنین درسى را در این مکتب بزرگ آموختهاند، هرگز قابل مقایسه با سربازان عادى نیستند، سرباز عادى به حفظ جان خود مىاندیشد، اما آنها براى حفظ مکتب پیکار مىکنند و پروانهوار مىسوزند، قربانى مىشوند و افتخار مىکنند.
زندگى برزخى و بقاى روح
ضمناً از این آیه موضوع بقاى روح و زندگى برزخى انسانها (زندگى پس از مرگ و قبل از رستاخیز) به روشنى اثبات مىشود و پاسخ صریحى است به کسانى که مىگویند: قرآن به مسأله بقاى روح و زندگى برزخى اشارهاى نکرده است.
منبع: تبیان
لااِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْنِی وَمَنْ دَخَلَ فِی حِصْنِی اَمِنَ مِنْ عَذَابِی!
نوشته شده توسطكبري جعفري 27ام آبان, 1396
« ولایـت » ؛ شـرط اصـلی کـلـمه لااِلهَ اِلاَّ اللّهُ
حضرت رضا(ع) در بین راه به نیشابور رسیدند. نیشابور فوقالعاده پرجمعیت و شیعهنشین بوده است. همۀ مردم به استقبال حضرت رضا(ع) آمدند و میخواستند که آن بزرگوار خود را در میان مرد م آشکار کند و برای آنان روایت بگوید. عقل و درایت حکم میکند که حجت خداوند متعال در آن وضع حساس باید بهترین سوغات را به آنها عنایت کند.
حضرت رضا(ع) صبر نمود تا شوق مردم به نهایت رسید، پس از آن سر از هودج بیرون آورد و چنین فرمود:
حَدَّثَنِی اَبِی مُوسَی الْکَاظِمُ عَنْ اَبیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عَنْ اَبیهِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرعَنْ اَبِیهِ زَیْنِ الْعَابِدینَ عَنْ اَبْیهِ الْحُسَیِنِ عَنْ اَبیهِ عَلِیِّ بْنِ اَبِی طاَلِبٍ قَالَ حَدَّثَنِیِ رَسُول ُاللّهِ صَلیّ اللّهَ عَلَیْهِ وَآلِهِ قَالَ حَدَّثَنِی جَبْرئیِل قَالَ سَمِعْتُ عَنِ اللّهِ تَعَالیَ قَالَ کَلِمَةُ لاَ اِله اِلاَّ اللّهُ حِصْنِیِ فَمَنْ قَالَ لااِلهَ اِلاَّ اللّهُ دَخَلَ فِی حِصْنِی وَمَنْ دَخَلَ فِی حِصْنِی اَمِنَ مِنْ عَذَابِی!
پدرم و او از پدرش تا به رسول اکرم و او از جبرئیل و او از خداوند متعال نقل کرده که خداوند فرموده است: کلمۀ لااله الا الله، قلعۀ محکم من است و هر که در آن داخل شود، از عذاب من در امان است.سپس حضرت سر را در هودج بردند و چند قدمی رفتند. دوباره سر را از هودج بیرون آوردند و فرمودند: بِشَرْطِهَا وَشُروُطِهَا وَاَنَا مِنْ شُرُوطِهَا.گفتن لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ که موجب سعادت است شرایط اساسی دارد، و یکی از شرایط اساسی آن من هستم، یعنی اقرار به ولایت.
حضرت رضا(ع) با جملۀ شَرْطِها وَ شُرُوُطِها همان آیه اِکْمال و آیۀ تبلیغ را یاد آوری میکند و میفرماید:شرط اساسی کلمۀ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ، ولایت است.
جا دارد که چند کلمهای دربارۀ این روایت شریف بحث شود:
کلمۀ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ، اقرار به آن و عمل نمودن به آن، موجب سعادت است. کلمۀ لااِلهَ اِلاَّ اللّهُ در حقیقت همان قرآن است. همان کتابی است که مایۀ سعادت جامعۀ بشری است؛ ولی از نظر قرآن، کلمۀ لااِلهَ اِلاَّ اللّهُ منهای ولایت، ناقص و بلکه هیچ است.
پروردگار عالم وقتی امیرالمؤمنین(ع) را به ولایت منصوب نمود، آیه اکمال را فرو فرستاد:
اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُم وَاَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتیِ وَرَضِیتُ لَکُمْ الْأسْلاَم دِیناً.در این روز کامل نمودم برای شما دین شما را و اتمام نمودم برای شما نعمت خود را و راضی شدم که اسلام ـ توأم با ولایت ـ دین شما باشد.قبل از نصب امیرالمؤمنین به ولایت، آیۀ تبلیغ به پیامبر چنین خطاب میکند:
یَااَیُّهَا الرَّسُولُ بَلَّغْ مَاأنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبَّکَ وَاِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَه : ای پیامبر! آنچه را به تو نازل شد ـ نصب امیرالمؤمنین به ولایت ـ به مردم بگو و اگر تبلیغ نکنی، رسالت خود را نرسانیدهای.حضرت رضا با جملۀ شَرْطِها وَ شُرُوُطِها همان آیه اِکْمال و آیۀ تبلیغ را یاد آوری میکند و میفرماید:شرط اساسی کلمۀ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ، ولایت است.

