« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس

سلام حضرت عشق

نوشته شده توسطكبري جعفري

امام رضا

بیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا

بگیر دامن شمس الشموس عالم را
گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا

رسیده ام به حرم با دوچشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا

سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق

کریم گرکه تو باشی گدا نمی‌ماند
توسفره پهن کنی بینوا نمی‌ماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمی‌ماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است

شاعر: مهدی نظری

 

 

 

 

ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت

حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر محبان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت مبارکباد

 

 

 

تهذیب نفس، شرط درک خدمت امام زمان (عج)

نوشته شده توسطكبري جعفري 13ام آبان, 1394


خاطراتی از آیت الله بهجت

حجة السلام قدس می گوید:
« روزی آقا فرمودند: در تهران استاد روحانیی بود که لُمعَتین را تدریس می کرد، مطلع شد که گاهی از یکی از طلاب و شاگردانش که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً خارق العاده دیده و شنیده می شود.

روزی چاقوی استاد ( در زمان گذشته وسیله نوشتن قلم نی بود، و نویسندگان چاقوی کوچک ظریفی برای درست کردن قلم به همراه داشتند ) که خیلی به آن علاقه داشت، گم می شود و وی هر چه می گردد آن را پیدا نمی کند و به تصور آنکه بچه هایش برداشته و از بین برده اند نسبت به بچه ها و خانواده عصبانی می شود، مدتی بدین منوال می گذرد و چاقو پیدا نمی شود. و عصبانیت آقا نیز تمام نمی شود.

روزی آن شاگرد بعد از درس ابتداءً به استاد می گوید:
« آقا، چاقویتان را در جیب جلیقه کهنه خود گذاشته اید و فراموش کرده اید، بچه ها چه گناهی دارند. » آقا یادش می آید و تعجب می کند که آن طلبه چگونه از آن اطلاع داشته است.

از اینجا دیگر یقین می کند که او با (اولیای خدا) سر و کار دارد، روزی به او می گوید: بعد از درس با شما کاری دارم. چون خلوت می شود می گوید: آقای عزیز، مسلم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا امام زمان(عج) مشرف می شوید؟

استاد اصرار می کند و شاگرد ناچار می شود جریان تشرف خود خدمت آقا را به او بگوید. استاد می گوید: عزیزم، این بار وقتی مشرف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح می دانند چند دقیقه ای اجازه تشرف به حقیر بدهند.

مدتی می گذرد و آقای طلبه چیزی نمی گوید و آقای استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، منفی باشد جرأت نمی کند از او سؤال کند ولی به جهت طولانی شدن مدت، صبر آقا تمام میشود و روزی به وی می گوید: آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟ می بیند که وی ( به اصطلاح ) این پا و آن پا می کند. آقا می گوید: عزیزم، خجالت نکش آنچه فرموده اند به حقیر بگویید چون شما قاصد پیام بودی ( و ما علی الرسول إلا البلاغ المبین )

آن طلبه با نهایت ناراحتی می گوید آقا فرمود: لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقت ملاقات بدهیم، شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می آیم. »


سایت شهید آوینی

" گام دوازدهم "

نوشته شده توسطكبري جعفري 13ام آبان, 1394


اللهم عجل لولیک الفرج


بشناس دوست ودشمن امامت را،

بشناس ” اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ “را .


پس دم بگیر این عرض ارادت را که :


اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ

وَ وَلِىٌّ لِمَنْ والاکُمْ وَعَدُوٌّ لِمَنْ عادٰاکُمْ


ابزار دوستی با دوستان امام ودشمنی

با دشمنان امام را عملا انجام بده

و بدانکه خداوند دوستدار کسی است

که حسین را دوست بدارد.


" گام یازدهم "

نوشته شده توسطكبري جعفري 12ام آبان, 1394


اللهم عجل لولیک الفرج

 

بشناس  “وتر الموتور ” را ،

آن ” تنهایی که تنها نیز گذاشته شد"!!!

یعنی در جایگاهی که خدا ورسولش تعیین کرده بودند قرار نگرفت

به دلیل یاری نشدن و جهل مردم .

بشنو سخنش را که می فر ماید :

” انی ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر”

“بشناس معروف را و منکر را”



" گام دهم "

نوشته شده توسطكبري جعفري 11ام آبان, 1394


اللهم عجل لولیک الفرج

 

سلام روزانه   مولایت در اخر نماز یادت نرود…..

سلام بر ابا عبدالله…

سلام بر یابن رسول الله…

سلام بر یابن امیرالمومنین…

سلام بر یابن فاطمه الزهرا …

سلام بر ثارالله و ابن ثاره

سلام بر * وتر الموتور *




 


" گام نهم "

نوشته شده توسطكبري جعفري 10ام آبان, 1394

اللهم عجل لولیک الفرج


تداوم در خواندن زیارت عاشورا ست .

ایا میدانی که

زیارت عاشورا * حدیث قدسی* است

و از ناحیه حضرت  احدیت صادر شده ؟

و خواندنش نیز در زمان غیبت از سوی

وجود مبارک * منتقم خون امام حسین (ع)*

بسیار توصیه شده ؟