« یادم باشد .... | چشم انتظاران جمعه آخر سال » |
خانه تکانی دل ، گفتگوی عاشقانه معشوق
نوشته شده توسطكبري جعفري 25ام اسفند, 1396
منم پروردگارت
خالقت از ذره نا چیز
صدایم کن مرا آموزگار قادر خود را
قلم را علم را من هدیه ات کردم
بخوان ما را
منم معشوق زیبایت منم نزدیکتر از تو به تو
اینک صدایم کن
رها کن غیر ما را ، سوی ما باز آ
منم پروردگار پاک و بی همتا
منم زیبا …
که زیبا بنده ام را دوست می دارم
تو بگشا گوش دل
پروردگارت با تو می گوید
تو را در بیکران دنیای پر غوغا رهایت نخواهم کرد
بساط روزی خود را به من بسپار
رها کن غصه یک لقمه آب و نان فردا را
تو راه بندگی طی کن
تو دعوت کن مرا به خود
به اشکی یا ندایی میهمانم کن
که من چشمان اشک آلود تو را دوست می دارم
طلب کن خالق خود را بجو ما را
تو خواهی یافت
که عاشق می شوی بر ما
بخوان ما را
تو غیر از ما خدای دیگری داری ؟
رها کن دیگری را
تو با هر کس غیر از ما چه می گویی؟
تو بی ما چه داری ؟ هیچ
تو با ما چه کم داری ؟ هیچ
هزاران کهکشان و دریا را خورشید و گیاه و هستی را
برای جلوه خود آفریدم
ولی وقتی تو را می آفریدم بر خود احسنت می گفتم
تویی زیبا تر از خورشید زیبایم
تویی والاترین مهمان دنیایم
که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت
ببینم چشم های خیست ، آیا گفته ای دارند ؟
خجالت می کشی از من ، بگو
جز من کس دیگر نمی فهمد
بخوان ما را
اللهم عجل لو لیک الفرج
سلام علیکم
احسنت عالی بود
منم سلام بر محرم تغییر نام دادم
به ماهم سر بزنید
سلام
سال خوبی داشته باشید
التماس دعا
با سلام
مهربان خدای همه هستی از غفلت ها و بی خبری ها به تو پناه می برم!
ای درمان همه ی درد ها
دردمند آرزوهای هستم که شفایش تنها تویی تو!
ای مطلوب و آرزوی بندگان!
مرا دریاب به حق ارباب
التماس دعا
سلام احسنت
فرم در حال بارگذاری ...