« سالروز آغاز امامت امام زمان (عج) مبارک | چرا پيامبراعظم (ص) الگوي جهانيان است؟ » |
رابطه باورها و سبک زندگی در سخن اهل بیت (ع)
نوشته شده توسطكبري جعفري 21ام آبان, 1397
جامعه شناسان و روان شناسان این را پذیرفته اند که سبک زندگی متأثر از نوع باورها و ارزش هاست و فاصله ای بین اینها نیست. بنابراین، علت تامّه رفتار و سبک زندگی، باورها و ارزش هاست.
هویت انسان یک هویت سه لایه است که لایه زیرین آن، جهان بینی یا باورها و اعتقادات فرد است؛ لایه میانی، ارزش ها و ایدئولوژی است و لایه روئین، بیرونی و ملموس، رفتار ظاهری انسان است. امام علی (ع) در خطبه 154 نهج البلاغه می فرماید:
«و اعلم أن لکل ظاهر و باطناً علی مثاله فما طاب ظاهره طاب باطنه و ما خبث ظاهره خبث باطنه. .. واعلم انّ لکل عمل نباتاً و کلّ نبات لا غنی به عن الماء والمیاه مختلفة فما طاب سقیه طاب عرسه وحلت ثمرته وما خبث سقیه خبث غرسه وامرت ثمرته»
هر ظاهر و هر امر ملموس بیرونی، باطن و درونی مثل خودش دارد. کسی که ظاهرش پاکیزه و طیب باشد باطنش هم پاکیزه است و کسی که ظاهر خبیث و آلوده ای دارد باطنش هم آلوده است؛ (یعنی ظاهر، معلول و محصول میوه باطن است) هر عملی مثل گیاهی است که رشد می کند و هر گیاهی نیازمند به آب است (یعنی باطن را به آب تشبیه می کند) و آب هایی که به گیاه یا درختان داده می شود مختلف است؛ اگر آن آب پاکیزه و طیب و طاهر باشد، میوه آن هم پاکیزه و طاهر است؛ اما اگر آن آب آلوده باشد، ثمره تلخ و میوه تلخ در پی خواهد داشت.
فردی به محضر امام حسین (ع) آمد و از عصیان و آلودگی خود به گناه گفت و از آن حضرت تقاضا کرد برای رهایی از این وضعیت راهی در اختیار او قرار دهد. امام این سبک زندگی را معلول ضعف ایمان او دانست. چون نگاه به توحید و معاد ضعیف است، رفتارش متناسب با آن شکل نگرفته است، لذا باید باورها را تقویت کند.
امام حسین (ع) در جواب فرمود: پنج روش را می گویم؛ آزاد هستی هر شیوه ای را که خواستی انتخاب و انجام دهی، به طوری که در سبک زندگی تو چیزی به نام حلال و حرام و گناه و ثواب وجود نداشته باشد.
«افعل خمسة اشیاء و اذنب ما شئت فأوّل ذلک لا تأکل رزق الله واذنب ما شئت والثانی اخرج من ولایة الله واذنب ما شئت والثالث اطلب موضعاً لا یراک الله واذنب ما شئت والرابع اذا جاء ملک الموت لیقبض روحک فادفعه عن نفسک واذنب ما شئت والخامس اذا ادخلک مالک فی النّار فلا تدخل فی النار اذنب ما شئت»(بحار الانوار، ج 78: ص 126).
سه مورد از این پنج مورد مربوط به توحید و خداباوری و اعتقادی است و دو مورد بر اساس معاد می باشد؛ یعنی ضعف عملی این فرد و شیوه نادرست او معلول ضعف در توحید و معاد فرد است.
امام صادق (ع) می فرماید: «فساد الظاهر من فساد الباطن ومن اصلح سریرته اصلح الله علانیته و من خاف الله فی السر لم یهتک الله علانیته ومن خان الله فی السر هتک الله سرّه فی العلانیة» (مصباح الشریعة ص 107) آلودگی ظاهری، همان هویت لایه بیرونی است. از اینگونه احادیث و آیات قرآن زیاد آمده و این نوع ارتباط سبک زندگی را بیان می کند.
سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که اگر سبک زندگی متأثر از باورها و ارزش هاست، چرا افرادی که باور و ارزش یکسان دارند، سبک زندگی شان متفاوت است. حتی در سبک زندگی علما و مراجع هم اینطور می بینیم. آیا سبک زندگی، معلول مسائل دیگری است تا باورها و ارزش ها.
در پاسخ باید گفت که
اولاً: ممکن است عمق و کیفیت باورهای افراد متفاوت باشد. ایمان، درجاتی دارد که امام صادق (ع) برای آن ده درجه بر می شمارد. سطوح مختلف ایمان، سطوح مختلف سبک زندگی را سامان می دهد. همه ولو در یک طیف و در یک حوزه سبک زندگی دینی اند، اما سبک زندگی دینی لزوماً یک شکل نیست، بلکه می تواند متناسب با کیفیت و عمق باورها متفاوت باشد.
ثانیاً: باورها و ارزش ها کلیات و اصول حاکم بر سبک زندگی را مشخص می کنند و در جزئیات دخالتی نمی کنند. به تعبیر دیگر، تنوع غرایز و سلایق را نباید نادیده گرفت. تنوع سلایق و غرائز محوریتی در اندیشه اهل بیت (ع) ندارد، یعنی ما در سامان دهی زندگی مان، نمی توانیم محوریت را به غرائز و سلایق بدهیم و حق نداریم سلایق و غرائز را نابود کنیم. اهل بیت (ع) هرگز این اجازه را نمی دادند. مانند آن خانمی که نزد امام باقر (ع) آمد و گفت: من اهل تبتل هستم. امام فرمود: منظورت از تبتل چه است؟ گفت: می خواهم ازدواج نکنم، حضرت فرمود: برای چه؟ گفت: برای اینکه به عبادت و بندگی خدا بپردازم. امام باقر (ع) فرمود: این راهش نیست. این سبک عبادت، سبک نادرستی است. خدای متعال هم این را نپسندیده است. حضرت فاطمه (س) در نوجوانی ازدواج کرد و بچه دار شد، آنقدر کار کرد تا دستش پینه بسته بود و همین را عبادت می دانست. بنابراین، غرائز و سلایق را نمی توانید نادیده بگیرید. اسلام این را نمی پذیرد.
علاوه بر این باید توجه داشت که غرائز هم در یک سطح نیستند و در افراد، مختلف هستند. یکی از فلسفه های حکم مترقی اسلام در مورد تجویز تعدد زوجات برای این است که افراد یکسان نیستند؛ نه اینکه اسلام بگوید همه این کار را انجام بدهند. این توصیه نیست بلکه تجویز و اجازه است. بنابراین، اگر خداوند این غرائز را در سطح وسیعی در اختیار کسی قرار داد، نباید خود را به نابودی و ولنگاری بکشاند. اسلام این را سامان و جهت می دهد، لذا چون اینها اصالت دارند و مورد توجه هم هستند، طبیعتاً با باورها و ارزش ها می توانند سازگار باشند. مثلاً کسی که تنوع رنگ را دوست دارد با اسلام منافات ندارد. باورها و ارزش ها لزوماً اقتضای رنگ خاصی را ندارد، البته با شرایط و ضوابط توجه داریم که رنگ شهرت نباشد، اما تنوع غرائز اصالت دارد و مورد توجه هم هست. بنابراین، باورها و ارزش ها یک سبک را سامان نمی دهند و با حفظ باورها می شود سبک های متنوعی داشت.
ثالثاً: باورها و ارزش ها جزء العله شکل گیری سبک زندگی است؛ همانطور که سبک زندگی نیز جزء العله تغییر باورهاست. تعبیر زیبای قرآن در آیه دهم سوره روم این است که می فرماید: «ثم کان عاقبة الذین اسائوا» اگر می گفت «فکان»، یعنی علت تغییر باورها و ارزش ها سبک زندگی بود و بالعکس. ولی چون علت تامه تغییر سبک زندگی، باورها و ارزش ها نیستند، فرمود: «ثم کان»؛ یعنی آرام آرام و با لحاظ شرایط دیگر ضمیمه می شود.
رابعاً: مقتضیات زمانی و محیطی در چگونگی عینیت یافتن باورها در زندگی نقش دارد (تفاوت ظواهر زندگی ائمه). ممکن است عینیت و تحقق بیرونی یک اتفاق در دو مکان یا در دو زمان متفاوت باشد. نمونه بارزش تفاوت زندگی ائمه (ع) است. به گونه ای که ظاهر زندگی و نوع پوشش و رفتار امام صادق (ع)، با زندگی امیرالمؤمنین متفاوت بود.
فرم در حال بارگذاری ...