موضوع: "روانشناسی"
حسی که آدمی را هیچ گاه رها نمی کند
نوشته شده توسطكبري جعفري 6ام دی, 1395حتما برای همه ی شما این صحبت مصداق دارد که در هر مقام و منزلت و جایگاهی که هستید، یک ترس، حزن و غمی با شما همراه است و آنچه که متفاوت است ورژن ها و سطح های مختلف این ترس ها است؛ یکی ازاین می ترسد که خطای مرتکب شده اش را پدر و مادرش بفهمند، یکی از این می ترسد که یک روزی چیزی را که خیلی دوستش دارد را از دست بدهد و امثال این موارد …
اما در کنار این ترس های مادی و دنیوی، هستند افرادی که یک ترس و خوف زیبایی در وجودشان نهفته و با آن ها همراهی می کند
….
خوف، ترس، حزن، غم آدمی را رها نخواهد کرد؛ چه ولی خدا باشی چه ولی شیطان باشی خوف و حزن همیشه با شما هست منتها اگر با خدا نباشی این خوف مخرب است و تو را آب می کند ولی اگر با خدا باشی این خوف نه تنها برای تو زیانی ندارد بلکه محرک است؛ تو را متعالی می کند، تو را بالا می برد قبض و بسط سیری است می گوید «أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ» (یونس/ 62)
نمی گوید اولیاء الهی خوف ندارند نه، می گوید خوفی که به زیانشان باشد ندارند، خوف مخرب نیست انسان بدون خوف که نمی شود. حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه در بیان ویژگی های اولیاء خدا می فرمایند: تَجَلْبَبَ اَلْخَوْفَ (نهج البلاغه، خطبه 86) خوف سر تا پای این ها را احاطه کرده در هم پیچیده و پوشیده منتها یک خوف مقدس و متعالی و یک خوف رشد دهنده، همان خوفی که گاهی وقت ها حافظ از آن یاد می کند که:
ذره ی خاکم و در کوی تو ام جای خوش است
ترسم اِی دوست که بادی ببرد ناگاهم
برای رسیدن به موفقیت، باور خود را تغییر دهید
نوشته شده توسطكبري جعفري 5ام شهریور, 1395در یکی از ادارات، یک روز وقتی کارمندان به محل کار خود رسیدند، اطلاعیۀ بزرگی را در تابلو اعلانات دیدند که روی آن نوشته شده بود: «دیروز فردی که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت.
شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه وی که ساعت ۱۰ صبح در سالن اجتماعات برگزار میشود، دعوت میکنیم.» در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکی از همکارانشان ناراحت شدند، اما سپس کنجکاو شدند تا بدانند کسی که مانع پیشرفت آنها در اداره میشده که بوده است.
کارمندان در صفی قرار گرفتند و یکی یکی به نزدیک تابوت رفتند، اما هر کسی به درون تابوت نگاه میکرد ناگهان خشکش میزد؛ زیرا آینه ای درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه میکرد، تصویر خود را میدید.
نوشتهای نیز بدین مضمون در کنار آینه بود: «تنها یک نفر وجود دارد که میتواند مانع رشد شما شود و او هم کسی نیست جز خود شما. شما تنها کسی هستید که میتوانید زندگیتان را متحول کنید. شما تنها کسی هستید که میتوانید روی شادی ها، تصورات و موفقیتهایتان اثر گذار باشید. شما تنها کسی هستید که می توانید به خودتان کمک کنید.»
میخواهیم بگوییم که زندگی شما، وقتی که دوستانتان، محل زندگی تان، مدرسه و … تغییر می کند، دستخوش تغییر نمیشود؛ بلکه زندگی شما تنها فقط وقتی تغییر میکند که شما تغییر کنید، باورهای محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسی هستید که مسؤول زندگی خودتان هستید.
برای مثال، اگر این روزها از اینکه رتبۀ خوبی کسب نکردهاید، ناراحت یا کلافه هستید، مدرسه، معلم، خانواده یا آزمون سراسری را مقصر قلمداد نکنید، مسؤولیت وضعیت خودتان را قبول کنید و در ضمن از مشکلات و آنچه از دست دادهاید، نهراسید و خودتان و واقعیتهای زندگی خودتان را بسازید.
لطفا قانون آرامش را رعایت کنید.
نوشته شده توسطكبري جعفري 18ام مهر, 1394
در این تلاطم های روزگار و استرس های زندگی، همه ی ما آدم ها به دنبال نسخه ای می گردیم که به وسیله ی آن به آرامش برسیم؛ آرامشی ماندگار و پایدار.
چرا تکنیک های آرامش به تنهایی کافی نیستند؟
چون پشتوانه ی محکمی ندارند. پس نمی توانند پشت گرمیِ کسی باشند. تأثیرات کوتاه و سطحی دارند. مثل یک مسکّن ضعیف عمل می کنند؛ درمانگر نیستند.
لطفا قانون آرامش را رعایت کنید.
راستی مرکز طوفان و آرامش درون ما کجاست؟ قلب. باید ساختار قلب خود را بشناسیم تا دوا و شفای تلاطم هایش را پیدا کنیم.
صاحب و ساکنِ قلب ها می گوید قلب قانون خودش را دارد. یک قانون طلایی: الَّذینَ آمَنوا وَ تَطْمَئِنّ قلوبهمْ بِذِكْرِ اللَّه (رعد، 28)
أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنّ الْقلوب (همان) اینان كسانى هستند كه ایمان آورده اند و دلهایشان به ذكر خدا مطمئن و آرام است آگاه باشید با یاد خدا دلها آرامش مى گیرد.
بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنّ الْقلوب یعنی یادت باشد که پشتوانه ی تو، یک بی نهایت است؛ پس خیالت راحت!
بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنّ الْقلوب یعنی این است و جز این نیست که این آرامش جایگزینی ندارد.
قلوبهمْ بِذِكْرِ اللَّه یعنی همین که به خودشان یادآوری می کنند که تنها نیستند، دلشان قرص می شود
به دنبال قلب مطمئن باشید تا همیشه آرام باشید. قلب می تواند حتی با باطری کار کند و به سختی بتپد اما مطمئن بتپد. قلب مطمئن ممکن است حتی تنهای تنها بماند در کربلا، عزیزانش را پیش چشمانش اسیر و پرپر ببیند، خودش غرق در خونِ یک تیرِ سه شعبه باشد؛ اما همچنان مطمئن باشد و مطمئن بمیرد: “یا أَیَّتهَا النَّفْس الْمطْمَئِنَّة ارْجِعِی إِلى رَبِّكِ راضِیَةً مَرْضِیَّة” “اى روحى كه در پرتو ایمان و عمل صالح به سر حد آرامش و اطمینان رسیده اى به سوى پروردگارت بازگرد كه هم تو از او خشنود هستى، و هم او از تو".
پس قلبِ آدمی برای آرام بودن حتی در تنگ ترین تنگناها، نیاز به اطمینان دارد و ساختارِ وجودی اش به گونه ای است که فقط از یک منبع می تواند اطمینان بگیرد. این قانون قلب ماست و قانونِ آرامش ما.
هر تکنیک و روشی که بر پایه ی این قانون باشد و فرعِ بر این اصل قرار گیرد، می تواند قابل قبول باشد و الا، نه.
فاطمه حسینی مجرد /کارشناس ارشد کلام اسلامی - بخش قرآن تبیان
وقتی یک فرشته کار بد می کند!
نوشته شده توسطكبري جعفري 10ام مرداد, 1394
کودکان برای رفتارهای نادرست خود هدف دارند
به عنوان پدر یا مادر، ممکن است بارها با رفتارهایی از کودکتان مواجه شده باشید که از نظر شما رفتارهای غلط و نادرستی بوده اند. در اینگونه موارد، والدین معمولاً سعی می کنند با تنبیه، سرزنش، محروم کردن و… نارضایتی خود را به کودکشان ابراز کنند ولی آیا تا به حال به این فکر کرده اید که «چرا» این رفتار از کودکتان سر زده و «هدف او» چیست؟
آخه چرا این کارها را میکنی؟
واقعیت این است که وقتی کودکان احساس می کنند با رفتار مفید نمی توانند به تعلق خاطر برسند، دلسرد می شوند و دلسردی خود را با رفتارهای نادرست بروز می دهند. در واقع، کودکان برای رسیدن به چهار هدف عمده، مرتکب رفتارهای نادرست می شوند:
یک- جلب توجه
اگرچه کودکان به توجه نیاز دارند ولی سوال این است که چقدر؟ و از چه نوع؟
گاهی اوقات، کودک برای جلب توجه است که کار خوبی را انجام می دهد. در اینگونه موارد اگر کودک به توجه مورد نظر خود نرسد، دیگر آن کار خوب را انجام نمی دهد! یعنی اگر کودک فوراً به توجهی که مورد نظرش است نرسد، به رفتار نادرست متوسل می شود.
راه حل: وظیفه پدر و مادر این است که به کودک خود یاد بدهند اگرچه همه به قدری از توجه نیاز دارند ولی رفتار نادرست، راه رسیدن به توجه نیست! به همین دلیل بهتر است والدین زمانی به رفتار مثبت کودک توجه کنند که او انتظار توجه را ندارد! مثلاً وقتی او به شدت مشغول حل کردن مسائل ریاض خود است به او بگویید: «عزیزم میبینم که حسابی روی دَرست تمرکز کردی و از آن لذت می بری! آفرین!»
دو- قدرت
بچه ها نیاز دارند احساس قدرت کنند. هرکس دوست دارد حداقل روی برخی از جنبه های زندگی خود کنترل داشته باشد. برخلاف تصور عموم، پدر و مادرها با «ممانعت» از اینکه بچه ها بیش از حد روی آنها اعمال قدرت کنند، می توانند کودکان مقتدری پرورش دهند. ما با دعوا یا تسلیم شدن، در واقع قدرت طلبی کودکان را تقویت می کنیم اما اگر با بچه ها دعوا نکنیم و در برابر آن ها تسلیم نشده و درگیر جنگ قدرت نشویم بچه ها می فهمند این راه به قدرت رسیدن نیست!