« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس
« روزشمار غدیر /استیکرروزشمار غدیر /استیکر »

مصلحت اندیشی؛ عقلانیت است یا ضعف؟

نوشته شده توسطكبري جعفري 8ام تیر, 1401

 زندگی به سبک‌نهج البلاغه

 درس سوم:

*مصلحت اندیشی؛ عقلانیت است یا ضعف؟*

بارها و بارها در مسائل مختلف از جمله سیاسی و مدیریتی این جمله را _حتی از برخی خوبان_ شنیده ام که ” *ای بابا! شما انقلابیها با چوب مصلحت،هر ضعف و کاستی و فساد و خرابی را توجیه می کنید* !”
چرا فلانی که مغز فتنه ۸۸ و از سران اصلی آن بود، تا آخر عمرش رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود؟
چرا فلان ‌کس را از مسئولیت عزل نمی کنند با وجود اینکه عدم صلاحیتش اظهر من الشمس است؟
چرا حضرت آقا در فلان مساله قاطعیت نشان نداد و مماشات کرد؟
چرا…..

وقتی هم که پاسخ می دهی متهم میشی که تا کی قراره عدالت و حق، قربانی این مصلحت اندیشی ها بشه و به چه قیمتی؟
بدتر از تحقیر مصلحت اندیشی، مظلوم و دست بسته دانستن مقام معظم رهبری است!!! این نگرش به خیال آنکه با این تحلیل، رهبری عزیز را از تقصیر تبرئه می کند، در واقع ایشان را ناتوان و منفعل جلوه می دهد و لکن لایشعرون.

نهج البلاغه به ما می فهماند که مصلحت اندیشی اگر بجا و براساس درک درست شرایط و تسلط بر اصول و مبانی توحیدی و اسلامی باشد نه تنها عیب نیست؛ بلکه مایه فخر و مباهات است. نه تنها انفعال و ضعف نیست؛ بلکه نوعی پیشدستی و چیره شدن بر تهدیدهاست.

در خطبه ۳ نهج البلاعه حضرت در خصوص علت سکوت و عدم قیام و اقدام علیه سقیفه می فرمایند:

“آگاه باشيد! به خدا سوگند فلانی جامه خلافت را بر تن کرد، در حالیکه می دانست جايگاه من نسبت به حکومت اسلامی، چون مِحوَر آسياب است به آسياب، که دور آن حرکت می کند… پس من رِدای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کناره گيری کردم و در اين انديشه بودم که آيا با دست خالی برای گرفتن حقِّ خود به پاخيزم؟ يا در اين محيط خفقان زا و تاريکی که به وجود آوردند، صبر پيشه سازم؟ … *پس از ارزيابی درست صبر و بردباری را خِرَدمندانه تر ديدم.* پس صبرکردم در حالیکه گويا خار در چشم و استخوان درگلوی من مانده بود …”

نمونه ای از برکات این مصلحت اندیشی خردمندانه را در خطبه ۵ می بینیم. آنجا که ابوسفیان_ پدر شیطان بزرگ_ با نیت سوءاستفاده از شرایط آشفته جامعه در همان روز تشکیل سقیفه با همراه کردن عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله به درِ خانه امیرالمومنین علیه السلام آمده و با اظهار تعجب و دلسوزی از جفایی که در حق حضرت شده اعلام می کند که شما قیام کن ما حمایتت می کنیم.

اما حضرت با درک توطئه ابوسفیان برلی متشنج کردن بیشتر اوضاع و ماهی گرفتن از آب گل آلود، دست رد بر سینه او زده و در عبارتی مملو از تیزهوشی و عقلانیت می فرمایند:
” *آن کس که ميوه را کال و نارس بچيند، مانند کشاورزی است که در زمينِ شخصِ ديگری بکارد* .”

مهدوی ارفع/ نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی


فرم در حال بارگذاری ...