« حدیث رضوی | مهدی جان ای آسمان بلند فضیلت ! » |
"من زنده ام"
نوشته شده توسطكبري جعفري 30ام مرداد, 1394یکی از گوسفندان را نذر امام خمینی(ره)کنید
بچه ها را نوبتی و از روی ملاک و معیار خودشان انتخاب می کردند.
… این بار انگشت شومشان را روی عزیز چوپون (چوپانی که قصد داشت گله ای از گوسفندان را از روستایشان برای رزمندگان در جبهه ها ببرد ولی در میانه راه به اسارت در می آید) گذاشتند. بچه هایی که با عزیز به اتاق شکنجه رفتند تعریف کردند: عزیز را از پا آویزان کرده و با شلاق به سر و صورتش می کوبیدند. وقتی پایش را باز کردند، کلت را روی شقیقه اش گذاشتند و به او گفتند: عزیز این تیر خلاص است. هر وصییتی داری سریع بگو تا دوستانت به خانواده ات برسانند.
یظیک فرصه اتوصی. اللیله الرصامه القاتلک سهمک. ( بهت فرصت می دهیم که وصییت کنی. امشب تیر خلاص سهم توست.)
عزیز فرصت وصییت می خواست. بعد از نیم ساعت که آرام شد عراقی ها کنجکاو شده بودند که بفهمند عزیز چه وصییتی دارد!
در حالی که از دهان و حلقش خون می ریخت با لکنت زبان گفت: از گوسفند هایی که آورده ام یکی را برای سلامتی امام خمینی قربانی کنید.
وقتی مترجم این جمله را برایشان ترجمه کرد دوباره تنش را با شلاق تکه پاره کردند. صبح همان روز بعد از چند بار تشنج به شهادت رسید.
بخشی از متن کتاب “من زنده ام ” /به قلم معصومه آباد
با سلام و تشکر بابت بروز بودن وبلاگتان
هدف از تشکیل کمپین ها پرداختن و توجه به موضوعات و مسایل روز و تولید محتوا در راستای ارتقای کیفی سطح وبلاگ ها می باشد.
با اعلام عضویت خود در نظرات اطلاعیه کمپین به آدرس:
http://farakhan.kowsarblog.ir/?p=155094&more=1&c=1&tb=1&pb=1
ما را از مطالب ارزشی وبلاگ خود بهره مند کنید .
منتظر مطالب بعدی شما هستیم.
با تشکر
سلام دوست خوبم
هم دردناک بود و هم آموزنده
خدا ما رو به مقام شهدای ساده دلی که غریبانه خودشون رو برای دین خرج کردند نزدیک کنه.
فرم در حال بارگذاری ...