« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس
« آسیب شناختی آموزه های تربیتی در جامعهتعریف و اهداف تربیت اسلامی »

نقش محوری خانواده در تعليم و تربيت اسلامي

نوشته شده توسطكبري جعفري 6ام اسفند, 1396


امر تعليم و تربيت به خودي خود آنقدر اهميت دارد و از پيچيدگي و درهم‌تنيدگي برخوردار است كه اگر تمام عناصر و همه نهادهاي مسئول با تمام توان وسط ميدان باشند و به وظيفه خود عمل كنند، باز هم كار زيادي نكرده‌اند و معلوم نيست توانسته باشند از عهده آن برآيند و حق مطلب را ادا كنند.

 

نقش خانواده در تربیت اسلامی


بزرگي تربيت و پيچيدگي آن در شرايطي كه همه عوامل مادي و شيطاني دست در دست هم داده‌اند تا نگذارند بشر بر مدار حق قرار گيرد و سير تعالي و پيشرفت را طي كند، كار را بر متوليان و دست‌اندركاران سخت مي‌كند و به همين نسبت، ارتباط، اطلاع و همكاري بين دست‌اندركاران و دستگاه‌هاي مسئول را ضروري مي‌نمايد.
 

اكنون كه جنگ نرم در جريان است و تهاجمات فرهنگي همه زواياي اخلاقي، انساني و اعتقادي جامعه را در بر گرفته است و اخلاق اسلامي و اعتقادات در اوج تهاجم دشمن است، كار تربيتي، هماهنگي و هم‌افزايي جزو ضروريات به حساب مي‌آيد و اقتضا مي‌كند در مقابل و در جبهه‌ خودي، عناصر و نيروها، همه با هم در كنار هم و هماهنگ، هركدام جزئي از مسئوليت‌هاي نظارتي و تربيتي را بر عهده بگيرند و در تعامل با يكديگر، تمامي رفتارها و كردارهاي مردم به ويژه نوجوانان و جوانان را زير نظر قرار دهند و اجازه ندهند تا خللي در روند رشد و تعالي نسل آينده ايجاد شود و امر مقدس تربيت اسلامي با وقفه يا كندي روبه‌رو گردد.
 

افراد، گروه‌ها، احزاب، نهادها و سازمان‌ها همه در چنين شرايطي بايد در كنار هم با دشمني‌ها مقابله كنند و از مرزهاي فكري و اعتقادي جامعه اسلامي خصوصاً اعتقادات و باورهاي جوانان و نوجوانان، مراقبت و مواظبت كنند و دو نهاد مقدس خانواده و مدرسه (تعليم و تربيت)، مسئوليتي بزرگ‌تر و كاري مهم‌تر خواهند داشت.
 

خانواده از آن جهت كه صاحب فرزندان است و سرنوشت آن با سرنوشت تك‌تك اعضا پيوند مي‌خورد، وظيفه پيدا مي‌كند و مدرسه از بابت اينكه نماينده نظام اسلامي است و بزرگ‌ترين و رسمي‌ترين سازمان در كشور است و طولاني‌ترين دوره تربيتي را در اختيار دارد، مسئوليت پيدا مي‌كند. اين دو نهاد به خودي خود بيشترين بار مسئوليتي را در تربيت بر عهده داشته و از همين جهت وظيفه دارند تا هرچه بيشتر در ارتباط با هم باشند و به كمك هم، همه ظرفيت‌هاي موجود را به كار گيرند و در جهت اعتلاي جامعه عمل كنند.

طراحان، قانونگذاران، متوليان و مسئولان با در نظر داشتن همين ضرورت بوده كه در ساختار آموزش و پرورش برخي تمهيدات را انديشيده‌اند و حتي براي اجرايي شدن آن، سازوكارهايي هم ايجاد كرده‌اند. پيش‌بيني انجمني به نام انجمن اوليا و مربيان و گسترش آن در تمامي استان‌ها تا سطح مدارس و تأكيد و اصرار بر شكل‌گيري آن در طول سال تحصيلي گوياي همين حقيقت است و حكايت از ضرورت ارتباط خانه و مدرسه و نظارت مشترك بر كار فرزندان دارد كه بايد در عمل اتفاق افتد.

 با وجود درك ضرورت ارتباط و همكاري و همچنين به رغم پيش‌بيني‌هاي اوليه و شكل‌گيري سازوكار در آموزش و پرورش براي اين منظور( هرچند ناكافي است)، اين مجموعه تاكنون هيچ‌گاه در جايگاه واقعي خود قرار نگرفته و نتوانسته است از عهده هدف ترسيم شده برآيد. هم اصل حركت( تشكيل انجمن براي ارتباط با خانواده) حركت ضعيفي بوده و هم عملكرد آن طي اين سال‌ها در خور توجه نبوده است.

 هر سال با شروع ايام تحصيل جلسات با اين نام و براي ارتباط و همكاري خانه و مدرسه شكل مي‌گيرد ولي با سرعت به خاموشي مي‌گرايد يا از مسير خارج و در حد ابزاري براي جمع آوري كمك مالي اوليا به مدرسه، خلاصه مي‌گردد. مسائل و بحث‌ها در انجمن، عمدتاً به برگزاري جلسات محدود مي‌شود و بعد از مدتي همين جلسات هم تعطيل مي‌شود. از همه اوليا فقط با چند خانواده(نوعاً افراد متمكن و برخوردار)ارتباط برقرار مي‌شود و ارتباطات در عالي‌ترين سطح آن فقط به ارتباط برخي اوليا با مدير مدرسه، براي گرفتن كمك مالي منحصر مي‌شود. ديگر نه از مسائل تربيتي خبري هست و نه براي نواقص و كاستي‌هاي فرزندان و چگونگي تربيت مطلوب بحثي صورت مي‌گيرد و… (استثنائات مدنظر نيست.)

حال آنكه ارتباط مطلوب، ارتباط فراگير، دوسويه، مستمر، با دوام، از سر علاقه و اعتماد متقابل و با احساس مسئوليت كامل نسبت به كودكان و نوجوانان است كه ضمن آن بر نحوه تربيت دانش‌آموزان اشراف لازم به وجود آيد و جزئيات نيازهاي تربيتي، مدنظر قرار گيرد و براي مشكلات به صورت مشترك، چاره‌انديشي صورت گيرد و به تقسيم كار منطقي و كامل منجر گردد و حتي از اقدامات متفاوت و متناقض نيز جلو‌گيري نمايد.

براي تربيت صحيح، مدرسه و خانواده نيازمند يكديگرند. بايد در كنار هم با مشاركت و همكاري عمل كنند و دانش‌آموزان را نيز در فعاليت‌ها شركت دهند، لذا اين مستلزم بازنگري در رويكرد دو نهاد با هم است و بايد علاوه بر تغيير جهت‌گيري‌ها، سازوكار ارتباطي(انجمن اوليا و مربيان)نيز مورد تغيير و بازنگري قرار گيرد تا هم اعتماد متقابل شكل گيرد و هم ابزار و زمينه‌ها براي ارتباط هدفمند فراهم شود.

 خانواده بايد نسبت به مدرسه و آنچه در مدرسه مي‌گذرد و بر جزئيات فعاليت‌ها حساسيت و نظارت داشته باشد و مدرسه هم بايد عملكرد خانواده‌ها را در نظر داشته و به آنها كمك كند تا اقداماتشان مكمل و همراستا با همديگر باشد.

 مشاوره مفيد، كلاس و كارگاه آموزشي، شركت كردن در تصميم‌گيري‌ها و برنامه‌ريزي‌ها و حضور طرفين در مراسم و مناسبت‌هاي مختلف مي‌تواند به اين هدف كمك كند.

 بايد باور داشت كه امروزه در بهترين شرايط، خانواده قادر نيست از عهده همه امور تربيتي فرزندان برآيد، كمااينكه مدرسه هم نمي‌تواند همه نيازها را برآورده سازد و پوشش صددرصدي ايجاد كند. تربيت هم مثل بهداشت و… اگرچه در وهله اول وظيفه‌اي فردي است و خود افراد و خانواده‌ها بايد نسبت به آن اقدام كنند، اما به مدرسه يا آموزش و پرورش نيز ارتباط پيدا مي‌كند؛چراكه مدرسه در حقيقت نماينده جامعه و نماينده دولت اسلامي است و اوست كه بايد مصلحت جامعه را در نظر داشته باشد و مصالح تك‌تك افراد را با مصلحت عموم، پيوند بزند و فعاليت‌هاي فردي را با هم و با جمع هماهنگ كند،يعني با وجود آنكه خانواده‌ها مسئوليت اصلي فرزندان را برعهده دارند و خود را نسبت به آنها به‌نوعي مالك هم مي‌دانند، اما در خيلي از اوقات تربيت صحيح را نمي‌دانند و از آموزش لازم نيز برخوردار نيستند.

حتي گاهي خانواده‌ها مي‌دانند و مي‌خواهند، ولي توان لازم براي تأمين و اجراي خواست خود را ندارند. بماند كه اغلب از نيازهاي اجتماع هم خبر ندارند،بنابراين در همه اين حالات باز، بار اصلي بر عهده دولت يا همان آموزش و پرورش قرار مي‌گيرد و اين نهاد است كه بايد به نمايندگي از جامعه اسلامي، نواقص را برطرف و آموزش‌هاي لازم را براي مردم فراهم كند.

بسيج در اين ميان مي‌تواند به بازنگري و بازتعريف ارتباط خانه و مدرسه كمك و با همكاري خود آنها سازوكار مناسب براي رفع اين نياز را طراحي و ارائه كند. در شرايط فعلي، بسيج مي‌تواند واقعيت‌هاي جامعه و نيازمندي‌هاي تربيتي را براي طرفين ارائه دهد. روشنگري كند، مخاطرات را عرضه و ارائه دهد، از طرفين( خانه و مدرسه) مطالبه كند و با استفاده از ظرفيت‌هاي ديگر اقشار، به آنها مشاوره و راهنمايي دهد و خلأ‌ها را پر و در نقش همكار، به طرفين نيز كمك كند تا آنها بتوانند بهتر به وظيفه خود عمل كنند.

همچنين بسيج مي‌تواند به نمايندگي از مدرسه با خانواده‌ها مرتبط شود و از طرف خانواده ها بر رفتارهاي تربيتي مدرسه نظارت داشته باشد و در اين ميان، هر يك را در جريان امور تربيتي و فرهنگي فرزندان قرار دهد. اين نهاد مي‌تواند خانواده‌هاي بي‌بضاعت را شناسايي و نيازمندي‌هاي آنها را ارائه دهد و در مرحله‌اي بالاتر، با راه‌اندازي گروه‌هاي انديشه‌ورزي، براي نيازها و درد‌هاي جامعه به ويژه جوانان، چاره‌انديشي كند و راه‌حل‌ها را به ديگران عرضه کند و خود نيز در عمل آنها را به‌كار گيرد. ان‌شاءالله

 

منبع: پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسج فرهنگیان


فرم در حال بارگذاری ...