سلام حضرت عشق
نوشته شده توسطكبري جعفريبیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا
بگیر دامن شمس الشموس عالم را
گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا
رسیده ام به حرم با دوچشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا
سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق
کریم گرکه تو باشی گدا نمیماند
توسفره پهن کنی بینوا نمیماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمیماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است
شاعر: مهدی نظری
ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت
حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر محبان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت مبارکباد
شب یلدا
نوشته شده توسطكبري جعفري 30ام آذر, 1396شب یَلدا یا شب چلّه یکی از کهنترین جشنهای ایرانی است. در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیمکرهٔ شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته میشود.
یلدا به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) گفته میشود. خانوادههای ایرانی در شب یلدا، معمولاً شامی فاخر و همچنین انواع میوهها و رایجتر از همه هندوانه را مهیا و دور هم سرو میکنند. پس از سرو تنقلات، قصهگویی بزرگان خانواده برای دیگر اعضای فامیل و همچنین فالگیری با دیوان حافظ رایج است.
ریشهٔ نام و دیگر واژهها
«یلدا» برگرفته از واژهٔ سریانی ܝܠܕܐ بهمعنای زایش است[۲] و شب چله هم که مترادف شب یلداست از آن روست که چهل روز اول زمستان را «چله بزرگ» و بیست روز بعد از آن را «چله کوچک» نامیدهاند.
ابوریحان بیرونی از این جشن با نام «میلاد اکبر» نام برده و منظور از آن را «میلاد خورشید» دانستهاست.
در آثارالباقیه بیرونی، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شدهاست. در قانون مسعودی نسخهٔ موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شدهاست.
چلّه، دو موقعیت گاهشمارانه در طول یک سال خورشیدی با کارکردهای فرهنگ عامه، یکی در آغاز تابستان (تیرماه) و دیگری در آغاز زمستان (دیماه)، هریک متشکل از دو بخش بزرگ (چهل روز) و کوچک (بیست روز) است.
واژهٔ چلّه برگرفته از چهل و مخفف «چهله» و صرفاً نشاندهندهٔ گذشت یک دورهٔ زمانی معین (و نه الزاماً چهل روزه) است.
منبع: ویکی پدیا
وقت نماز در نهج البلاغه
نوشته شده توسطكبري جعفري 22ام آذر, 1396آنچه در نامه ی پنجاه و دوم نهج البلاغه از امام علی(علیه السلام) در باره اوقات نمازهای شبانه روزی آمده در باره بهترین وقت این نمازهاست و اختلافی با قرآن و روایات دیگر که مورد استفاده احکام شرعی نماز است، نمی باشد.
متن نامه امام یا پاسخ به در خواست یکی از کارگزارانش است یا نیازی که آن حضرت برای انجام نماز می دانسته و به حالت حکم حکومتی براى فرمانداران خود نوشته است. در مقدمه این نامه، جمله ای در باره نماز از امام را در نامه بیست وهفتم که به محمد بن ابی بکر هنگام فرمانداری مصر نوشته اند، می آوریم تا اهمیت نماز اول وقت را از دیدگاه آن حضرت بدانیم:
«صَلّ الصّلاةَ لِوقْتِها المُۆَقّت لها، و لا تُعجِّل وقتها لِفَراغ، و لاتُۆخِّرها لاشْتِغالٍ وَ اعْلمْ انّ كُلّ شىءٍ مِنْ عملك تَبَعٌ لِصلاتِكَ»:نماز را در وقتی که برای آن تعیین شده به جای آور و در هنگام کار نداشتن در انجام آن مشتاب؛ و چون در حال انجام كارى هستی از انجام نماز روی برمتاب؛ آگاه باش كه تمام اعمال تو، پیرو نمازت است.(نهج البلاغه صبحی صالح ص 385و384)
نامه اوقات نماز به والیان شهرها:
اَمَّا بَعْدُ، فَصَلُّوا بِالنَّاسِ الظُّهْرَ حَتَّى تَفىءَ الشَّمْسُ مِنْ مَرْبِضِ الْعَنْزِ:
«نماز ظهر را وقتی با مردم به جای آور که سایه خورشید از زوال آن به طرف مغرب اندازه دیوار بزگاه(آغل بز) باشد.»
حجت ششم! مسجد مدینه، آذین شده است.....
نوشته شده توسطكبري جعفري 14ام آذر, 1396
حجت ششم! مسجد مدینه، آذین شده است برای طلوع انوار آسمانی فقه تو.
ستونهایش، گوش سپردهاند، شیوایی کلام فاضلانه ات را.
وجب به وجب زمین مدینه، عطر ملکوت گرفته است.
فقه، میجوشد از لحظه های پرنور و صادقانه ات.
مکتب توحیدیات، در لحظه لحظه «شیعه بودن» شناور است.
یک عمر، درّ گرانبهای احکام خدا، از صدف «قال الصادق» تو تراویده است.
«قال الصادق»های تو، ستاره پاشیده است بر تارک چند صدسال اجتهاد و فقاهت.
مولا جان! شیعه اگر زنده است، شیعهگر پویاترین مکتب دنیاست، شیعه اگر اوج گرفته بر
آسمان بالندگی، همه به یمن تلألوی علم لدنی توست.
مقامات رسول اکرم (ص)در سایه عبودیت ایشان بود
نوشته شده توسطكبري جعفري 14ام آذر, 1396
علّت همه شرافت و منزلت هایی كه خداوند به ایشان عنايت فرموده اين است كه بنده برگزيده حقّ می باشد و هر چه از مقامات و كمالات دارد، به حقّ سبحانه منتسب است و آن را از ناحيه عبوديت به دست آورده است.
به مناسبت ولادت پر برکت حضرت محمد صلی الله علیه و آله در این ماه و در ادامه سلسله مباحث فضائل رسول اکرم )ص( فرازی از زیارت نامه ایشان در روز ولادتشان را که در کتاب اقبال الاعمال، ص 604 آمده است را بررسی می کنیم:
«أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ.»
ترجمه:
گواهى مى دهم كه معبودى جز خداوند يگانه نيست و شريكى براى او وجود ندارد و گواهى مىدهم كه حضرت محمّد، بنده و فرستادهى اوست.
عبودیت کمال آفرین
آیت الله سعادت پرور در کتاب نور هدايت در توضیح این بند بیان می کند:
عبوديت؛ ريشه مقامات رسول اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- می باشد، نكته اى كه در ابتداى اين بخش وجود دارد، شهادت به توحيد و يگانگى الهى و بى همتا بودن خداوند و عبوديّت رسول اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- مى باشد، شايد اين بيان براى آن باشد كه كسى گمان نكند، اگر تجليل از رسول اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- و منزلت والاى او پس از اين در متجاوز از 35 منزلت مى شود، - صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- شريك و يا معين حضرت حقّ سبحانه مى باشد، بلكه علّت همه شرافت و منزلتها- خداوند به او عنايت فرموده- اين است كه بنده برگزيده حقّ مى باشد و هر چه از مقامات و كمالات دارد، به حقّ سبحانه منتسب است و آن را از ناحيه عبوديت به دست آورده، از اين رو فرموده شده:
«أَشْهَدُ … وَ أَنَّهُ سَيِّدُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ، وَ أَنَّهُ سَيِّدُ الْأَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلِينَ، أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلى أَهْلِ بَيْتِهِ الْأَئِمَّةِ الطّاهِرِينَ الطَّيِّبِينَ.»
ترجمه:
گواهى مى دهم … كه آن حضرت سرور اوّلين و آخرين و سرور پيامبران و فرستادگان است، خداوندا! بر او و نيز براهلبيت او، يعنى امامان پاك و پاكيزه، درود فرست.
آیا واقعاً پیامبر، پیامبرِ رحمت بود؟
نوشته شده توسطكبري جعفري 12ام آذر, 1396
منزل یکی از آشنایان دعوت بودیم. اخبار، گزارشی از مناطق تحت اشغال داعش پخش کرد. خانههای ویرانشده و مردمی آواره، کودکانی یتیم و مادرانی فرو رفته در غم فرزندان… تصاویری که دل هر انسان آزادهای را به درد میآورد. در سویی دیگر عناصر داعش با پرچم «لا اله الا الله و محمد رسول الله» در شهر، حرکت میکردند. یکی از دوستان از من پرسید: «واقعاً اینها پیرو قرآن هستند؟ آیا سیره پیامبر همین بود؟ در یکی از کانالها تلگرامی خواندم که مسلمانها در صدر اسلام همین طور با مردم رفتار میکردند!»
گفتم بله عزیزم! دقیقاً! این رفتارها تازه نیست! بلکه واقعا ریشه در صدر اسلام دارد! اصلاً گروهی بودند به نام خوارج، که شکم زنهای باردار را پاره میکردند. کودک را در آغوش مادرش سر میبریدند. بیگناهان را گردن میزدند و خانهها را ویران میکردند. شعارشان هم این بود: «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ»[1] میدانی یعنی چه؟ یعنی «حُكم، تنها از آنِ خداست».
با همین شعار، و به اسم خدا و به نام دین، چه جنایاتی که نکردند. امیرالمؤمنین درباره همین افراد گفتند که این جماعت، از کلامِ حق، ارادهی باطل میکنند. حرفشان و شعارشان حق است! اما منظور و مقصودشان ناحق است![2] پس ما در یک دو راهی هستیم. یا اسلامِ خوارج… یا اسلام علی (علیه السلام) همانطور که گاهی در دو راهیِ اسلامِ معاویه و اسلام علی (علیه السلام) و گاهی دیگر، در دوراهی اسلامِ یزید و اسلام حسین (علیه السلام) قرار میگیریم. هرچند اسلامی که در مقابل اسلام ائمه باشد، کُفری بیش نیست. اما این دو راهیها همیشه بوده، پس باید ببینیم که در کدامین قبیلهایم!