سلام حضرت عشق
نوشته شده توسطكبري جعفريبیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا
بگیر دامن شمس الشموس عالم را
گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا
رسیده ام به حرم با دوچشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا
سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق
کریم گرکه تو باشی گدا نمیماند
توسفره پهن کنی بینوا نمیماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمیماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است
شاعر: مهدی نظری
ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت
حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر محبان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت مبارکباد
چرا نباید آرزوی مرگ کنیم؟!
نوشته شده توسطكبري جعفري 26ام شهریور, 1395یکی از مباحث مقدماتی مرگ آرزوی مرگ است. آیا انسان می تواند آرزوی مرگ بکند؟ پاسخش منفی است. کراهت دارد انسان آرزوی مرگ کند چون حیات و زندگی از بزرگترین نعمت های خداست و با اینکه دوست داشتن لقاء الله از سوی انسان منافات ندارد. روایاتی نقل شده که حاصل آن این است که پیامبر و ائمه (علیهم السلام) فرمودند: آرزوی مرگ نکنید بلکه آرزوی حیات کنید منتها آرزوی حیاتی که در آن احسان و نیکی باشد.
پیامبر عظیم الشأن اسلام است فرمود: ” آرزوی مرگ نکنید زیرا موت عمل را قطع می کند و انسان دیگر به دنیا باز نمی گردد که کارهای انجام نداده را انجام بدهد پس آرزوی مرگ نکنید که اگر آرزوی مرگ کردید عمل قطع می شود و دیگر بر نمی گردید.
هیچگاه آرزوی مرگ نکنید
در حدیث دیگری فرمود: هیچ یک از شما آرزوی مرگ نکند چون نمی داند آنچه که فرستاده چیست. ما نمی دانیم حتماً بهشتی هستیم که بگوییم خدایا مرگ من را برسان پس باشیم تا آن زمانی که خداوند خودش مشیتش تعلق گرفت و در این مدت باقیمانده کاری بکنیم که باعث نجات ما بشود.
امام علی (علیه السلام) به حارث همدانی فرمود: ” زیاد به یاد مرگ باش و آنچه که بعد از مرگ اتفاق می افتد ، ولی آرزوی مرگ نکن مگر اینکه یک شرط محکمی داشته باشی و این شرط هم معمولاً حاصل نمی شود. اگر نگوییم حتماً حاصل نمی شود ولی قاعدتاً حاصل نمی شود چون ما مطمئن نیستیم که آن طرف چطور است و چکار کردیم؟
چه آرزویی بکنیم؟
مردی آرزوی مرگ می کرد و در حضور امام صادق(علیه السلام) می گفت خدایا مرگ من را برسان حضرت فرمود که آرزوی حیات کن تا اطاعت کنی و معصیت نکنی، اگر زنده باشی و اطاعت کنی برای تو بهتر است تا بمیری و نه گناه کنی نه اطاعت.
اگر انسان آرزوی حیات داشته باشد تا اطاعت کند این بهتر از این است که آرزوی مرگ داشته باشد و بمیرد و بگوید من وقتی بمیرم دیگر گناه نمی کنم ، اطاعت هم نمی کنم. امام فرمود: حالت اول بهتر است یعنی انسان زنده باشد و اطاعت بکند بهتر از این است که بمیرد و نه اطاعت کند و نه گناه بکند.
آیا منظور از این مرگ ، مرگ در بستر هست یا آرزوی شهادت را هم شامل می شود و آیا مرگ به معنای مطلق و عامش مورد نظر است یا نه مرگی است که در بستر باشد؟
عید قربان آمد و باز آ که قربانت شوم
نوشته شده توسطكبري جعفري 22ام شهریور, 1395عید قربان آمد و باز آ که قربانت شوم
همچو اسماعیل به فرمان خدا رامت شوم
حاجیان اندر دیار کعبه گشتند مهمان
میزبان من بیا تا من که مهمانت شوم
عید قربان است و هر که میدهد قربانی اش
آرزو دارم که قربانی قربانت شوم
عید روزه رفت و عید قربان، میرسد نوروز هم
روز نوروز میرسی تا سبزی خوانت شوم
باغبان از شوق گلبن میرود در خواب مست
گلشن باغم بیا تا مست مستانت شوم
دشت ها پر لاله و باغها پر سنبل شده
تا به کی خواهی که مجنون بیابانت شوم
بیتوته
ليت شعري اين استقرت بک النوي ...
نوشته شده توسطكبري جعفري 18ام شهریور, 1395ليت شعري اين استقرت بک النوي …
مهدي جان!
اي کاش مي دانستم چشمان پاک کدامين خاک حضور سبز تو را به تماشا نشسته است و بر نرمي قدمهايت بوسه مي زند.
مولاي من !
اي کاش مي دانستم کدامين سرزمين غريب با وجود نازنين تو آشنايي دارد و آغوش خويش را براي مهرباني هايت گشوده است.
… يابن الحسن!
سخت است براي من که سايه تمام مردم از ميان کوچه نگاهم بگذرد، اما پنجره چشمانم به روي خورشيد زيباي تو بسته باشد و باغ دلم از بهار صدايت بي نصيب بماند.
.
.. اي يوسف دور از وطن!
سخت است براي من که از اشک فراقت، بي طاقت شوم، در حالي که مردمان ياد تو را از خاطر برده باشند.
… اي فرزنده ماههاي تابان !
عمري است که به انتظار طلوع تو در ساحل حسرت نشسته ايم.
قلبهاي تشنه ما به اشتياق ظهور تو مي تپد و کبوتران دعا، قنوت دستهايمان را رو به درياي خدا مي برند.
کي مي شود که موج صداي گرم تو برخيزد و زلال قطره هاي ناب تو سيرابمان کند؟
… اي آرزوي مشتاقان !
کي مي شود که آسمان دلهايمان از نسيم صبحگاهي سلام تو معطر شود و شب چشمانمان به جمال ماه تابان تو روشن گردد؟
… اي اميد منتظران !
کي مي شود که ذوالفقار تو بر گردن دشمنان و منکران حق بنشيند و پرچم عدل و دادگري بر فراز شهر و ديار مؤمنان سايه افکند!
… يا صاحب الزمان !
آيا مي شود که در حرم امن تو اجازه ورود بيابيم و پروانه وار گرد کعبه وجود مقدست طواف کنيم؟
http://islamicasrar.blogfa.com
سخنان مقام معظم رهبری در تبیین امر به معروف و نهی از منکر
نوشته شده توسطكبري جعفري 7ام شهریور, 1395
جوانها در محیط خودشان امر به معروف و نهی از منکر کنند. چرا این واجب در جامعه اسلامی هنوز اقامه نشده است؟
امر به معروف امر به کارهای خوب نگویید به من چه؟ او هم نمیتواند بگوید به تو چه؟ اگر هم گفت شما اعتنا نکنید.
وقتی می گوییم امر به معروف و نهی از منکر این بحث متبادر میشود که حالا جوانی با وضع نامناسبی در جامعه آمده است. ایننیست فقط!
گناهکار هم فقط بدحجاب نیست که برخیها فقط چسبیدهاند به بدحجابی. این است مفهوم حضور نیروهای مذهبی و مؤمن جامعه؟ بالاترین تخلفها آن تخلفهایی است که جامعه و نظام را متزلزل میکند. گمراه کردن انسانهای مؤمن، ناامید کردن مردم، مخالفت کردن با مقررات اسلام و پیاده شدن آن در جامعه، منکرات اخلاقی و سیاسی و … منکرات اینهاست.
امربه معروف و نهی از منکر یک واجب است. این که یک نفر بگوید و ۱۰ نفر منتظر باشند این که نشد امر به معروف. در این زمینه خود مردم باید وارد شوند. دولت و قوه قضائیه موظف است از ناهی از منکر حمایت کنند اما مجری آن مردم هستند. کی میشود که همه مردم جامعه ناهی از منکر و آمر به معروف باشند؟ آن موقعی که همه کار داشته باشند به کارهای جامعه، همه معروف شناس و منکرشناس باشند. این به معنی نظارت و همکاری عمومی است. امر به معروف به این معناست.
امر به معروف و نهی از منکر حوزههای مختلفی دارد. مهمترین حوزه نیز مسئولین هستند. مردم باید از مسئولین، کار خوب را بخواهند آن هم نه خواهش و تمنا بلکه باید از آنها بخواهند.
مبادا کسانی باشند که اگر کسی امر به معروف و نهی از منکر کرد از او حمایت نکنند. خبرهایی به گوش من از گوشه و کنار کشور میرسد. هرجایی که من بدانم و احساس بکنم و خبر اطمینان بخشی پیدا کنم که آمر به معروف و ناهی از منکر مورد جفای خدای ناکرده مأمور و مسئولی قرارگرفته باشد؛ خودم وارد قضیه خواهم شد.
http://ahlolbait.com/article/1370
برای رسیدن به موفقیت، باور خود را تغییر دهید
نوشته شده توسطكبري جعفري 5ام شهریور, 1395در یکی از ادارات، یک روز وقتی کارمندان به محل کار خود رسیدند، اطلاعیۀ بزرگی را در تابلو اعلانات دیدند که روی آن نوشته شده بود: «دیروز فردی که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت.
شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه وی که ساعت ۱۰ صبح در سالن اجتماعات برگزار میشود، دعوت میکنیم.» در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکی از همکارانشان ناراحت شدند، اما سپس کنجکاو شدند تا بدانند کسی که مانع پیشرفت آنها در اداره میشده که بوده است.
کارمندان در صفی قرار گرفتند و یکی یکی به نزدیک تابوت رفتند، اما هر کسی به درون تابوت نگاه میکرد ناگهان خشکش میزد؛ زیرا آینه ای درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه میکرد، تصویر خود را میدید.
نوشتهای نیز بدین مضمون در کنار آینه بود: «تنها یک نفر وجود دارد که میتواند مانع رشد شما شود و او هم کسی نیست جز خود شما. شما تنها کسی هستید که میتوانید زندگیتان را متحول کنید. شما تنها کسی هستید که میتوانید روی شادی ها، تصورات و موفقیتهایتان اثر گذار باشید. شما تنها کسی هستید که می توانید به خودتان کمک کنید.»
میخواهیم بگوییم که زندگی شما، وقتی که دوستانتان، محل زندگی تان، مدرسه و … تغییر می کند، دستخوش تغییر نمیشود؛ بلکه زندگی شما تنها فقط وقتی تغییر میکند که شما تغییر کنید، باورهای محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسی هستید که مسؤول زندگی خودتان هستید.
برای مثال، اگر این روزها از اینکه رتبۀ خوبی کسب نکردهاید، ناراحت یا کلافه هستید، مدرسه، معلم، خانواده یا آزمون سراسری را مقصر قلمداد نکنید، مسؤولیت وضعیت خودتان را قبول کنید و در ضمن از مشکلات و آنچه از دست دادهاید، نهراسید و خودتان و واقعیتهای زندگی خودتان را بسازید.