سلام حضرت عشق
نوشته شده توسطكبري جعفريبیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا
بگیر دامن شمس الشموس عالم را
گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا
رسیده ام به حرم با دوچشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا
سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق
کریم گرکه تو باشی گدا نمیماند
توسفره پهن کنی بینوا نمیماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمیماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است
شاعر: مهدی نظری
ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت
حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر محبان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت مبارکباد
آیا قرآن از چادر نامی برده است ؟!
نوشته شده توسطكبري جعفري 20ام تیر, 1395
«جلباب» در قرآن به معنای چادر است
و علمای ما هم بالاتفاق این مسئله را تایید میكنند
كه بهترین حجاب در این زمان چادر است.
آیا قرآن به صراحت درباره حجاب مخصوصاً به شكل امروزی (چادر) اشاره كرده است؟
اول؛ قرآن میفرماید: «و َقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ»؛نور/آیه 31
یعنی به زنان مؤمنه بگو دیدگان خویش فرو گیرند (از نگاه هوس آلوده) و دامان خویش را حفظ كنند و زینت خود را به جز آن مقدار كه نمایان است، آشكار ننمایند و (اطراف) روسریهای خود را بر سینهی خود افكنند تا گردن و سینه با آن پوشانده شود، و زینت خود را آشكار نسازند مگر برای شوهرانشان و (محرمهای دیگر) … و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود و همگی به سوی خدا باز گردید ای مؤمنان تا رستگار شوید.
دوم؛ «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا»احزاب/ آیه 59
در این آیه آمده است ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها، روسریهای بلند، یا چیزی شبیه چادر (خود را بر بدن خویش فرو افكنند این كار برای آن كه شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است.
خیلی قاطعانه نمیتوان گفت كه در آیات فوق خصوصاً «آیه 59، سوری احزاب» اسمی از چادر برده نشده است چون یك احتمال این است كه «جلباب» به معنای چادر و شبیه آن باشد.
سخنان شهید مطهری در معنای «جلباب»
چنان كه «شهید مطهری (ره)» از دو نفر از لغویون چنین نقل میكند :
1ـ جلباب عبارت است از پیراهن و یك جامهی گشاد و کوچکتر از ملحفه و یا خود ملحفه (چادر مانند) كه زن به وسیله آن تمام جامههای خویش را میپوشد یا روسری بزرگ .
2ـ جلباب جامهای است كه چارقد بزرگتر و از عبا کوچکتر كه زن به وسیله آن سر و سینه خود را میپوشاند.
عید عاشقی در نظر مولانا
نوشته شده توسطكبري جعفري 17ام تیر, 1395از نظر گاه مولانا در طول ماه رمضان منِ حقیقی انسان که در سایه من های دروغین وی قرار گرفته بود، مجال می یابد که از سایه برون آمده و خویشتنِ انسان شود؛ و با عید فطر این من برآمده که از مذبح من های دروغین (من هایی که آلوده به نام و نان و شهوت اند.من هایی که نه سر بر آسمان که دل در گرو زمین دارند) باز می گردد، فرصت عروج می یابد.
در نظر گاه مولانا عید فطر عید عاشقی است که اسماعیلِ خویشتن را ابراهیم وار به مذبح برده است و در پاداش فطر و شادی آن را دریافت داشته است:
عید بر عاشقان مبارک باد
عاشقان عیدتان مبارک باد
بر تو ای ماه آسمان و زمین
تا به هفت آسمان مبارک باد
عید آمد به کف نشان وصال
عاشقان این نشان مبارک باد
روزه مگشای جز به قند لبش
قند او در دهان مبارک باد
عید آمد که این سبکروحان
رطل های گران مبارک باد
عید فطر در نگاه مولانا روز کمال است و وصال، روز مشاهده و رویت ، ماه فائق آمدن بر تضادها
عید فطر روز اجابت است و شگفتا از شگفتی دریافتهای مولوی در این روز:
بگذشت مه روزه، عید آمد وعید آمد
بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد
آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد
معشوق توعاشق شد شیخ تو مرید آمد
شد جنگ و نظر آمد شد زهر و شکر آمد
شد سنگ و گهر آمد شد قفل و کلید آمد
جان ازتن آلوده هم پاک به پاکی رفت
هرچند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد
از لذت جام تو دل مانده به دام تو
جان نیز چو واقف شد او نیز دوید آمد
بس توبه شایسته برسنگ تو بشکسته
بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد
باغ از دی نامحرم سه ماه نمی زد دم
بر بوی بهار تو ازغیب رسید آمد
اهمیت ویژه ی قدس
نوشته شده توسطكبري جعفري 10ام تیر, 1395
چرا قدس مهم است؟ اهمیت ویژه آن به چه دلیلی است؟
شیطان از ابتدای دشمنی اش با انسان ، بیت المقدس را پایگاه اصلی خود قرار داده و به این مکان نظر خاصی داشته است . به همین خاطر ، وقتی در طول تاریخ بشر نگاه می کنیم ، پس از حضرت ابراهیم این پایگاه ها به صورت بسیار علنی فعال و عملیاتی شده است و حضور مستمر انبیاء در این ناحیه نیز ، شاهد بر این مدعاست .
حضرت موسی از جانب الهی دستور داشت تا به بیت المقدس بیاید و آن سرزمین را به مدینه ی فاضله و مرکز عبادت تبدیل نماید تا انتشار دین الهی از این نقطه صورت بگیرد . اما شیطان تمام قدرت خود را به کار برده و قوم موسی را از این مهم منصرف نموده و انحرافات بزرگ را در بنی اسرائیل ، به وسیله ی اعوان و انصار خود پایه گذاری نمود و خداوند نیز انبیاء الهی را برای اصلاح آنان فرستاد اما یهود ، آن پیامبران را به قتل رسانیدند .
ناگفته نمی ماند آنچنان که هویداست ، ابلیس که از نسل جنینان بود ؛ با لشگریانش در این منطقه یکی از بزرگترین نبردهای خود را علیه مومنین آغاز کرده که نبرد ناموفقی بود .
شیطان و اعوانش در زمان سلیمان نبی به جنگ نیمه علنی علیه مردم دست زده و در منطقه ی بابل آنچنان که در تاریخ قرآنی نیز آمده است با رواج جادو و جادوگری ، مقدمه ای را برای آغاز جنگی علنی پایه گذاری می کردند.
جنگ آغاز شده و لشگریان ابلیس به دست سلیمان نبی دستگیر شدند.
پس از این شکست ، این پایگاه ، حفظ شد و لشگریان شیطان در این منطقه ، به صورت غیر علنی به فعالیت خود ادامه داده اند .
نکته ی مهم :
ناگفته پیداست آنزمان که حضرت سلیمان به دستور الهی ، ادامه دهنده ی راه پدر در بنای مسجد الاقصی بود ؛ این نبرد علنی شکل گرفت . نبردی که حقیقت آن برای جلوگیری از بنا شدن یکی از بزرگترین مراکز عبادی به نام مسجد الاقصی ، بوده است .
ﻭﺻﻴﺘﻬﺎﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻲ علیه السلام
نوشته شده توسطكبري جعفري 4ام تیر, 1395ﺍﻣﺎ ﻭﺻﻴﺖ ﻣﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ, ﺁﻧﻜﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﺷﺮﻳﻚ ﺧﺪﺍ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺪﻫﻴﺪ, ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺹ) ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ, ﺳﻨﺖ ﻭ ﺷﺮﻳﻌﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺿﺎﻳﻊ ﻧﻜﻨﻴﺪ, ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺳﺘﻮﻥ ﻣﺤﻜﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﭼﺮﺍﻍ ﺭﺍ ﻓﺮﻭﺯﺍﻥ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺗﺎ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺣﻖ ﻣﻨﺤﺮﻑ ﻧﺸﺪﻳﺪ, ﺳﺮﺯﻧﺸﻲ ﻧﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ﺩﺍﺷﺖ,
ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﺍﻭ ﻭﻇﻴﻔﻪ ﺍﻱ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﮔﺮﺩﻳﺪﻩ, ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺟﺎﻫﻞ ﻭ ﻧﺎﺩﺍﻥ ﺗﺨﻔﻴﻒ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺭﺣﻴﻢ, ﻭ ﺩﻳﻦ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ, ﻭ ﭘﻴﺸﻮﺍ ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ, ﻣﻦ ﺩﻳﺮﻭﺯ ﺭﻫﺒﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﺎﻳﻪ ﭘﻨﺪ ﻭ ﻋﺒﺮﺕ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻢ, ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺟﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺷﺪ, ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯﺩ, ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺿﺮﺑﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻟﻐﺰﺷﮕﺎﻩ ﻧﺠﺎﺕ ﻳﺎﺑﻢ, ﻛﻪ ﺣﺮﻓﻲ ﻧﻴﺴﺖ, ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﮔﺎﻣﻬﺎ ﺑﻠﻐﺰﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺮﻭﻡ, ﻣﺎ ﻧﻴﺰ ﭼﻮﻥ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻳﻪ ﺷﺎﺧﺴﺎﺭﺍﻥ, ﻣﺴﻴﺮ ﻭﺯﺵ ﺑﺎﺩ ﻭ ﺑﺎﺭﺍﻥ, ﻭ ﺯﻳﺮ ﺳﺎﻳﻪ ﺍﺑﺮﻫﺎﻱ ﻣﺘﺮﺍﻛﻢ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﻮﻳﻢ, ﻭ ﺁﺛﺎﺭﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.
ﻣﻦ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺎﻳﮕﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩﻡ, ﻛﻪ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺯﻳﺴﺘﻢ, ﻭ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺟﺰ ﺟﺴﺪﻱ ﺑﻲ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺳﺎﻛﻦ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﺗﻼﺵ, ﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﺎﺭ, ﺑﺎﻗﻲ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ,
ﭘﺲ ﺑﺎﻳﺪ ﺳﻜﻮﺕ ﻣﻦ, ﻭ ﺑﻲ ﺣﺮﻛﺘﻲ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﻭ ﭼﺸﻤﻬﺎ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﻣﻦ, ﻣﺎﻳﻪ ﭘﻨﺪ ﻭ ﺍﻧﺪﺭﺯ ﺷﻤﺎ ﮔﺮﺩﺩ, ﻛﻪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻣﻨﻄﻖ ﺭﺳﺎﻳﻲ ﻭ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺳﺨﻦ ﻣﻮﺛﺮﻱ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﻧﮕﻴﺰﺗﺮ ﺍﺳﺖ, ﻭﺩﺍﻉ ﻭ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﻲ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﭼﻮﻧﺎﻥ ﺟﺪﺍﻳﻲ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺍﺳﺖ,
ﻓﺮﺩﺍ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﻳﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﺮﺍ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺩﻳﺪ, ﻭ ﺭﺍﺯ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺩﺍﻧﺴﺖ, ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺟﺎﻱ ﻣﺮﺍ ﺧﺎﻟﻲ ﺩﻳﺪﻳﺪ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺑﺮ ﺟﺎﻱ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺖ, ﻣﺮﺍ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺷﻨﺎﺧﺖ
نهج البلاغه /ﺧﻄﺒﻪ 149-ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺗﺶ
راز کلمه وسط قرآن
نوشته شده توسطكبري جعفري 2ام تیر, 1395قرآن دارای 114 سوره و بنابر مشهور 6666 آیه است. و طبق مشهور، واژه «وَ لیَتَلَطَّف» به معنای “نهایت دقت را رعایت کند” که در آیه 19 سوره کهف آمده ، درست در وسط قرآن مجید از نظر شماره کلمات ، قرار گرفته است .
این خود داستان آموزندهای دارد که به آن اشاره میکنیم:
اصحاب کهف ، گروهی از مردان هوشیار و با ایمان بودند، و در میان انواع نعمتها در دربار شاه زمان خود بنام دقیانوس به سر می بردند، ولی از محیط آلوده خود، سخت ناراحت بودند.
اینها برای حفظ دین خود، تصمیم گرفتند، از طاغوت و محیط طاغوت زده خود که غرق در خرافات و فساد بود، هجرت کنند.
سرانجام مخفیانه با رعایت موازین تاکتیک و مخفی کاری ، از شهر افسوس بیرون آمده و روزها به راه خود ادامه دادند تا سرانجام به غاری (غار در عربی کهف نامیده میشود) رفتند، و دنیای آلوده را با وسعتش ، رها کردند و برای حفظ دین ، غار خشک و تاریکی را محل سکونت خود قرار دادند.
امام صادق علیه السلام فرمود: اصحاب کهف، با اینکه مردان میان سال بودند، خداوند آنان را در آیه 10 سوره کهف به عنوان جوان یاد کرده است . زیرا ایمان به پروردگار داشتند و دارای قلبی جوان بودند.
به هر حال آنها که هفت نفر بودند از درگاه خدا، راه نجات خود را طلبیدند، و خداوند دعایشان را مستجاب کرد، امداد غیبی الهی شامل حال آنها شد و خواب آنها را فرا گرفت، و طبق آیه 25 سوره کهف ، آنها 309 سال در خواب بودند، سپس بیدار شدند و نمیدانستند چه مدت خوابیدهاند، و فکر میکردند که یک روز یا نصف روز در خواب بودهاند.
سرانجام گفتند، پروردگارتان از مدت خوابتان آگاهتر است، پولی به یکی از افراد خود دادند، تا به شهر برود و غذا خریداری کند.
قرآن در اینجا می فرماید: «وَلْیَتَلَطَّفْ وَلَا یُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا» با هم گفتند، آن یک نفر که برای خریدن غذا می رود، باید نهایت دقت را به خرج دهد و هیچ کس را از وضع ما آگاه نسازد.
و این یک درس مهم است ، باید یک مسلمان برای حفظ خود و زندگی و جامعه خود ، به گونهای رفتار کند که اسرارش افشا نگردد؛ چه رازهای شخصی و چه خانوادگی و چه اسرار شغلی و… بنابراین واژه وسط قرآن ، درس پوشیدن اسرار و رازداری را به ما می آموزد.
تلطُّف به معنی “رعایت دقیق و ظریف” و مخفی کاری ، برای حفظ خود می آید.
داستان دوستان، ج 1، محمد محمدى اشتهاردى
ویرایش و تنظیم : گروه دین و اندیشه تبیان