سلام حضرت عشق
نوشته شده توسطكبري جعفريبیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا
بگیر دامن شمس الشموس عالم را
گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا
رسیده ام به حرم با دوچشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا
سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق
کریم گرکه تو باشی گدا نمیماند
توسفره پهن کنی بینوا نمیماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمیماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است
شاعر: مهدی نظری
ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت
حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر محبان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت مبارکباد
زمینهساز همه خیرات در زندگی
نوشته شده توسطكبري جعفري 19ام بهمن, 1394شرح حدیث اخلاقی با بیان رهبر معظم انقلاب اسلامی
بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدلله رب العالمین
عَن الصادقِ جعفرِ بنِ محمدٍ عن اَبیهِ عَن آبائِهِ علیهمُالسلام اَنَّ امیرالمؤمنین علیهالسلام قالْ جُمِعَ الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی ثَلَاثِ خِصَالٍ (۱)
این سه چیز را اگر بتوان تأمین کرد، همهی خیرات، مستقیم و غیرمستقیم در اینها وارد و داخل هستند.
النَّظَرِ وَ السُّکُوتِ وَ الْکَلَامِ
یکی نظر و نگریستن، دوم سکوت و سوم کلام
فَکُلُّ نَظَرٍ لَیْسَ فِیهِ اعْتِبَارٌ فَهُوَ سَهْوٌ
فرمود هر نگاهکردنی که در آن عبرتگرفتن نباشد، اعتبار نباشد، این سهو است؛ هیچ فایدهای ندارد.
وَ کُلُّ سُکُوتٍ لَیْسَ فِیهِ فِکْرَةٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ
سکوت هم جزو کارهای متعارف و رفتار انسان است؛ [میفرماید] هر سکوتی که در آن فکری نیست این غفلت است.
وَ کُلُّ کَلَامٍ لَیْسَ فِیهِ ذِکْرٌ فهُوَ لَغْوٌ
میفرماید هر کلامی که در آن ذکر نیست، یاد نیست، توجه نیست -حالا یا به طور مطلق یا توجه الی الله- این کلام لغو است.
فَطُوبَى لِمَنْ کَانَ نَظَرُهُ عِبَراً وَ سُکُوتُهُ فِکْراً وَ کَلَامُهُ ذِکْراً
[پس خوشا به حال کسى که نگاهش مایهی عبرت است، و سکوتش مایهی اندیشه، و سخنگفتنش یادآورى و ذکر است]
آن وقت انسانی که این سه خصوصیت را دارد؛
وَ بَکَى عَلَى خَطِیئَتِهِ
بر گناهان و خطاهای خود بگرید؛
یعنی این [گریهکردن] نتیجهی همین توجهات است. هنگامی که ما وقتی ساکتیم فکر میکنیم، وقتی حرف میزنیم تذکر در آن است، وقتی نگاه میکنیم با سنجش [همراه است]، آنوقت یکی از چیزهایی که مورد نگاه ما است، خود ما و رفتارهای خودمان است، خطاهای خودمان را پیدا میکنیم. مشکل ماها این است که اشتباهات و خطاهای خودمان را نمیفهمیم و نمیبینیم. وقتی فهمیدیم آنوقت عظمت کار را مشاهده میکنیم و اگر اهل دل باشیم بر خطاهای خودمان گریه میکنیم.
وَ أَمِنَ النَّاسُ شَرَّه
[و مردم از شرّ او در امان باشند]
آثار ناخوشایند ترک نماز جمعه
نوشته شده توسطكبري جعفري 16ام بهمن, 1394تارک نماز جمعه، «پریشان و سرگردان»، «نامبارک و بی برکت» و «عبادتهایش غیر مقبول»معرفی شده
است.
خداوند در سوره جمعه می فرماید: «یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا إِذَا نُودِى لِلصلَوةِ مِن یوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسعَوْا إِلى ذِکرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَیعَ ذَلِکمْ خَیرٌ لَّکمْ إِن کنتُمْ تَعْلَمُونَ(جمعه9) فَإِذَا قُضِیتِ الصلَوةُ فَانتَشِرُوا فى الأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِن فَضلِ اللَّهِ وَ اذْکرُوا اللَّهَ کثِیراً لَّعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ» (جمعه10)؛
اى کسانى که ایمان آورده اید ! هنگامى که براى نماز روز جمعه اذان گفته مىشود به سوى ذکر خدا بشتابید ، و خرید و فروش را رها کنید که این براى شما بهتر است اگر مى دانستید . و هنگامى که نماز پایان گرفت شما آزادید در زمین پراکنده شوید و از فضل الهى طلب کنید ، و خدا را بسیار یاد نمائید تا رستگار شوید .
به این ترتیب هنگامى که صداى اذان نماز جمعه بلند مى شود مردم موظفند کسب و کار را رها کرده به سوى نماز که مهمترین یاد خدا است بشتابند. جمله «ذلکم خیر لکم …» اشاره به این است که اقامه نماز جمعه و ترک کسب و کار در این موقع منافع مهمى براى مسلمانان دربردارد اگر درست پیرامون آن بیندیشند ، وگرنه خداوند از همگان بى نیاز و بر همه مشفق است .
بهترین دلیل بر اهمیت این فریضه بزرگ اسلامى قبل از هر چیز آیات همین سوره است، که به همه مسلمانان و اهل ایمان دستور مى دهد به محض شنیدن اذان جمعه به سوى آن بشتابند، و هرگونه کسب و کار برنامه مزاحم را ترک گویند، تا آنجا که اگر در سالى که مردم گرفتار کمبود مواد غذائى هستند کاروانى بیاید و نیازهاى آنها را با خود داشته باشد به سراغ آن نروند، و برنامه نماز جمعه را ادامه دهند.
چگونه توکل بر خدا کنیم؟
نوشته شده توسطكبري جعفري 14ام بهمن, 1394توی هر کاری که می خواهد انجام دهد، به خدا توکل می کند … آنچنان که گویی هیچ کس دیگری در عالم ندارد … نه دوستی و نه آشنایی … نه خانواده ای و اقوامی که کمکش کنند، دستش را به یاری بگیرند، اگر جایی درمانده شد، به کمکش بشتابند … وقتی همین ها را از او می پرسم، لبخندی بر لبانش نقش می بندد و می گوید: جوان مگر نمی دانی همین دوست و آشناها، خانواده و اقوام و … هم بخواهند کمکی به من بکنند باید خدا کمکشان کند؟ … کمی فکر کن … می بینم راست می گوید … درست که دوست و آشنا و خانواده و اقوام هستند، اما نه اینکه همه شان بنده های خدا هستند؛ مگر نه اینکه خودشان محتاج کمک خدایند؛ مگر نه اینکه خدا نخواهد نمی توانند قدم از قدمی بردارند ... پس … الهی به امید خودت و نه بنده هایت …
توکل تضمین الهی برای کسی است که همیشه حامی و پشتیبان حق است. قرآن کریم می گوید از پیمودن راه حق نترسید و به خدا توکل کنید، از نیروی باطل نترسید و به خدا توکل کنید. قرآن همه پیغمبرانی که بعد از نوح آمده اند، را مثال می آورد که آنها به مردمی که با آنها مخالفت می کردند و سد راه آنها می شدند،
میگفتند: «وَ ما لَنا أَلاّ نَتَوَکَّلَ عَلَی اللّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلی ما آذَیْتُمُونا وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ»( ابراهیم: 12) ؛ «و چرا بر خدا توکل نکنیم و حال آن که ما را به راه هایمان رهبری کرده است؟ و ما بر آزاری که به ما رساندید البته صبر خواهیم کرد و اهل توکل باید تنها بر خدا توکل کنند.» این آیه در کمال صراحت، توکل را به صورت یک امر مثبت ذکر می کند.
خداوند در آیه دیگری می فرماید: «فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ»( آل عمران: 159 )؛ «(ای پیغمبر!) همین که عزم کردی و تصمیم گرفتی، به خدا اعتماد کن و کار خود را دنبال کن.»
قرآن نشستن و دست روی دست گذاشتن را نهی می کند و می فرماید کار خود را بکن و به خدا توکل کن. همان اندازه که به هنگام مشورت باید، نرمش و انعطاف به خرج داد، در زمان اتخاذ تصمیم نهایى باید قاطع بود. بنابر این پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتیجه مشورت، باید هر گونه تردید و دو دلى و آرای پراکنده را کنار زد و با قاطعیت تصمیم گرفت.
این، آن چیزى است که در آیه فوق از آن تعبیر به عزم شده است که به آن تصمیم قاطع نیز می گویند. جمله فوق بیانگر آن است که به هنگام تصمیم نهایى باید بر خدا توکل داشت؛ یعنى در عین فراهم نمودن اسباب و وسایل عادى، استمداد از قدرت بى پایان پروردگار را فراموش نکرد.
چرا آثار شگفت توسّل، کمتر از گذشته مشهود است؟
نوشته شده توسطكبري جعفري 5ام بهمن, 1394توسل به اهلبیت(ع)، یکی از موانع سقوط و نیز یکی از عوامل رستگاری انسان به شمار میرود و عاقبت آدمی را ختم به خیر میکند. همچنین توسّل، آثار و برکات فراوان دیگری نیز دارد که شرح آن در این مجال نمیگنجد.
سؤالی که در این زمینه، به ذهن انسان خطور میکند، این است که چرا با وجود برکات فراوان توسّل، آثار ارزشمند آن، در زمان حاضر کمتر از گذشته مشاهده میشود؟
در زمانهای قبل، مجالس عزاداری، بسیاری از دردهای بیدرمان را شفا میداد. مردم به طور جدّی به اهل بیت(ع)، متوسّل میشدند و نتیجه جدّی هم میگرفتند که نمونههای عینی آن فراوان است.
امّا متأسّفانه در زمان حاضر، آثار توسّل کمتر مشهود است. البتّه آثار اصلی و اساسی توسّل، همچنان وجود دارد و موجب حفظ مردم از بلاهای گوناگون میشود؛ ولی باید ببینیم چرا اثرگذاری مجالس عزاداری، مثل سابق نیست؟ چرا با وجود اینگونه توسّلات، مردم گرفتارند و دردهای ناعلاج، شیوع فراوانی دارد؟
طبق تصریح «قرآن کریم»، گناه اجتماعی، مانع بزرگی برای نزول رحمت پروردگار متعال به شمار میرود. بر این اساس، ملّت گناهکار، لیاقت برخورداری از برکات ناشی از توسّل را ندارند و به ناچار باید عذابی که در اثر رواج گناه فراهم کردهاند، بچشند.
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِی النَّاسِ لِيُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ؛۱
به سبب آنچه دستهای مردم فراهم آورده، فساد در خشكی و دریا نمودار شده است، تا [سزای] بعضی از آنچه را كه كردهاند به آنان بچشاند، باشد كه بازگردند.»
مفاسد اجتماعی در اثر رواج گناه و کردار ناشایست در جامعه ظهور مییابد و موجب پدید آمدن دلهره، اضطراب خاطر و نگرانی در بین مردم میشود. شیوع فساد و ترویج فحشا، گرفتاری و عذاب دنیا و آخرت را به همراه خواهد داشت و عواملی همچون توسّل نیز با کارآیی شگفتانگیزی که دارد، مانع آن عذاب دردناک نخواهد شد.
«إِنَّ الَّذینَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ؛۲
كسانی كه دوست دارند زشتكاری در میان آنان كه ایمان آوردهاند، شیوع پیدا كند، برای آنان در دنیا و آخرت، عذابی پردرد خواهد بود و خدا[ست كه] میداند و شما نمیدانید.»
شما با چه انگیزه ای خدا را عبادت می کنید؟
نوشته شده توسطكبري جعفري 4ام بهمن, 1394
امام علی (علیه السلام) می فرماید: اگر خداوند از نافرمانی خود بیم نمی داد، واجب بود به شکرانه نعمت هایش نافرمانی نشود.
پرستش یا قولی است یا عملی. پرستش قولی عبارت است از یک سلسله جمله ها و اذکار که به زبان می گوییم، مانند قرائت حمد و سوره و اذکاری که در رکوع و سجود و تشهد نماز می گوییم و ذکر لبیک که در حج می گوییم. پ
رستش عملی مانند قیام و رکوع و سجود در نماز یا وقوف عرفات و مشعر و طواف در حج. غالبا عبادتها، هم مشتمل است بر جزء قولی و هم بر جزء عملی، مانند نماز و حج، که هم بر جزء قولی مشتمل اند و هم بر جزء عملی.
گروهی از محققان، عبادت را به دو نوع روحی (قلبی) و بدنی تقسیم کرده و عبادت اسلامی را، از نظر کمی و کیفی، از عبادات دیگر آیین ها برتر دانسته اند. گروهی نیز عبادت را، از نظر چیستی و برداشت مردمان، به دوگونه عامیانه و عارفانه تقسیم کرده اند.
برداشت مسلمانان از آموزه های ویژه عبادت، مانند: نماز، روزه و حج به طورکلی بر دو گونه است:
1 عامیانه و کاسبانه
2 عارفانه و عاشقانه
در برداشت نخست، عبادت و پرستش، نوعی معامله و مبادله کار با فرد، است. همان گونه که کارگر در مقابل نیروی کارش مزد می گیرد، این گونه عابدان نیز در برابر رنج عبادت و پرستش، چشم داشت پاداش و مزد دارند. تنها تفاوت کارگر و این گونه عبادت گران آن است که کارفرما از نیروی کار بهره می گیرد؛ ولی خدا که کارفرمای ملک و ملکوت است، به اطاعت آدمیان نیاز ندارند.
امیرمؤمنان، علی (علیه السلام) می فرماید: خداوند، سبحانه و تعالی، موجودات را بیافرید و چون بیافرید از فرمانبرداریشان بی نیاز بود و از نافرمانیشان در امان؛ زیرا نه نافرمانی نافرمایان او را زیانی رساند و نه فرمانبرداری فرمانبرداران سودی. (نهج البلاغه، ترجمه عبدالحمید آیتی، ج 1، ص 200، خ 184)
هویت و چیستی عبادت عامیانه، همان اعمال بدنی و حرکات ظاهری است که به وسیله زبان و دیگر اعضاء انجام می گیرد.
در برداشت عارفانه، عبادت، نردبان قرب به خدای سبحان، معراج انسان، مایه لقای روان و پرواز به سوی کانون نامرئی هستی است. در پرتو پرستش، استعدادهای روحی آدمی پرورش می یابند، نیروهای ملکوتی انسان ورزش می کنند و روح بر بدن چیرگی می یابد.
در این برداشت، عبادت عالی ترین واکنش انسان در برابر پدید آورنده جهان، اظهار عشق و اشتیاق به کانون کمال و گام نهادن در جاده نیکبختی است. عبادت پیکری دارد و روحی. آنچه با زبان و دیگر اعضا انجام می شود، جنبه جسمانی عبادت است. مفهومی که پرستشگر از عبادت دارد، انگیزه ای که او را سمت عبادت می کشاند، بهره ای که از عبادت می برد و نیز آن راهیابی اش به بساط قرب حق تعالی، عناصر تشکیل دهنده روح عبادت به شمار می آیند.
علی (علیه السلام) عبادت را، به لحاظ انگیزه ها و اهداف عابدان، سه گونه می داند:
1- عبادت تاجران (پرستش کاسب کارانه برای جلب منفعت)
2- عبادت بردگان (پرستش از روی ترس برای دفع ضرر و زیان)
3- عبادت آزادگان (پرستش آزاد از قید سود و زیان و فقط برای شکر خدای سبحان)