سلام حضرت عشق
نوشته شده توسطكبري جعفريبیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا
بگیر دامن شمس الشموس عالم را
گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا
رسیده ام به حرم با دوچشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا
سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق
کریم گرکه تو باشی گدا نمیماند
توسفره پهن کنی بینوا نمیماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمیماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است
شاعر: مهدی نظری
ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت
حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر محبان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت مبارکباد
" گام نوزدهم "
نوشته شده توسطكبري جعفري 20ام آبان, 1394
اللهم عجل لولیک الفرج
درک این مطلب است که :
اگر قیام خونین کربلا نبود،
دو بال آگاهی مردم با شهادت امام
واسارت اهل بیت (ع) شکل نمی گرفت.
این شهادت و اسارت ، دو سیلی بود
که بر گوش بشریت در طول تاریخ نواخته
شد تا “راه ” از “چاه” شناخته شود.
" گام هجدهم "
نوشته شده توسطكبري جعفري 19ام آبان, 1394
اللهم عجل لولیک الفرج
بشریت در طول تاریخ سه بار دچار هبوط شد .
اول : هبوط حضرت آدم از بهشت
دوم : هبوط در زمان حضرت موسی که ذلت و مسکنت را نصیب قوم بنی اسرائیل کرد .
و سوم : هبوط بعد از رحلت حضرت پیامبر (ص) بود
که با سرپیچی از فرمان خدا و نا دیده گرفتن جریان غدیر و امامت امیرالمومنین (ع) بود
که ذلت و بیچارگی بر بشریت مستولی گشت وتا زمان ظهور ادامه خواهد داشت.
مدرک خدا رو قبول نداری؟
نوشته شده توسطكبري جعفري 18ام آبان, 1394
وقتی رنجور میشویم و بلایی به جانمان مینشیند، تن نزارمان را میسپاریم به تیغ تیز جراح. خیلی راحت و بیهیچ مقاومتی. اعتراض که نمیکنیم هیچ، تازه، وقت میخواهیم برای نوبت بعد. اگر هم طبیب دارویی تلخ تجویز کند چون شهد شکربار در کام میریزیم و دم نمیزنیم. نه که حدّت درد و تلخی دارو را حس نکنیم، بل، چون درمان و شفا را وابسته میدانیم به تحمل این درد و دوا، لذا با آغوش باز به استقبالش میرویم.
مراجعه به پزشک، البته، حماقت محض است وقتی ذرهای تردید داریم به تدبیر پزشک یا به مدرک و اعتبارش.
قدیمها به طبیب میگفتند حکیم. حکیم هم تعریف خودش را داشت، کسی که راه علاج بیماریها را میشناخت و به اصطلاح چم و خم کارهای طبابت به دستش بود. خدا هم حکیم است. اما چرا عادت نکردهایم که از پشت این عینک به رنجها و بلاهایی که سر راه زندگیمان سبز می شود نظر کنیم؟! نکند شک داریم به مدرک خدا و کاردانیاش؟!
میدانی رفیق! درجات همه آدمها یکجور نیست. بعضیها ظرفشان خیلی کوچک است. زود پر میشود. خدا نکند آوار مصیبتی بر سرشان خراب شود روزهای اول، شاید تحمل کنند، روزهای بعد اما، بنا میگذارند به عِزّ و چِز کردن و عجز و لابه.
قرآن دربارهشان فرمایش کرده است: إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا(20/معارج): [چون آسیبی بدو رسد، عجز و لابه میکند.]
اینها چشمشان فقط تا چندقدمیشان را میبیند. و چون از اسرار و حکمتهای پشت پرده بیخبرند. در کوران حوادث، رنگ میبازند و میبازند ایمانشان را.
برخیها برعکس، ظرفشان بزرگ است و آستانه تحملشان بالا. آغوش گشودهاند برای امتحانات خدا: وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ(البقرة/155)[قطعا همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوه ها، آزمایش می کنیم؛ و بشارت ده به استقامت کنندگان! ]
گاهی بلا برای تطهیر است نه ترفیع. آدم چیزفهم و عاقل می داند که تمیزی و پاکی از آداب میهمانی است و باید در حمام ابتلاء با کیسه بلا، از وجود گناه آلودش، سم زدایی کنند تا اذن دخول دهندش برای دیدار دلدار.
این جماعت، روزنه رزقشان اگر تنگ و گشاد شود، و خفت رزقشان را، هر چقدر، خدا، سفت بکشد، شاخص ایمانشان بالا و پایین نمیشود و زبانشان از شکر نمیافتد. اینها بلدند از بلا، پل بسازند برای وِلا. ابتلا ء ها را بسان تمرینی می دانند برای کسب رضا، و رضا می دهند به قضا و از نردبان قضا هم بالا می روند تا به پشت بام لقاء دست یازند.
" گام هفدهم "
نوشته شده توسطكبري جعفري 18ام آبان, 1394
اللهم عجل لولیک الفرج
دریافت این حقیقت است که:
آنان که پیام غدیر را به خوبی دریافت نکردند،
بر سر دو راهی کربلا و کوفه ماندند
و خواهند ماند…
و گرفتار دام مصلحت اندیشی ها
عاقبت جایگاهشان
در میان کوفیان است
" گام شانزدهم "
نوشته شده توسطكبري جعفري 17ام آبان, 1394اللهم عجل لولیک الفرج
بدان که :
ماجرای سقیفه ” نقطه “، ” سر خطی ” بود
که بشریت را از اوج فضیلت جامعه ی عدل علوی
در ” مدینه فاضله “ نبوی،
به رذالت وپلشتی جامعه اموی رسانید!!!…