سلام حضرت عشق
نوشته شده توسطكبري جعفريبیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا
بگیر دامن شمس الشموس عالم را
گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا
رسیده ام به حرم با دوچشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا
سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق
کریم گرکه تو باشی گدا نمیماند
توسفره پهن کنی بینوا نمیماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمیماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است
شاعر: مهدی نظری
ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت
حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر محبان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت مبارکباد
ذات فلانی را نمی توان تغییر داد
نوشته شده توسطكبري جعفري 28ام بهمن, 1397
سرّ اینکه می گوئیم «ذات فلانی را نمی توان تغییر داد» این است که:
تا هنگامیکه او محدود باشد خداوند به ناچار تابع ذات اوست.
البته مراد از ناچاری خداوند در تبعیت، مجبور بودن خداوند نیست بلکه این سنت الهی است که هر مقداری که تشنه تشنه است برای او آب بفرستد
مثلاً دریایی را تصور کنید که رودی از آن منشعب شده است.
دریا می خواهد خود را با تمام وسعت به رود عرضه کند اما چون رود قابلیت پذیرش دریای به آن وسعت را ندارد به اندازة ظرفیت خود پذیرای دریا می شود.
دریا هم چون می بیند رود سعة وجودی پیدا نکرده و دریا نشده بر اساس همان ظرفیت در او آب جاری می کند.
ملاحظه میفرمائید در اینجا هم چون قابل به اندازة کافی قابلیت پیدا نکرده، فاعل هم به اندازة قابل برای او ظاهر می شود.
شرح مراتب طهارت /استاد صمدی آملی
« بابا خودت را باش»
نوشته شده توسطكبري جعفري 28ام بهمن, 1397معرفتِ نفس اساس همه خیرات و سعدات است.
همه سعادتها زیرِ سرِ معرفت نفس است
هر چه از خودمان دور شدیم بی سعادتیم
هر چه بخودمان نزدیک شده ایم با سعادتیم،
ببین با خودت هستی یا نه؟
به تعبیر جناب میر سیّد شریف که داشت از دنیا می رفت فرزند بزرگوارش در آخرین لحظه به پدرش عرض کرد آقا پندم کن و این پدرِ فهمیده، پدرِ عاقل فرمود
« بابا خودت را باش»
ببین داری چکار می کنی این چه کرد آن چه کرد و آن یکی چه می کند را از خودتان دور کنید؛
عزیزانِ من اوّل خودتان را مقدّم بدارید؛
می خواهی به یک آقا بگوئی نماز بخوان خودت را ببین؛ خودت می خوانی؟!
اگر می خوانی در حالی که می خوانی به او بگو بخوان. می خواهی به یک نفر بگویی فلان کار بد را نکن اوّل به خودت بگو جنابعالی دیگر از این کارها نمی کنی دیگر تمام شده؟
بسیار خوب اگر نمی کنی به ایشان هم بگو وَاِلّا سخت است،
وَاِلّا گرفتاری دارد؛
اول خودتان را باشید
سعادتِ خودتان را بخواهید.
شرح دروس معرفت نفس/ استاد صمدی آملی
قرآن حقیقت زندگی
نوشته شده توسطكبري جعفري 27ام بهمن, 1397
قرآن بالاترین مفسر حقیقت وجودی انسان است
قرآن کتاب تفسیر انسان است
خدا در قرآن ما را توضیح می دهد
خدا مفسری است که با قرآن به ما می خواهد بفهماند ما کیستیم
*از همین جا روشن می شود که چرا به تعبیر بعضی ها ، قرآن پراکنده حرف زده است
* ( چند آیه راجع به یک مطلب در ادامه چند آیه راجع به مطلب دیگری و … یا یک قسمت از داستان پیامبری در یک سوره ای و ادامه داستان در سوره دیگری و ..)
*علت آن است که ما پراکنده ایم و قرآن تفسیر ما است
*قرآن در مقام وحدت یکپارچه رمز است لذا قرآن غذای اهل وحدت است ولی فرقان غذای پراکنده ها است
*لذا یک وقت یونسی مشربیم ( می خواهیم از ظلمات به در آییم )
ذکرمان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین باید باشد
* یک وقت ایوبی مشربیم ذکرمان رب انی مسنی الضر و انت ارحم الراحمین باید باشد با این کلمات بین ما و نظام هستی وفق برقرار می شود
منبع: استاد صمدی آملی
وضعیت گناهان در قیامت
نوشته شده توسطكبري جعفري 27ام بهمن, 1397
حضرت علی (ع) در فرمایشی مهم گناهان را به سه دسته کلی تقسیم کردهاند:
گناهان سه دسته هستند:
1.گناهانی که بخشیده میشوند
2.گناهانی که بخشینده نمیشوند
3.گناهانی که برای مرتکبین آنها، هم امید عفو داریم و هم نگران عذاب هستیم.
امّا گناه مغفور، گناهی است که خداوند بر اثر آن بندهاش را در دنیا عذاب داده است؛ و خداوند بزرگوارتر است از آنکه بندۀ خود را دوبار عذاب کند.
و امّا گناه غیر مغفور، ستمی است که بندگان خدا بعضی به بعض دگر مینمایند. خداوند چون برای خلائق ظاهر شود سوگندی بزرگ بر خویشتن یاد کرده است و گفته است: خداوند برای بندگانش قصاص میکند، و حقّ بعضی را از بعضی دیگر میستاند؛ بطوریکه برای هیچ بندهای در نزد دیگری تظلّم و دادخواهی باقی نماند. و سپس همه را به معرض حساب گسیل مینماید
و اما گناه دسته سوم گناهی است که خدا آنرا بر مخلوقات پوشانده و به او توفیق توبه داده است و او از یک طرف از گناهش میترسد و از طرف دیگر به رحمت خدایش امیدوار است، و حال ما هم اینچنین است که هم امید به رحمت خدا داریم و هم از عذاب او میترسیم
منبع: اصول الکافی، ج2، ص: 443
ساقی پر است جام نفس، بعد فاطمه
نوشته شده توسطكبري جعفري 19ام بهمن, 1397
جارو نکن عزیز من این خانه را به زور
بر دامنت نگیر دو دردانه را به زور
بگذار موی دخترمان را چنان که هست
دستت نگیر فاطمه جان شانه را به زور
بنشین کنار بی کسی ام چون نمی شود
آباد کرد خانه ی ویرانه را به زور
پژمرده ای و از همه ی اسم های تو
یادآور است روی تو “ریحانه” را به زور
مردی که کنده بود در قلعه را ز جا
وا میکند پس از تو در خانه را به زور
ساقی پر است جام نفس بعد فاطمه
دیگر نزن تعارف پیمانه را به زور
*حسین زحمتکش