« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس

سلام حضرت عشق

نوشته شده توسطكبري جعفري

امام رضا

بیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا

بگیر دامن شمس الشموس عالم را
گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا

رسیده ام به حرم با دوچشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا

سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق

کریم گرکه تو باشی گدا نمی‌ماند
توسفره پهن کنی بینوا نمی‌ماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمی‌ماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است

شاعر: مهدی نظری

 

 

 

 

ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت

حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر محبان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت مبارکباد

 

 

 

وقتی نمی توانیم از خطایمان عذرخواهی کنیم

نوشته شده توسطكبري جعفري 21ام اسفند, 1396



“معذرت می خواهم” دو کلمه ای که به ظاهر گفتنش راحت است اما امروزه شاهد هستیم این رفتار برای خیلی از ما آدم ها، مخصوصاً هرچه رتبه و سمت اجتماعیمان بالاتر می رود به این راحتی ها هم نیست.

 

عذر خواهی


خیلی وقت‌ها در اتفاقات ساده روزمره مثل وقتی که در خیابان با غریبه‌ای به طور ناگهانی برخورد می‌کنیم، یا وقتی به فروشنده پول اشتباهی می‌دهیم، زمانی که در یک آسانسور شلوغ هستیم و پای ما به کسی برخورد کند و …، از آنها عذرخواهی می کنیم. اما وقتی به عنوان یک انسان معمولی و شهروند ساده یک مشکل اساسی در زندگی شخصی و عمومی پیش می آید، یا وقتی به عنوان یک مدیر کلان در یک جامعه مشکل آفرین می شویم و یا اشتباهی را مرتکب می شویم عذرخواهی نمی کنیم، واقعاً دلیل این نوع برخوردها چیست؟

 

چرا عذرخواهی نمی‌کنیم؟

یکی از عواملی که مانع می شود هر کدام از ما آدم ها در مقابل اشتباهاتمان عذرخواهی نکنیم، غرور و خودبزرگ بینی است که در وجودمان رخنه کرده و با بی توجهی به آن، بارورتر شده است.

این در حالی است که در روایات این اخلاق مورد مذمت قرار گرفته شده است: امام علی علیه السلام غرور را ضد عقل شمرده و می فرماید: «لایلقی العاقل مغرورا؛ آدم عاقل هرگز مغرور دیده نمی شود.» (1) 

و در روایتی دیگر امام صادق (علیه السلام) هم می‌فرماید: «لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ‏ ذَرَّةٍ مِنْ‏ كِبْرٍ: داخل بهشت نمی‌شود، كسی كه در قلبش ذره‌ای از كبر و غرور باشد؟» (2) 

ما آدم ها در شرایط و موقعیت های مختلف همیشه فکر می کنیم حق همیشه با ماست، اما این درست نیست. ما انسانیم. همه ما گاهی اشتباه می‌کنیم. باید نواقص خود را بپذیریم و سعی در رفع آن ها داشته باشیم. بدانیم عذرخواهی کردن های به جا آدم را کوچک که نمی کند هیچ، به انسان ارزش می دهد.

ادامه »

بهایی برای بهشت تو

نوشته شده توسطكبري جعفري 16ام اسفند, 1396

مادر بارزترین منشا آسایش و مهر و عالیترین منبع سعادت خانوادگی است. کامروائی در خانه، احساس امنیت و آرامش در آن و نیز احساس قدرت و استقلال کودکان در خانواده بستگی به وجود مادر دارد.



روز مادر 

 

مادر رنگ دهنده  شخصیت کودک و حتی سازنده آن است. کار او ظریف و حساس است، با دست های خود او را نوازش می دهد و با قلب مهربانش در دل کودک انقلاب و شگفتی بوجود می آورد.

اكنون به اختصار به ویژگیهاى مادر نمونه مى پردازیم, البته روشن است كه وقتى از مادر نمونه گفتگو به عمل می آید بیشترین مقصود, بر محور وظایف و اوصافى است كه در رابطه با فرزندان خود دارد و یا باید بدان متصف باشد, كه آن را در پنج بخش برمى شماریم.

 

نیازهاى عاطفى كودك

ابراز محبت و علاقه به كودك از دو جهت در شكل گیرى شخصیت كودك موثر است. اول آنكه بروز و ظهور استعدادها و قواى او كه خداوند متعال در وجودش قرار داده تا حد زیادى به آن بستگى دارد. پیش از این به نقش اظهار محبت در این خصوص توجه نمى شد و بیشتر خانواده ها تربیت فرزند را, در اعمال خشونت و تنبیه بدنى مى دانستند و پدر و یا مادر موفق را كسى مى پنداشتند كه فرزندان او هر چه بیشتر از او ترس به دل داشته باشند, در صورتى كه هم اكنون این قضیه كاملا به عكس است و تحلیل گران مسایل تعلیم و تربیت متفقند كه هیچ عاملى جاى محبت و نوازش را در بروز و رشد استعدادها و شخصیت كودك نمى گیرد. والدین موفق كسانى اند كه توانسته باشند بین خود و فرزندانشان رابطه اى دوستانه و صمیمى بر پایه احترام متقابل ایجاد كنند.

 

و دیگر آن كه كودك در آغوش گرم و محبت آمیز مادر و پدر است كه نوع دوستى و محبت به دیگران و علاقه مندى به سرنوشت آنان را می آموزد. كودكى كه خود از محبت كافى برخوردار بوده و در این زمینه اشباع شده است, دیگردوست و محبت ورز است, و به راحتى با كودكان دیگر مى تواند به ایجاد رابطه دوستانه اقدام كند. چنین كودكى دچار انتقام جویى و عقده گشایى و حسادت و خیانت و سركشى نمى شود و حتى الامكان بى مهری ها و تجاوزات دیگران را نیز با عفو و مهربانى پاسخ مى دهد. چنین انسانى كمتر در زندگى و روابط اجتماعى خود با شكست مواجه مى شود و جاذبه هاى نیرومند وجودى و عاطفى رشد یافته اش همه را به سوى او مى كشاند.

در خانواده اى كه كودك فقط از پدر واهمه دارد, تا وقتى او در خانه است آرام است, ولى به محض خروج او از منزل, با ناسازگارى و بهانه جوییهاى خود مادر را بیچاره مى كند.

 

ادامه »

کجایی قمرم ابوالفضل پسرم(زمینه بسیار زیبا)/ سید مجید بنی فاطمه

نوشته شده توسطكبري جعفري 11ام اسفند, 1396

 

نوحه بسیار زیبا به مناسبت وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها

وفات مادر ساقی عطشان

کجایی قمرم ابوالفضل پسرم(زمینه بسیار زیبا)/ سید مجید بنی فاطمه

 

برای دریافت فایل نوحه بر روی عکس کلیک  کنید

 

 

ام البنین (سلام الله علیها) و اشک های حماسی/+کلیپ تصویری

نوشته شده توسطكبري جعفري 11ام اسفند, 1396

امام صادق علیه السلام فرمود:«رحم الله عمی العباس لقد اثر و ابلی بلاء حسنا… » (1) خدارحمت کند عموی ما عباس را،عجب نیکو امتحان داد،ایثار کرد و حداکثر آزمایش را انجام داد.برای عموی ما عباس مقامی در نزد خداوند است که تمام شهیدان غبطه مقام او را می برند.)اینقدر جوانمردی،اینقدر خلوص نیت،اینقدر فداکاری! ما تنها از ناحیه پیکر عمل نگاه می کنیم،به روح عمل نگاه نمی کنیم تا ببینیم چقدر اهمیت دارد.

 

  مرثیه سرایی استاد انصاريان در سوگ ام البنین مادر عباس علیه السلام

 

شب عاشوراست.عباس در خدمت ابا عبد الله علیه السلام نشسته است.در همان وقت یکی از سران دشمن می آید،فریاد می زند:عباس بن علی و برادرانش را بگویید بیایند. عباس می شنود ولی مثل اینکه ابدا نشنیده است،اعتنا نمی کند.آنچنان در حضور حسین بن علی مؤدب است که آقا به او فرمود:جوابش را بده هر چند فاسق است.می آید می بیند شمر بن ذی الجوشن است.شمر روی یک علاقه خویشاوندی دور که از طرف مادر عباس دارد و هر دو از یک قبیله اند،وقتی که از کوفه آمده است به خیال خودش امان نامه ای برای ابا الفضل و برادران مادری او آورده است.به خیال خودش خدمتی کرده است.تا حرف خودش را گفت،عباس علیه السلام پرخاش مردانه ای به او کرد،فرمود:خدا تو را و آن کسی که این امان نامه را به دست تو داده است لعنت کند.تو مرا چه شناخته ای؟ درباره من چه فکر کرده ای؟تو خیال کرده ای من آدمی هستم که برای حفظ جان خودم، امامم،برادرم حسین بن علی علیه السلام را اینجا بگذارم و بیایم دنبال تو؟آن دامنی که ما در آن بزرگ شده ایم و آن مادری که از آن شیر خورده ایم،این طور ما را تربیت نکرده است.

ادامه »

آسیب شناختی آموزه های تربیتی در جامعه

نوشته شده توسطكبري جعفري 6ام اسفند, 1396

تعلیم و تربیت همواره دو مفهوم ملازم و همراه یکدیگرند. تعلیم عمدتاً بر جنبة شناختی انسان تأکید و تربیت ببشتر بر جنبه‌های غیرشناختی آن. با این حال، این مرزبندی به منزله عدم ارتباط این دو نیست؛ این دو مفهوم با هم رابطه دارند و برای این دو، انواعی از روابط قابل تصور است که از میان آنها، رابطه آمیختگی و درهم‌تنیدگی صائب‌تر به نظر می‌رسد.

 

تعلیم و تربیت

هرچند تعلیم و تربیت، از جهت مفهومی متفاوت و جدای از هم هستند، اما در مقام عمل و تحقق، این دو به هم آمیخته و منطبق بر هم هستند؛ یعنی نه هیچ تعلیم و آموزشی بدون تربیت محقق می‌شود و نه هیچ تربیتی بدون تعیلم امکان‌پذیر است.  

جامعه ترکیبی از فرد فرد اعضای جامعه است که اعمال و رفتار آن ها برگرفته از تعلیم و تربیت رسمی و غیر رسمی با کمک خانواده، مدرسه، دانشگاه، رسانه ها و… می باشد. بررسی تعاملات دو مبحث تعلیم و تربیت و جامعه نشان می دهد این دو نه تنها از هم جدا نیستند بلکه کاملاَ در هم تنیده می باشد اما آنچه ضروری به نظر می رسد الزام توجه به تعلیم و تربیت به عنوان یک اصل زیربنایی در جامعه می باشد.

 

آسیب شناختی آموزه های تربیتی در جامعه

تشخیص فاصله های تربیتی با توجه به موارد ذیل مشخص می شود:

۱– کم شدن ارتباطات کلامی و گفت و گو؛

۲- اختلال و بی نظمی در فرآیند الگوسازی؛ اگر در این روند اشکالی پیش آید یعنی فرزندان به جای الگو قرار دادن پدر و مادر خود شخصیت دیگری را جایگزین نمایند و انطباق رفتاری را با او انجام دهند که در صورت ادامه چنین وضعیتی، بحران در الگوسازی فرزندان با نسل بالغ (پدر و مادر و مربیان) پیش می آید.

ادامه »