موضوع: "نکات اخلاقی"
تنظیم برنامه شب
نوشته شده توسطكبري جعفري 6ام اسفند, 1397
برنامههای خود را چگونه تنظیم کنیم تا هم نماز شب بخوانیم و هم از کارهای روزانه نمانیم؟
آیت الله جوادی آملی:
اگر می خواهید نماز شب بخوانید و درس روز شما هم لطمهای نبیند، شب ها باید کمی زودتر بخوابید و شام را سبکتر میل کنید؛ غذای شام هرچه سبکتر باشد، بهتر است.
همانطور که میدانید بدن ما به بیش از دو وعده غذا احتیاج ندارد. در روایات هم آمده است:
اگر سیر هستید، غذا نخورید. [1]
غذا خوردن در حال سیری استعداد را کم میکند. از بیانات نورانی حضرت امیرمؤمنان علیهالسلام این است:
«لا تَجْتَمع الفِطْنَةُ والْبِطْنَة»[2] ؛
یعنی فطانت و هوشمندی با پرخورى جمع نمی شود و پُرخور هرگز خردمند نمیشود، زیرا تمام تلاش و کوشش روح او این است که غذاها را هضم کند و دیگر فرصت اندیشیدن ندارد.
بنابراین، نماز شب انسان را از تحصیل روز باز نمیدارد، با این شرط که انسان مراقب مسائل دیگر باشد. بسیاری برنامههای تلویزیونی، جلسات، گفت و شنودها و… سودمند نیست.
اگر نیم ساعت پیش از اذان صبح بلند شوید، هم به نماز شب میرسید و هم به نماز اول وقت، پس از نماز هم کمی استراحت میکنید و به درس روز خود میپردازید.
نسیم اندیشه، دفتر اول، ص 146 تا 148
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 618.
2. غرر الحکم، ص 360، ح 8157.
حق الناس......
نوشته شده توسطكبري جعفري 6ام اسفند, 1397
حق الناس
آیت الله نجابت نقل می کند:
وقتی که بنده مشرف شدم خدمت آیت الله سید علی قاضی، فرمودند:
« هر حقی که هر کس بر گردن تو دارد باید ادا کنی.خدمت ایشان عرض کردم:مدتی قبل در بین شاگردهایم که نزد بنده درس طلبگی می خواندند، یکی خوب درس نمی خواند. بنده ایشان را تنبیه کردم. اذن از ولیّ او هم داشتم در تربیت. در ضمن این جا هم نیست که از او طلب رضایت کنم.
می فرمودند:« هیچ راهی نداری، باید پیدایش کنی.گفتم آدرس ندارم،گفتند باید پیدا کنی.آقای قاضی فرمودند : هر حقی که برگردنت باشد تا ادا نکنی باب روحانیت، باب قرب، باب معرفت باز شدنی نیست.یعنی این ها همه مال حضرت احدیت است. و حضرت احدیت رضایت خود را در راضی شدن مردم قرار داده است.
این هم میگذرد......
نوشته شده توسطكبري جعفري 3ام اسفند, 1397
مردی …
با لباس و کفشهای گرانقیمت
به دیواری خیره شده بود و میگریست
نزدیکش شدم و به نقطه ایی که خیره شده بود
با دقت نگاه کردم
نوشته شده بود؛ “این هم میگذرد”
علت را پرسیدم
گفت: این دست خط من است
چند سال پیش در این نقطه هیزم میفروختم
اکنون صاحب چند کارخانه هستم
پرسیدم: پس چرا دوباره به اینجا برگشتی؟
گفت : آمدم تا باز بنویسم
“این هم میگذرد”
*گر به دولت برسی، مست نگردی مردی
*گر به ذلت برسی، پست نگردی مردی
*اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
*گر تو بازیچه این دست نگردی مردی…
پندهای مهم اخلاقی / الگوی انسان کامل
نوشته شده توسطكبري جعفري 30ام بهمن, 1397بسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
وَ قَالَ [عليه السلام]
و درود خدا بر او ، فرمود:
مَنْ نَظَرَ فِى عَيْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ
آن كس كه در عيب خود بنگرد از عيب جويى ديگران باز ماند،
وَ مَنْ رَضِيَ بِرِزْقِ اللَّهِ لَمْ يَحْزَنْ عَلَى مَا فَاتَهُ
و كسى كه به روزى خدا خشنود باشد بر آنچه از دست رود اندوهگين نباشد،
وَ مَنْ سَلَّ سَيْفَ الْبَغْيِ قُتِلَ بِهِ
و كسى كه شمشير ستم بر كشد با آن كشته شود
وَ مَنْ كَابَدَ الْأُمُورَ عَطِبَ
و آن كس كه در كارها خود را به رنج اندازد خود را هلاك سازد ،
وَ مَنِ اقْتَحَمَ اللُّجَجَ غَرِقَ
و هر كس خود را در گردابهاى بلا افكند غرق گردد،
وَ مَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ السُّوءِ اتُّهِمَ
و هر كس به جاهاى بدنام قدم گذاشت متهم گرديد.
وَ مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ
و كسى كه زياد سخن مى گويد: زياد هم اشتباه دارد،
وَ مَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَيَاؤُهُ
و هر كس كه بسيار اشتباه كرد، شرم وحياء او اندك است ،
وَ مَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ
و آن كه شرم او اندك ، پرهيزكارى او نيز اندك خواهد بود،
وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ
و كسى كه پرهيزكارى او اندك است دلش مرده،
وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ
و ان كه دلش مرده باشد، در آتش جهنم سقوط خواهد كرد.
وَ مَنْ نَظَرَ فِى عُيُوبِ النَّاسِ فَأَنْكَرَهَا
و آن كس كه زشتى هاى مردم را بنگرد، و آن را زشت بشمارد
ثُمَّ رَضِيَهَا لِنَفْسِهِ فَذَلِكَ الْأَحْمَقُ بِعَيْنِهِ
سپس همان زشتى ها را بپسندد( مرتكب شود)، پس او احمق واقعى است.
وَ الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ
قناعت ، مالى است كه پايان نيابد،
وَ مَنْ أَكْثَرَ مِنْ ذِكْرِ الْمَوْتِ رَضِيَ مِنَ الدُّنْيَا بِالْيَسِيرِ
و آن كس كه فراوان به ياد مرگ باشد در دنيا به اندك چيزى خشنود است،
وَ مَنْ عَلِمَ أَنَّ كَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ كَلَامُهُ إِلَّا فِيمَا يَعْنِيهِ.
و هر كس بداند كه گفتار او نيز از اعمال او به حساب مى آيد جز به ضرورت سخن نگويد.
?? نهج البلاغه/ ترجمه حکمت349
ذات فلانی را نمی توان تغییر داد
نوشته شده توسطكبري جعفري 28ام بهمن, 1397
سرّ اینکه می گوئیم «ذات فلانی را نمی توان تغییر داد» این است که:
تا هنگامیکه او محدود باشد خداوند به ناچار تابع ذات اوست.
البته مراد از ناچاری خداوند در تبعیت، مجبور بودن خداوند نیست بلکه این سنت الهی است که هر مقداری که تشنه تشنه است برای او آب بفرستد
مثلاً دریایی را تصور کنید که رودی از آن منشعب شده است.
دریا می خواهد خود را با تمام وسعت به رود عرضه کند اما چون رود قابلیت پذیرش دریای به آن وسعت را ندارد به اندازة ظرفیت خود پذیرای دریا می شود.
دریا هم چون می بیند رود سعة وجودی پیدا نکرده و دریا نشده بر اساس همان ظرفیت در او آب جاری می کند.
ملاحظه میفرمائید در اینجا هم چون قابل به اندازة کافی قابلیت پیدا نکرده، فاعل هم به اندازة قابل برای او ظاهر می شود.
شرح مراتب طهارت /استاد صمدی آملی