موضوع: "تربیت اسلامی"
زن ، زندگی ، آزادی اینجاست
نوشته شده توسطكبري جعفري 1ام اسفند, 1401
پرچم ” زن زندگی آزادی “
در دستان پیامبری است که ۱۵ قرن پیش در زمانی که تولد دختر ، ننگِ پدر محسوب میشد و دخترانِ شیرین سخن ، زنده زنده در گور میشدند؛ بالاترین ارزشها را برای زن به ارمغان آورد و زندگی + عظمت + نجابت ، هدیهی دستانِ سخاوتمندِ او به دختران بود .
پیامبری که وقتی خداوند به او دختری عطا کرد ؛ بشارت ولادتش انّا اعطیناکَ الکوثر بود .
پیامبری که وقتی در بسیاری از سرزمینها و تمدنها ، زن جایگاهی معادل اشیاء یا حیوانات داشت ، دست دخترش را میبوسید ؛ سالها بعد از وفات همسرش به یاد او اشک میریخت ، و علامت بزرگواری و کرامت مردان را ، برخورد کریمانه آنان با زنان اعلام کرد .
پیامبری که زن را از اسارتِ رسومات جاهلی و اندیشههای پستِ دنیایی آزاد کرد و حضور موثرِ عفیفانه و قدرتمندانه همراه با عشق و عاطفه را سهم او در جامعه قرار داد.
پیامبری که برای مردان ، مهربانی و مدارا با همسر و خانواده را هم ردیف ایمان به خداوند برشمرد .
پیامبری که فرمود “بهترین شما کسی است که خیرش به زنان و دختران بیش تر برسد .”
پیامبرِ عشق و محبت که چتر مهربانیاش بیش از مردان وپیش از مردان ؛ بر سر دختران و زنان گسترده بود ♥️
جنایتکاران روسیاه که هر ظلمی را در حق زن روا داشته و همچون یک ابزار ، از وجود ریحانه او بهره می برند و تنها به فکر منافع پست مادی خود هستند و فریبکارانه دستانِ آهنین و سوء استفاده گر خود را در پس پردهی مخملینِ شعارهای زیبا و جذّاب پنهان می کنند ، هرگز اجازه ندارند عَلَم دفاع از زن و زندگی و آزادی او را بلند کنند
آی ! انسانها !
زن ، زندگی ، آزادی اینجاست
در مکتب حیات بخش اسلام
در رفتار زیبای پیام آور اسلام
در سبک زندگی تربیت شدگانِ مکتب اسلام
راه را گم نکنید نور این جاست
سرگردان وادی ظلمت نشوید
نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی
ما رأیت الا جمیلا...
نوشته شده توسطكبري جعفري 9ام اسفند, 1399
برای ما خیلی ابهام هست که چه به سرمان می آید. بعد از مرگ، کجا می رویم؟ چه کار می کنیم؟
لذا می ترسیم؛ چون نمی دانیم آن طرف چه خبر است. اگر کوچکترین لطمه به ما بخورد، آن را ضرر می پنداریم. در حالی که همیشه اینطور نیست.
گاهی یک فردی که ضرر مالی یا ضرری در زندگی به او وارد میشود، این ضرر باعث میشود که او در یک کار خیر وارد شود؛ مثلا حفظ قرآن را شروع میکند و بعد از چند سال، حافظ قرآن میشود. بعد از چند سال که نگاه می کند، میبیند فلان اتفاق، باعث شد که حافظ قرآن شود؛ لذا هیچ وقت به این اتفاق به دید یک ضرر نگاه نمی کند؛ چون بزرگتر از آن نصیبش شده است که آن را نفع میبیند.
اگر انسان در محدوده وظایف خود، این حس را پیدا کرد و اینگونه رشد کرد، آن وقت مانند جریان حضرت زینب علیهاالسلام می شود که فرمود:
ما رأیت الا جمیلا؛
ندیدم مگر زیبایی…
اتفاق هرقدر هم بزرگ باشد چون او رشد کرده، در این قضیه خسارت ندیده است، رضای خدا و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را به دست آورده است، وفاداری خود را ثابت کرده است. همه اینها امتیاز است و در این وقت است که دنیا در نظر انسان، زیبا میشود.
منبع: حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
لبیک اللهم لبیک.....
نوشته شده توسطكبري جعفري 7ام فروردین, 1399
قبل مهمانی خدا کاری بکن!
سالک الی الله علّامهحسنزادهآملی (مدّظلّهالعالی) میفرمایند :
ماه مبارک رمضان ماه امساک و سحر خیزى و شب زنده دارى و قدر یافتن و قرآن شنیدن و قرآن شدن و سرمشق گرفتن در پیش است
از هم اکنون که ماه شعبان و میقات شهر الله است غسل توبه کن و به لباس وفا و ولا از دل و جان مُحرم شو و از صمیم قلب لبّیک لبّیک گو و در خویشتن سفرى کن و گرد کعبۀ عشق طواف کن که دستى از غیب برون آید و کارى بکند.
?«هزار و یک کلمه» ج 2 ص 214
من دلم دوباره جمکران میخواهد.....
نوشته شده توسطكبري جعفري 8ام اردیبهشت, 1398
آقا دلم تنگ است …
می شود دعایم کنی
دعا کنی شبیه آدماهای خوبت شوم
شبیه آدم های خیلی خوبت..
می دانی که من راه را گم کرده ام
می دانم که می دانی ..
تو چشم ناظر خدا هستی..
و مرا دیده ای
و من چه قدر حقیر هستم که راضی شدم من را در حال گناه ببینی..
چه قدر ضعیف ..
آقا دلم تنگ است…
آقا بخدا دلم تنگ است
مثل ماهی کوچکی که دچار آبی بیکران دریا شده..
من دلم نگاه مهربان تو را می خواهد..
من حالم خوب نیست
من هم دلم آسمان می خواهد
ولی راه ش را بلد نیست
دستم را بگیر..
من دلم دوباره جمکران میخواهد…..
تجویز نسخه
نوشته شده توسطكبري جعفري 3ام اردیبهشت, 1398✅شرط علامه طباطبایی برای تجویز نسخه ذکر یونسیه
قدوسی نجفی، مدیر دارالقرآن علامه طباطبایی:
یکی از اساتید حوزه علمیه برای من نقل کرد که روزی به بیت علامه رفتم و درخواست کردم ذکری به من ارائه کنید که در سلوک خودم استفاده کنم و علامه ذکر یونسیه را به من تعلیم داد. من گفتم این ذکر را میدانم، یک ذکر دیگر هم بفرمایید و ایشان فرمودند باید به این ذکر عمل کنی و زمانی که آثارش پدیدار شد بیایید ذکر دوم را بگویم.
من سوال کردم آثار آن باید چگونه پدیدار آید که من متوجه شوم؟
ایشان فرمودند در همین خیابان صفائیه که قدم میزنی باید صدای تسبیح درختان را بشنوی؛ هر زمان شنیدی بیا تا ذکر دوم را برایت بگویم.