« آغاز غربت زهرا و حیدر.... | وعده اربعینی من » |
دعایم کن حسینی تر شوم.....
نوشته شده توسطكبري جعفري 18ام مهر, 1399
درد و دل با امام زمان سلام برعزیزعالم هستی : این روزها به تو زیاد فکر می کنم
هدهد !! پرنده ای بودی بالای سر نبی خدا، سلیمان علیه السلام… یک روز به علتی نبودی و نبودنت را حضرت سلیمان متذکر شدند…
من اما! من اما بودنم در سایه ی امامم خیلی کمرنگ است، آنقدر می آیم و میروم که به گمانم دیده نمی شوم. هذیان می گوید دلم. مگر می شود چیزی در این عالم گم شود از نگاه امام، ولی خدا!؟
حال من در روز اربعینت یا حسین! حال منم و حسرت راهی که نیست.که نیست؟
نهیب میزند دلم راه کربلا بسته است، راه نزدیک شدن به امام حسین، به کلام امام هم بسته است؟؟ شرمنده می شود دلم چقدر دورم از کلام امام، چقدر غریب است هنوز کلامتان.
یا صاحب الزمان کمکم کنید، بینا شود دلم به کلام شما، به کلام اجدادتان، بفهمد دلم هادی بودن شما را، که آمده اید دستمان را بگیرید و ببرید به سمت رضایت خدا کمکم کنید جبران کنم گذشته ای را که به غفلت گذشته است، اربعینی را رقم بزنم که دل ها و رفتارهایمان حسینی تر شود، و دعایمان کنید ، حال که چشمانمان باز شده، “اربعین بعد” به همراهی کلامتان، و نزدیک شدن رفتارمان به شما خاندان، به سمت کربلا روانه شویم…
هنوز خارمغیلان هست. هنوز هرم گرمای صحرای کربلا هست.هنوز فرات ِ پر آب هست.و هنوز امام دوران طرید است، فرید است! و غریب! حواست هست دل من!؟ حواست هست تو که برای تسلای دل امام سجاد و حضرت زینب دختر حضرت مادر به اربعین میروی، امام زمانت را تنها نگذاری؟ بیا و کاری کن تا بانگ اجل بلند نشده به رفتنت
????
حضرت مادر خراب کرده ایم، دعایمان کنید ، تقدیرمان بچرخد به یاری امام عصرمان، دعایمان کنید جز در خانه ی آخرین فرزندتان، در خانه ی دیگری را نزنیم. که حجت هر زمانه ای معنای تمام و کمال ولی خداست، یعنی همراهی برای ما، برای رسیدن به رضای خدا
حضرت مادر به دعاهای با اشک همراه شده مان، شما آمین بگویید که ظهور نزدیک شود.
که انتقام خون حسین علیه السلام گرفته شود، که دنیا آرام شود، برای همیشه…
فرم در حال بارگذاری ...