« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس

موضوع: "دل نوشته"

کـی بـه زبـان مـن بــوَد، غـیـر درود فاطمه(س)

نوشته شده توسطكبري جعفري 28ام اسفند, 1395

 

 

خـلـقـت کـائـنـات شــد، بـهـر وجــود فاطمه(س)
زنـده هـمـه جـهان شد از، یمن ورود فاطمه(س)

          

پـیـش حـریـم حرمـتش، خیـل ملک کشید صف
از سـر شـوق جـمـلگی، مـحو سجـود فاطمه(س)

          

رونق دین مـصطفی(ص)،هست به چشم اهل دل
هـم ز قـیـام فـاطـمـه(س)،هـم ز قـعــود فاطمه(س)

          

 از پس رحلت نبی(ص)، کس نزده ست در جهان
غـیر امـیـرمـؤمـنان(ع)،گـام به سـوی فاطمه(س)

          

 هـمـچو خـسی در آتـشش، قهـر خدا کشد همی
هر که کـند تـجـاوز از، حـق و حـدود فاطمه(س)

          

 بهررضای مصطفی(ص)،از ره مهر روز و شب
نام عـلی مـرتـضـی(ع)، گـشـت سـرود فاطمه(س)

          

 در همه طول زندگی، بعد مـحـمـّد(ص) و عـلـی(ع)
با حسنین(ع) بود و بس، گفت و شنود فاطمه(س)

          

هـست به دل مـرا کـجا، غـیر مـحـبـت عـلـی(ع)
کـی بـه زبـان مـن بــوَد، غـیـر درود فاطمه(س)

.

یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ....

نوشته شده توسطكبري جعفري 12ام آذر, 1395


خداوندا به حق ماه ربیع الاول

که ماه شادی اهل بیت علیهم السلام است

حال بده ما را به بهترین حال تغییر بده.

**الهی آمین**

 

خاکیِ راه مشهد

نوشته شده توسطكبري جعفري 20ام مرداد, 1395

چون ماهیان برکه‌ام، بی‌تاب ماهم یا رضا !

از عاشقانِ «عاشقی با یک نگاهم» یا رضا !

من خوب می‌دانم بدم اما دوباره آمدم

خاکیِ راه مشهدم پس سر به راهم یا رضا !

به به! چه می‌آید به هم ترکیب ما، آخر بر آن

صحن سفید مرمرت، خالی سیاهم یا رضا !

 وقت نظر بر گنبد و گلدسته‌های عرشیت

افتاده با عمامه‌ها از سر کلاهم یا رضا !

 تو شرط مستی هستی و هستم ز نیشابوریان

در صحن جمهوری اگر «مشروطه‌خواه»م یا رضا !

 مشروطه و مشروعه را دادم به دست عاقلان

 در مجلس مستان تو با پادشاهم یا رضا !

 یادم نمی‌آید یکی از دردهای بی حدم

شکر خدا پهلوی تو من رو به راهم یا رضا !

 از ماه زیباتر تویی، از نوح آقا تر تویی

با اینکه بدنامم ولی دادی پناهم یا رضا !

 من در بهشتم پس قسم، ساقی! به سقاخانه‌ات

حتما کشیده دست تو خط بر گناهم یا رضا !

 پیش ضریحت پیشتر خیر دو عالم خواستم

عمریست من شرمنده‌ی آن اشتباهم یا رضا !

 یا ضامن آهو! بگو صیاد آزادم کند

تا صحن آزادی شبی باشد پناهم یا رضا !

 از آب سقا خانه‌ات یک جرعه نوشیدم ببین

«رَستم از این بیت و غزل» من مست مستم یا رضا !

 
منبع:tebyan.ne

سلامتی آقا

نوشته شده توسطكبري جعفري 24ام دی, 1394



حقا که تو از سلاله فاطمه ای
با خنده ی خود به درد ما خاتمه ای

زیباتر از این نام ندیدم به جهان
سید علی الحسینی الخامنه ای

سلامتی آقا صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم


1452718218photo_2016-01-13_12-42-01.jpg

"من زنده ام"

نوشته شده توسطكبري جعفري 25ام شهریور, 1394

 .Image result for ‫عکس از کتاب من زنده ام‬‎


..سلمان [برادر خانم آباد] نگاهی به من کرد وگفت: قول بده گاهی با یه نوشته ما رو از سلامتی ات مطلع کن.

با ناراحتی گفتم: چی؟ نوشته؟ توی این بزن بزن من چطوری قول بدم، نه نمیتونم من کاغذ و قلم از کجا گیر بیارم؟

گفت: بابا چقدر برای دو کلمه نوشتن چانه میزنی. نگفتم شاهنامه بنویس، فقط بنویس” من زنده ام".

حالا بعد از گذشت بیش از دو سال که در زندان های امنیتی عراق بودم برگه آبی رنگی به دستمان دادند و گفتند برای خانواده تان نامه بنویسید.

این برگه آبی، نامه فوری است هیچ گونه کنترل امنیتی بر آن نیست ولی فقط میتوانید در این نامه دو کلمه بنویسید و مرتب روی این موضوع تاکید می کرد:

_just two words

خانمی که از طرف صلیب سرخ آمده بود گفت:  به همراه این نامه یک عکس هم بگیرید و ارسال کنید. بعد از نوزده ماه برگه نامه ام که هنوز خالی از آن دو کلمه بود در دستم بود و باید به دوربین نگاه می کردم فکر می کردم با چه حالتی به لنز دوربین خیره شوم که به آن ها آرامش دهد. به لنز دوربین خیره شدم برای اینکه به مادر و پدرم و همه ی آن هایی که دوستشان داشتم نگاهی فارغ از درد و رنج هدیه کنم. تبسمی گذرا بر لبانم نقش بست. تبسمی که حکایت از بی دردی و شعف بود. بعد از عکس انداختن نوبت نامه نوشتن شد. بعد از دوسال و این همه بی خبری از کجا بنویسم که در دو کلمه مفهوم باشد. یادم آمد من یادداشت سومی را که به سلمان قول داده بودم با خودم به عراق آورده ام و همان یادداشت رمز عملیات یک ژنرال شد. به قولم وفا کردم و برای بار سوم اما با وقفه دوساله دو کلمه نوشتم:

_ من زنده ام…. بیمارستان الرشید بغداد          معصومه آباد61/2/25  

بخشی از متن کتاب “من زنده ام ” /به قلم معصومه آباد