« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس
« شطرنج باز حرفه ایسفره ای آماده برای همه »

شطرنج باز حرفه ای

نوشته شده توسطكبري جعفري 9ام آذر, 1398

فتنه

 تحلیلی بر اغتشاشات بنزینی

گاهی اتفاقات، بسیط و یک بُعدی اند. در چنین مواقعی نه فهم چیستی و چرایی واقعه دشوار است و نه فهم اینکه چه باید کرد.
 اما فتنه هایی که در بستر حکومت و جامعه دینی طراحی و اجرا میشود، از جنس وقایع چند وجهی و تودرتو هستند که نه فهم آن برای ذهنهای بسیط مقدور است نه درک کیفیت مواجهه با آن.

♦️ معتقدم آنچه در اغتشاشات دو هفته گذشته رخ داد از جنس فتنه های تودرتو است که درک و مواجهه با آن به تعبیر رهبر حکیم انقلاب “شطرنج باز حرفه ای” می خواهد که بتواند ۷_۸ حرکت بعدی حریف را پیش بینی کند و با یک حرکت حساب شده، همه را خنثی و حتی به نفع خود مصادره نماید.

 

 نمونه تاریخی
لطفا به یک نمونه تاریخی از طراحی تودرتو و چند لایه دشمن و جریان نفاق توجه بفرمایید:

دشمنان اسلام ناب از زمان پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) به خوبی فهمیدند که تنها ضامن صیانت از مکتب اسلام و قرآن و خط نبوی ، اهل بیت (علیهم السلام) هستند؛ زیرا قرآن کریم که صامت است و نیاز است تا کسی از مراد آن خبر بدهد، سنّت و سیره پیامبر هم که پس از رحلت ایشان قابل تحریف و تغییر است و باید قراءت معباری باشد که درستی و نادرستی سایر برداشت ها به وسیله آن محک زده شود. اهل بیت، هم قرآن ناطق اند و هم سیره ناطق نبوی.

 از این رو خداوند دو رکن مقبولیت و مشروعیت رهبری و ولایت مولی الموحدین و اولاد طاهرینش (صلوات الله علیهم اجمعین) را در قرآن تصریح و تأکید فرمود:
اولی( مقبولیت) را در امثال کریمهء « قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» و دومی ( مشروعیت ) را در آیاتی همچون « إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»

 جریان نفاق و نفوذ ” مشروعیت” را با فتنه #سقیفه، زد و این عقیده را که جانشینان رسول الله باید از سوی خداوند متعال نصب و تعیین شوند را تخطئه و بجایش باور انحرافی و خطرناک حق امّت در تعیین خلفاء رسول الله را جایگزین کردند.

اما محبوبیت و مقبولیت امیرالمؤمنین (علیه السلام) حتی بدون حکومت، همچون آتش زیرخاکستری است که هر آن ممکن است فوران کند. پس باید مقبولیت هم در اذهان زیر سوال برود. اما چگونه؟

 خلیفه دوم که خودش با نصب مستقیم خلیفه اول به خلافت رسید !!! مأمور است این بازی پیچیده را کلید بزند. او که می توانست خلیفه سوم را شخصاً معرفی و نصب کند، وصیت کرد شورایی مرکب از شش نفر شکل بگیرد و خلیفه سوم را معین نماید.

♦️ نکات ظریف و پیچیده این شورا عبارتند از:

۱. اولاً اگر خلیفه دوم علی (علیه السلام) را شایسته خلافت می دانست؛ پس چرا مانع از رسیدن او به این مقام بعد از رحلت پیامبر شد و اگر او را شایسته نمی داند، پس چرا وی را به عنوان یکی از این گزینه ها عضو شورا می کند؟

۲. چرا عدد اعضا را زوج قرارداد که احتمال تساوی سه به سه در آن زیاد است؟

۳. افراد شورا برچه اساسی انتخاب شدند؟ در جامعه ای که ابن عباس و سلمان و ابوذر و عماریاسر و… هستند چرا عثمان و سعد ابی وقاص و عبدالرحمن بن عوف (شوهرخواهر عثمان ) و طلحه و زبیر و علی (علیه السلام)؟

۴. چرا عمر به عبدالرحمن امتیاز حق وتو داد و گفت اگر رأی شورا به تساوی و اختلاف کشید، کسی که نظر عبدالرحمن موافق با اوست، خلیفه شود؟

 اگر کمی حوصله کنید بازی پیچیده و به اصطلاح دودوزه علیه امیرالمؤمنین را عرض خواهم کرد. کافی است لحظاتی خودتان را در جای امیرالمؤمنین بگذارید و این وصیت!
♦️ اگر از حضور در شورا امتناع کند، می گویند:” علی می دانست که رأی و مقبولیت ندارد و در انتخابات کاندیدا نشد” اگر شرکت کند، می گویند:” دیدید علی هم عقیده ای به مبنای نصب خلیفه از سوی خدا ندارد و تن به انتخاب شورای خبرگان داد؟”
♦️ در ترکیب شورا کاملا قابل پیش بینی بود طلحه(گاو وحشی به تعبیر حضرت امیر) و سعد ابی وقاص (دشمن کینه ای مولا و پدر عمرسعد ملعون) قطعا رأی به عثمان می دهند. رأی عثمان به خودش هم که معلوم است.
در طرف دیگر علی (علیه السلام) بود و رأی زبیر. پس رای تعیین کننده ، رأی عبدالرحمن است که اگر به عثمان رای بدهد او با ۴ رأی در مقابل دو رأی مولا حاکم میشود و این یعنی توطئه ادعای عدم مقبولیت امیرالمؤمنین و اگر رأی عبدالرحمن به مولا باشد، ایشان میشود خلیفه سوم و این یعنی یک فرصت تاریخی.

 در چنین شرایط حساسی، عبدالرحمن مأموریت خود را آغاز میکند. او به حضرت میگوید اگر قول بدهی در صورت حاکم شدن، علاوه بر کتاب خدا و سیره نبی، به سیره دو خلیفه گذشته هم ملتزم باشی، من به تو رأی می دهم وگرنه به عثمان رأی می دهم. چرا؟ غرض از این پیشنهاد خبیثانه چیست؟

♦️ اگر مولا بپذیرید، عالم و آدم را خبردار می کنند که دیدید علی هم برای رسیدن به قدرت، بدعت در دین گذاشت. چگونه سیره دو خلیفه غیرمعصوم را هم عرض قرآن و سیره پیامبر دانست و قبول کرد… و
اگر نپذیرد، باز در بوق می کنند که مقبولیت نداشت و رأی نیاورد!!!
معلوم بود که حضرت این بدعت را نمی پذیرد ولو به قیمت ۱۱ سال دیگر صبر در حالی که خار در چشم و استخوان در گلو باشد!

♦️ اما حلقه بعدی فتنه این است که پس از به قدرت رسیدن عثمان، علی چه واکنشی خواهد داشت. آیا تمکین می کند یا به مخالفت و براندازی اقدام خواهد کرد؟ اگر بپذیرد که همان است که ما میخواهیم و همین سیاست سکوت و حمایت از خلیفه سوم، عاملی می شود برای دلخوری شیعیان و حتی برگشتن آنها از امام . لذا دیگر امت در آینده هم برای او شأنی در حکومت نخواهد دید و اگر اغتشاش و کودتا راه بیاندازد با استناد شیطانی به برخی آیات و روایات بغی و … میتواند مبارزه با او و حتی قتل او را مشروعیت داد و این یعنی پایان همیشگی عترت!

♦️ حلقه آخر اینکه با سیاستهای ظالمانه عثمان ، رانت خواری های بنی امیه و برخوردهای مستبدانه او با صحابه انقلابی مانند ابوذر، یا همچنان علی (علیه السلام) از اصل وحدت و آرامش جامعه حمایت می کند که این عامل مضاعفی برای کاهش محبوبیت او در بین محبّین و شیعیانش خواهد شد و یا دست به اعتراض و مخالفت می زند که باز سوژه ای است برای از بین بردن او…

 ادامه دارد…

حمیدرضا مهدوی‌ ارفع

 


فرم در حال بارگذاری ...