« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس

موضوع: "نهج البلاغه، کلام امیر"

سفرنامه غدیر

نوشته شده توسطكبري جعفري 27ام تیر, 1399


سفرنامه غدیر شماره 1

امروز 25 ذی القعده است…

تا عید بزرگ غدیر، تنها 22 روز باقی مانده است، با ما در این سفر همراه باشید...

 

سفر غدیر

 

 

تـــا صبــــــــح ظهــــــــــور

نوشته شده توسطكبري جعفري 23ام تیر, 1399



ای کاش می دانستیم در دعا برای ظهورت چه اسراری نهفته است و چه برکات و آثاری بر آن مترتبت است.

اول مظلوم عالم شکایت خویش از مردم روزگارش را به نخلستان می برد و درد دل با چاه می گفت.
ای کاش می دانستیم در کدام نخلستان سر بر کدامین چاه غربت از بی وفایی و غفلت ما شِکوه می کنی!

نمی دانم چه شکوهی در ظهورت نهفته است و تو چه عظمتی داری که امیرمومنان (ع) آن عدل مجسّم آروزی برپایی دولت تو و شوق دیدن حکومتت را بر دل دارد؟

ای کاش عزاداران، سینه زنان و گریه کنان بر سالار شهیدان می دانستند که هم اینک حضرت ابا عبداله الحسین (ع) تعزیه دار غربیت و سوگوار مظلومیت توست تا آن جا که می فرماید:

«مهدی ما در عصر خویش مظلوم است»[1]

تا تاکیدی باشد بر این فرمایش شما بر ان منتظر عاشق که:

«من مظلومترین فرد عالم ام»[2]

صحرای کربلای غربت توست و عرصه ی ابتلای مردمان و این تویی که هر صبح و شام آوای:

«هل من ناصر ینصرنی»
سر می دهی و یار و مددکار می طلبی.

دردا که هلهله ی ایادی شیطان و امواج سپاه کفر و نفاق، شنیدن صدای استغاثه تو را مشکل ساخته است!

افسوس که پرده های غفلت و معصیت، گوش جانمان را سنگین و ناشنوا ساخته است!
ای کاش «هل من معین» ات را می شنیدیم و تو را لبیک می گفتیم. تازه در این میدان از ما سر و جان نخواسته ای. سخن از شمشیر و نیزه و خنجر نیست.
فقط فرموده ای برای ظهورم دعا کنید.

وای بر ما ! و ای بَدا بحال ما که از انجام همین وظیفه ی ساده نیز طفره رفتیم…

سلام بر مهدی ! آن پدر مهربان!

آن همدل همراه و آن پناه مردمان در حوادث هولناک.

هدف نهایی از ظهور تو رساندن انسان به نهایت درجه ی عبودیت و معرفت الهی و فراگیری مهر و محبت رحمانی است.

شمشیر قهر و انتقام تو، برای از میان برداشتن معاندان و مستکبرانی است که بویی از مهر و محبت نبرده اند و فراگیر شدن رافت و رحمت در جهان و رسیدن انسان به سعادت را بر نمی تابند.
همانان که موانع مهرگستری در جهانند و باید از شمشیر قهر مهدوی که تجلی قهر الهی است، از میان بروند.

پس بیاییم تا معرفت و شناخت خویش را نسبت به آن یگانه ی دوران و آن مهربان ارتقاء بخشیم و از خداوند متعال توفیق جرعه نوشی از جام محبت، معرفت، ولایت، رافت و دعای خیر حضرتش را طلب نماییم.

((اللهم عجل لولیک الفرج))
—————————————

[1]-کفایه الاثر، ص 220
[2]-صحیفه مهدیه، 52

 

مثل بهار....

نوشته شده توسطكبري جعفري 23ام تیر, 1399

بهار


 یک آیـه یـک نکتـــــه


یکنواختی و خوشبختی

خداوند گاهی با انسان تابستانه رفتار می‌کند گاهی زمستانه.

يعنی گاهی با او گرم می‌گيرد، بر وفق مرادش حرکت می‌کند، هر چه می‌خواهد به او می‌دهد گاهی هم نه.با او سرد می‌گيرد،

آن چه که می‌خواهد نه تنها نمی‌دهد بلکه هر چه هم دارد از او می‌گيرد.

مثل بهار که می‌آيد هر چه درخت می‌خواهد، برگ، شکوفه و گل می‌خواهد می‌دهد، اما پاييز که می‌آيد هر چه دارد از او می‌گيرد و هر دو برای اين درخت ضرورت است. انسان هم دقیقا همینطور است.

لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ ﴿۱﴾إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ ﴿۲﴾

قریش، ۱و ۲.



نماز محافظ انسان است

نوشته شده توسطكبري جعفري 13ام تیر, 1399

 

سردار

 

نماز محافظ انسان است

قرآن از کسانی که نماز را ترک کردند تعبیر به «أَضَاعُوا الصَّلَاةَ» می‌کند. اَضَاعُوا از ريشه‌ی زياء يعنی به باد دادن است. ما ترکيب بر باد دادن را جاهايی استفاده می‌کنيم که يک ارزشی و قيمتی داشته باشد مي‌گوييم فلانی آبرويش را بر باد داد، اعتبارش را بر باد داد، عمرش را بر باد داد موقعيت و مقامش را تاج و تختش و ثروتش را بر باد داد.

 

قرآن اين کلمه‌ی بر باد دادن را کنار نماز می‌گذارد می‌گويد اين‌ها نماز را بر باد دادند

يعنی نماز يک آبروست، يک اعتبار است، قيمتی است ثروت است سرمايه است

 

می‌گويد اين‌ها نماز را بر باد دادند مثل سيبی که پوست خودش را بر باد بدهد از آن به بعد دنبال هوا و هوس‌ می‌روند يعنی روز به روز تيره تر و کدر تر می‌شوند«وَاتَّبَعُوا الشَّهَواتِ» (مريم/۵۹)

ادامه دارد…
مریم، ۶۰- ۵۵

 

دفترهای سیمی

نوشته شده توسطكبري جعفري 11ام تیر, 1399

 

روزگار عوض شده! مثل دفترهای قدیمی بودیم، دو به دو باهم، هرکدام را که میکندند،آن یکی هم کنده میشد!

حالا سیمیِ مان کردند که با رفتن دیگری کَکِ مان هم نَگزد…

امیرمومنان در اهمیت دوستی می فرمایند:  

 چون برادرت از تو جدا گردد، تو پیوند دوستی را برقرار کن، اگر روی برگرداند تو مهربانی کن، #نهج_البلاغه_نامه_  31