« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس

موضوع: "یادی از شهدا"

شهدای تشنه لب عملیات رمضان را شنیده ای!

نوشته شده توسطكبري جعفري 7ام تیر, 1394

 

« بسم الله الرحمن الرحیم »

رمضان در جبهه ها در اوج گرمای تابستان آنهم در منطقه خوزستان حال و هوای ویژه ای داشت. سال 60 ماه رمضان در اوایل مرداد ماه و گرمای بالای 50 درجه خوزستان بسیار طاقت فرسا بود. رزمندگانی که از اقصی نقاط کشور به جبهه می آمدند حکم مسافر را داشتند و کمتر می توانستند یکجا ثابت باشند بعضی از آنها در یک منطقه می ماندند و از مسوول یا فرمانده مربوطه مجوز می گرفتند و قصد ده روز کرده و روزه دار می شدند.

روزهای طولانی بالای 16 ساعت، گرمای شدید و سوزان کار فعالیت نبرد با دشمن حتی در منطقه پدافندی شدت یافتن تشنگی و ضعف و بی حالی ازجمله مواردی بود که وجود داشت اما به لطف خدا در ایمان و اراده رزمندگان کمترین خللی ایجاد نمی شد. سال 61 ماه مبارک رمضان در تیر ماه واقع شد. عملیات رمضان در همین ماه سال انجام گرفت.

شب 19 رمضان در حال و هوای خاصی رزمندگان آماده عملیات می شدند. گرمای شدید باد و توفان شنهای روان و از همه مهم تر نبرد با دشمن آنهم برای کسانی که روزه دار بودند بسیار سخت بود. انسان تا در شرایط موجود قرار نگیرد درک مطلب برایش سنگین است.

در آن عملیات بسیاری از عزیزان به وصال حضرت حق پیوستند در حالی که روزه دار بودند و لبهایشان خشکیده بود. اما به عشق اباعبدالله الحسین(ع) و عطش کربلا رفتند و به شهادت رسیدند.

جگر گوشه های وطن

نوشته شده توسطكبري جعفري 27ام خرداد, 1394

 

هیچ ندارم بگویم

فقط  شما را به خدا قسم می دهم  برای فرج مولایمان دعا کنید ما که رو سیاهیم ، نمک خورده و نمکدان شکسته ایم

 

مددکار

نوشته شده توسطكبري جعفري 5ام خرداد, 1394

شهیده مریم فرهانیان

واقعا مددکار بود . وقتی می رفت خونه شهدا و مثلا می دید مادر شهید نشسته کنار حوض و ظرف می شوره ،

اونم چادرش رو می زد به کمرش و می نشست کنار ش به ظرف شستن ، اصلا اهل این نبود که حالا چون مددکاره و از بنیاد اومده خودش رو بگیره ، حتی یه ذره تکبر تو خودش نبود . همیشه می گفت :

” مددکار واقعی کسی هست که بره سراغ مردم و تو درد و رنجشون شریک بشه . مثل یه روحانی که اگه بشینه تا مردم برن سراغش ، روحانی نیست.”

برگرفته از دختری کنار شط

یادی از شهدا

نوشته شده توسطكبري جعفري 20ام اردیبهشت, 1394


بخشی از وصیت نامه شهید همت


از طرف من به جوان ها بگوئید : چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است ، به پا خیزید و اسلام خود را در یابید.

 

انسان یک تذکر در هر ساعت به خودش بدهد بد نیست .


بهترین موقع بعد از پایان نماز ، وقتی سر به سجده می گذارید ، مروری بر اعمال از صبح تا شب خود بیندازید ، آیا کارمان برای رضای خدا بود.


لبریز عشق

نوشته شده توسطكبري جعفري 14ام فروردین, 1394


شهید سید حبیب صادقی:


هر وقت به فکر خدا و امام زمان مهدی موعود می افتم

این عشق شهادت در وجودم شعله ور می شود.

همچون چیز مکنده ای می خواهد که روحم را بیرون بکشد .

این روح می گوید که ای گوشت های پر از گناه از هم باز شوید

و مرا آزاد کنید برای لمس کردن وعده های خدا.

ای مسلمین در سینه ی شکافته ام بنگرید و ببینید

که قلب چگونه از عشق خدا لبریز است و در طلاطم عشق به مهدی (عج).


ای نفس از من دور شو که زندانی ام کرده ای مرا آزاد کن.


کتاب سال صالحین