« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس
« مصیبت جانسوز شام از زبان امام سجاد (علیه السلام)شب نهم، شب تاسوعا ،شب حضرت ادب، شب حضرت عباس علیه السلام »

شب دهم ، شب عاشورا، شب حسین بن علی علیه السلام

نوشته شده توسطكبري جعفري 21ام مهر, 1395

 


غربال گری ها انجام شده است. آن ها که باید می ماندند، مانده اند. غربال خاموشی دانه ریز بوده است ، فقط دانه درشت ها باقی مانده اند!

شب ، شب وداع است، بیماری بر سجاد مستولی شده است ، زینب مشغول پرستاری از ایشان است، صدایی می شنود گویا حسین است ، شعر می خواند، اما چه شعری؟؟!

یا دهر اف لک من خلیل

کم لک بالا شراق والا اصیل

من صاحب و طالب قتیل

و الدهر لا یقنع بالبدیل

و انما الامر الی الجلیل

و کل حی سالک سبیل

ای روزگار ناپایدار! اف بر تو که هرگز به هیچ دوست و یار وفا نکردی.

چه بسیار صاحب در شهر و دیار که به قتل رساندی و از هیچ کس به بدل راضی نشدی.

و بازگشت همه به سوی خداوند جلیل است و هر ذی حیاتی لابد که من آن را سلوک می نمایم، سلوک خواهد کرد.


سجاد بغض را فرو می خورد تا که مبادا زنان و کودکان بی تاب شده و ناله و شیون سر دهند، زینب سراسیمه و آشفته با پای برهنه به جانب خیمه برادر می دود.

ای برادر ! کاش مرده بودم و این حالت را از تو نمی دیدم…

خواهر و برادر هر دو اشک می ریزند…

” یا اختاه! لا یذهبن حلمک الشیطان…”

ای خواهر مبادا شیطان بر تو راه یابد و حلم و شکیبایی ات را از دست بدهی. ای خواهر! اگر مرا می گذاشتند خود را به مهلکه نمی افکندم!!

زینبم مبادا آن هنگام که مرا در خاک و خون غلتیده بینی فریاد واویلا و واثبورا سر دهی ، مبادا صورت بخراشی و جامه چاک کنی!

پدرو مادرم همه از من بهتر بودند و شهید شدند، پیامبری که اشرف مخلوقات بود نیز از دنیا رفت، من نیز می روم..

ولی تو باید بمانی! آخر تو زینبی!  تو باید بمانی تا زینبی ات را کامل کنی، آخر اگر تو بیایی رقیه تنها می شود، اگر تو بیایی پس خبر علی را که به لیلی بدهد؟

بمان و رباب را آرام کن ! بمان خواهرم از برای برادر بمان و بی تابی نکن …


و زینب ماندو کرب و بلا و شام و…

 

ماهنامه قرآن

نظر از: زهرا پیربالایی [عضو] 

سلام علیکم
متشکرم از حضورتان
ان شالله حاجت روا شوید.

1395/07/21 @ 09:34
نظر از: سیده فوزیه موسوی [عضو] 

با سلام وخداقوت
انشاالله موفق باشید التماس دعا

1395/07/25 @ 13:51


فرم در حال بارگذاری ...