سلام حضرت عشق
نوشته شده توسطكبري جعفريبیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا
بگیر دامن شمس الشموس عالم را
گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا
رسیده ام به حرم با دوچشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا
سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق
کریم گرکه تو باشی گدا نمیماند
توسفره پهن کنی بینوا نمیماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمیماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است
شاعر: مهدی نظری
ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت
حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر محبان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت مبارکباد
**مقام معلم**
نوشته شده توسطكبري جعفري 12ام اردیبهشت, 1396
رسـد ز باغ اندیشه ، عطــر کلام معلم
به شاخسار فکر آشیان کرده نام معلم
زبان وصف معلم نی بـه عالم خاکی
به عرش الهی رسـد آری مقام معلم
چراغ درس معلـم ، فــروغ شب نادان
فنـا شـد دیو جهالت ، ز اهتمام معلم
کلام ناب علی هم من علّمنی حرفا
به جان منم به عالم،هماره غلام معلم
برون خرامی و فارغ شوی ز بنـد نادانی
رهـا شـوی ز نادانی، تو با مـرام معلم
به دشت دانش و فکرت،گل خرد شکوفا
اگر به گوش جان شــنوی تو پیـام معلم
«رها» درد جهان است فراق روی معلم
نشـاید سـلامت عالم بی ســلام معلم
بهروز قاسمی
صدای قدمش می آید....
نوشته شده توسطكبري جعفري 7ام اردیبهشت, 1396بشنو از دور صدای قدمش می آید
رسد آن دم که نقاب از رخ خود بگشاید
میرسد عطر حضورش به مشام دل من
آخر آید که فروغش به جهان بنماید
بوی پیراهن یوسف رسدم از همه جا
نور چشم دل من آرد و روح افزاید
بشنو آهنگ صدای قدم یار عزیز
که چنان است که هوش از سر من برباید
میوزد خوب نسیمی ز سوی منزل دوست
شاید این لحظه به من رخ بنماید شاید
چشم دل باز کن و آمدن یار ببین
چون تو بیدار شوی بر تو نظر فرماید
عاقبت میرسد او صحن دل آماده کنید
لایق دیدن او چشم تو باشد باید
دستورالعمل سلوکی به نقل از کتاب اسرارالصلاة
نوشته شده توسطكبري جعفري 6ام اردیبهشت, 1396
آنچه از دستورات سلوکی در لسان عرفای شامخ الهی جاری می شود همگی برگرفته از متن آیات و روایات است. یکی از این دستورات سجدۀ طولانی و مداومت بر قرائت سورۀ مبارکۀ قدر است که آثار آن را در یادداشت پیش روی می خوانیم
عارف کامل مرحوم علامه طهرانی رحمة الله علیه در کتاب روح مجرد می فرمایند: ما در اینجا به ذکر یک دستور از کتاب «أسرار الصّلوة» وى، طبع سنگى، ص 46 اکتفا مى نمائیم؛ می فرماید
من از بعضى أجلّاء مشایخ خودم که همانند او حکیم عارفى، و معلّم حاذقى را در راه خیر، و طبیب کاملى را ندیده ام پرسیدم: کدامیک از أعمال جوارح را که شما تجربه نموده اید اثرش در قلب بیشتر است؟!
فرمود: سجدۀ طویله در هر روزى که آنرا ادامه دهد، و طول بدهد جدّاً تا اینکه یکساعت و یا سه ربع ساعت به طول انجامد و در آن بگوید: لَآ إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَنَکَ إِنِّى کُنتُ مِنَ الظَّلِمِینَ. «هیچ معبودى نیست جز تو اى خداوند! تو پاکى و منزّه و مقدّس مىباشى! من هستم که رویّه و دأبم این بوده است که از ستمگران بوده ام.» بطوریکه نفس خود را گرفتار و محبوس در حبس عالم طبیعت مشاهده نماید و مقیَّد و مغلول به قیدها و غلهاى اخلاق رذیله بنگرد، و خداوند را تنزیه کند که: تو این کار را از روى ظلم و ستم به من ننمودى! و من بودم که به نفس خودم ستم نمودم و آنرا در این مهلکه عظیمه وارد ساختم.
ودیگر خواندن سوره قدر را در شبهاى جمعه و عصرهاى جمعه یکصد بار.
مرحوم استاد قُدّس سرّه می فرمود: من در میان أعمال مستحبّه عملى را نیافته ام که مانند این سه چیز مؤثّر باشد. و در روایات مطالبى وارد است که حاصلش این است: در روز جمعه صد نفحه یا صد رحمت نازل مىشود، نود و نه تاى آن براى کسى است که سوره قدر را در عصر جمعه یکصد بار قرائت کند، و براى او همچنین نصیبى در آن یک نفحه و یا یک رحمت دیگر نیز هست. (روح مجرد، ص: 285)
منبع: goharemaerefat.ir
فریاد کن رسول که دنیا برای توست...
نوشته شده توسطكبري جعفري 4ام اردیبهشت, 1396
امروز قلب عالم و آدم حرای توست
این کوه نور شاهد حرف خدای توست
مکه دگر برای بزرگیت کوچک است
فریاد کن رسول که دنیا برای توست
اقرأ باسم ربّک یا ایها الرسول
قران بخوان امین که همین آشنای توست
لات و هبل برای تو تعظیم کرده اند
وقتی که قلب سنگی عُزی فدای توست
خورشید و ماه بین دو دست تو دلخوشند
یعنی تمام تکیه عالم عصای توست
بعد از هزار سال دگر می شناسمت
وقتی که جای جای دلم ردّ پای توست
فریادتان تمام زمین را گرفته است
امروز هر چه می شنوم از صدای توست
سروده ی: سیدمحمدحسین حسینی
آسمانی ترین هدیهی خدا
نوشته شده توسطكبري جعفري 4ام اردیبهشت, 1396
حضرت محمد (ص) ، آسمانی ترین هدیهی خدا
حدود 600سال از ظهور مسیح میگذشت و تعالیم او آغشته به خرافهها و بدعتها و حق فراموشی و هوس محوری شده بود؛
- جهان در آتش جهل و زور و زر و تزویر میسوخت؛
- دختركان معصوم پس از تولد به جای آغوش گرم مادران در گورهای سرد، زنده به گور میشدند؛
- زن چون كالایی خرید و فروش میشد، به غارت برده میشد، به ارث می رسید و حق هیچگونه انتخابی نداشت؛
- قتل و غارت و شبیخون و جنگ، شغل اكثر مردم حجاز بود و كینه و نفرت، طایفه ها را در كام مرگ میكشید؛
- كسرایان در ایران برگردن مظلومان آن چنان فشار میآوردند كه كمر اكثریت مردم در زیر بار ظلم شاهان خمیده بود؛
- هیچ ایرانی خارج از طبقه ی اشراف، حق تحصیل و خواندن و نوشتن نداشت؛
- شاهان خود را سایه ی خدا مینامیدند؛ اما بیشتر از دوزخ ابلیس، بندگان خدا را در آتش ستم خویش داغ میكردند؛
- كعبه مركز توحید، تبدیل به بتخانه ای شده بود كه 360 شیطان در آن ایستاده بودند و از مركز توحید، مردم را به بت پرستی میخواندند؛
- در روم بندگان خدا را به جرم خداپرستی و حقگویی در میادین به چنگ حیوانات وحشی میسپردند تا از تماشای تكه تكه شدن آنها، لذت حیوانی ببرند؛
- همه در بند هم بودند و در حال گرفتار كردن یكدیگر و گرفتار شدن به هم.
گویی در روی زمین، كسی به فكر آسمان نبود!
محمد (ص) مردی امین، پاك، راستگو، درستكار، مهربان، جوانمرد و انسانی بود. برعكس دیگران كه به زمین دوخته شده بودند، غرق در افكار آسمانی بود.
آهسته و با تأمل، با كوله بار اندیشه ی پاك و فرا زمینی از جمعیت جدا میشد و یكه وتنها به سوی قله جبل النور میشتافت. گویی نیرویی عظیم و شگرف و ماورایی همچون مغناطیسی بزرگ او را از دل مكه بر میگرفت و بر تارك جبل النور و بر پیشانی این شهر قرار میبخشید.