« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس

سلام حضرت عشق

نوشته شده توسطكبري جعفري

امام رضا

بیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا

بگیر دامن شمس الشموس عالم را
گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا

رسیده ام به حرم با دوچشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا

سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق

کریم گرکه تو باشی گدا نمی‌ماند
توسفره پهن کنی بینوا نمی‌ماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمی‌ماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است

شاعر: مهدی نظری

 

 

 

 

ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت

حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر محبان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت مبارکباد

 

 

 

همراه با امام مهربانی ها

نوشته شده توسطكبري جعفري 6ام مرداد, 1394

امام رضا علیه‏ السلام نامه‏ ای به حضرت عبدالعظیم حسنی نوشته و در آن توصیه‏ هایی را برای شیعیان بیان نموده ‏اند. توجه به این روایت ما را در راه زندگی ایمانی کمک خواهد نمود.

به بخشی از این نامه توجه نمایید:

بسم الله الرحمن الرحیم
ای عبدالعظیم! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو: در دل های خویش برای شیطان راهی نگشایند و آنان را به راستگویی در گفتار و ادای امانت و سکوت پرمعنا و ترک درگیری و جدال در کارهای بیهوده و بی فایده فراخوان و به رسیدگی به اقوام و رفت و آمد با یکدیگر و رابطه گرم و دوستانه با هم دعوت کن، چرا که این کار باعث ربط بیشتر روحی با خدا و من و اولیاء اوست.

دوستان ما نباید فرصت های گران بهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند.من با خود عهد کرده ام که هر کس مرتکب اینگونه امور شود یا به یکی از دوستانم و رهروانم خشم کند و به او آسیب رساند از خدا بخواهم که او را به سخت ترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز اینگونه افراد از زیانکاران خواهند بود.»[1]

با استفاده از دستورات امام هشتم زندگی ما روز به روز به سمت خدایی بودن پیش میرود.

——————————–

[1] . بحارالأنوار ج : 71 ص : 230

بیتوته

نسخه ی شفابخش امام هشتم برای زندگی امروز ما

نوشته شده توسطكبري جعفري 6ام مرداد, 1394

نقطه تحول


نقطة تحول و تغییر زندگی‌ها کجاست؟
لحظات تصمیم‌گیری و انتخاب.

-تصمیمات کور یا تصمیمات بینا؟
تصمیمات بینا که با ملاکهای واقعی انجام میشود.



- در لحظة تصمیم‌گیری، باید از خود یک سؤال را بپرسیم: خدا، کدام را می‌پسندد؟

میخواهم میهمانی بدهم. طبق رسم خودمان زن و مرد سر یک سفره مینشینند ولی طبق نظر خدا حضور زن و مرد نامحرم بر سر یک سفره پسندیده نیست.
میخواهم بر سر فرزند کوچکم داد بکشم ولی خدا ملایمت را دوست دارد.
میخواهم با دروغ جنس خود را قالب کنم ولی خدا گفتار صدق را توصیه کرده است.
میخواهم با پارتی بازی کار خود را راه بیندازم ولی خدا این را نادرست میداند.

میخواهم به بهانه ابراز قدرت از محبت به خانواده ‏ام دریغ داشته باشم ولی خداوند محبت به آنها را دوست دارد.
میخواهم از قوانین راهنمایی متابعت نکنم ولی خداوند رعایت قانون را واجب میداند.
میخواهم در اداره کم کاری کنم ولی خداوند این را نمیپسندد.
میخواهم هرطور خواستم لباس بپوشم ولی خداوند لباسی را که مروج فرهنگ کفر باشد نمیپذیرد.

میخواهم هرطور که خواستم حجاب داشته باشم ولی خداوند بهترین پوشش را برای من در نظر گرفته است.
میخواهم هرجا که رفتم حرف حرف من باشد ولی خداوند همفکری را می پسندد.
میخواهم در تجملات غرق شوم ولی خداوند تجمل گرایی را دشمن میدارد.
در تمام این موارد انتخاب نظر خدا نشان دهنده وابستگی قلب ما به اوست.

اگر به دنبال این مطلب هستیم قلب خود را به خدا می سپاریم به صورتی که احساس حضور خدا در قلبمان روز به روز بیشتر شود. در این راه باید همراه آنانی شد که راه را پیموده ‏اند و به خدا رسیده‏ اند.

امام، انسانی است که راه رسیدن به خدا فقط با او ممکن است.

بیتوته

حکایت جالب لعنت بر شیطان !

نوشته شده توسطكبري جعفري 4ام مرداد, 1394

به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان!» لبخند زد.

پرسیدم: «چرا می خندی؟»

پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد»

پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟»

گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام»

با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!»

جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.»

پرسیدم: «پس تو چه کاره ای؟»

پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز !!!»

مجموعه: شهر حکایت

حکمت ها همه در نزد خداست

نوشته شده توسطكبري جعفري 4ام مرداد, 1394

روزگاری، لقمان حکیم در خدمت خواجه ای بود. خواجه، غلام های بسیار داشت. لقمان بسیار دانا همواره مورد توجّه خواجه بود. غلامان دیگر بر او حسد می ورزیدند و همواره پی بهانه ای می گشتند برای بدنام کردن لقمان پیش خواجه.

روزی از روزها، خواجه به لقمان و چند تن از غلامانش دستور داد تا برای چیدن میوه به باغ بروند. غلام ها و لقمان، میوه ها را چیدند و به سوی خانه حرکت کردند. در بین راه غلام ها میوه ها را یک به یک خوردند و تا به خانه برسند، همه میوه ها تمام شد و سبد خالی به خانه رسید. خواجه وقتی درباره میوه ها پرسید، غلام ها که میانه خوشی با لقمان نداشتند.

گفتند: میوه ها را لقمان خورده است.

خواجه از دست لقمان عصبانی شد.

خواجه پرسید: «ای لقمان، چرا میوه ها را خوردی؟ مگر نمی دانستی که من امشب، مهمان دارم؟ اصلاً به من بگو ببینم، چگونه توانستی آن همه میوه را به تنهایی بخوری؟!»

لقمان گفت: من لب به میوه ها نزده ام. این کار، خیانت به خواجه است!»

خواجه گفت: «چگونه می توانی ثابت کنی که تو میوه ها را نخورده ای؟ در حالی که همه غلام ها شهادت می دهند که تو میوه ها را خورده ای!»

لقمان گفت: «ای خواجه، ما را آزمایش کن، تا بفهمی که میوه ها را چه کسی خورده است!»

خواجه برآشفت: «ای لقمان، مرا دست می اندازی؟ چگونه بفهمم که میوه ها را چه کسی خورده است؟ هر کسی که میوه ها را خورده است، میوه ها در شکمش است. برای این کار باید شکم همه شما را پاره کنم تا بفهمم میوه ها در شکم کیست.»

لقمان لبخندی زد و گفت: «کاملاً درست است. میوه ها در شکم کسی است که آن ها را خورده است. اما برای اینکه بفهمید چه کسی میوه ها را خورده است، لازم نیست که شکم همه ما را پاره کنید!

لقمان گفت: دستور بده تا همه آب گرم بخورند و خودت با اسب و ما پیاده به دنبالت بدویم.

ادامه »

آیا نام امام زمان علیه السلام در قرآن آمده است ؟

نوشته شده توسطكبري جعفري 4ام مرداد, 1394


آیا نام امام زمان علیه السلام در قرآن آمده است ؟

در پاسخ به اين سؤال بايد گفت : قرآن براي معرفي شخصيت ها از دو راه استفاده کرده است. یکی معرفی با اسم و دیگری معرفی با صفت و ویژگی.


1- معرفي با اسم

نخستين راه اين است که شخصيت مورد نظر را با اسم معرفي و مطرح مي کند مانند: وَ ما مُحَمَّدٌ الاّ رَسولٌ قَد خَلَت مِن قَبلِهِ الرُّسُل«و محمد نيست مگر پيغمبري از طرف خدا که پيش از او نيز پيغمبراني بودند…»


2- معرفي با صفت و ويژگي

شيوه ي دوّم، معرفي با صفت و ويژگي است که در قرآن نمونه‌هايي دارد، از جمله اين که در مورد پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) آمده است:

الّذينَ يتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبیِّ الامّیِّ … يَأمُرُهُم بِالمَعروف و يَنهاهُم عَنِ المُنکَرِ وَ يحِلُّ لَهُمُ الطَّيبِّاتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيهِمُ الخَبائِث … ؛ کساني که از پيامبر تبعيت مي کنند … که پيامبر، ايشان را به کارهاي پسنديده دستور مي دهد و از کارهاي زشت و ناپسند، باز مي دارد و به ايشان امور پاکيزه را حلال و امور ناپسند را حرام کرده است.

در معرفي ولي مؤمنان (عليه السلام) نيز از اين شيوه استفاده کرده است:

انَّما وَليُّکمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذينَ ءامَنوا الَّذينَ يُقيمونَ الصَّلَوةَ وَ يُؤتونَ الزَّکاةَ وَ هُم راکِعونَ؛ صاحب امر شما خدا و رسول او و کساني اند که نماز را بر پا مي دارند و زکات مي پردازند درحالي که در رکوع باشند.

شناساندن با صفت بهترين راه معرفي است. اين نوع معرفي راه را بر سودجويان مي بندد؛ در معرفي با اسم مي‌توان نام جعلي درست کرد؛ امّا بهره برداري از صفات کار آساني نبوده و قابل جعل نيست. از اين رو مي‌بينيم در جريان حضرت طالوت (عليه السلام)، خداوند متعال در آيه‌ي ۲۴۸ سوره ي بقره، بعد از آن که ايشان را به اسم معرفي مي کند، بلافاصله ايشان را با صفت و نشانه ي «تابوتٌ فيه سَکِينة» «صندوقي که داراي آرامش است»، معرفي مي کند تا جلوي هرگونه اشتباه احتمالي گرفته شود.

ادامه »