« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس

سلام حضرت عشق

نوشته شده توسطكبري جعفري

امام رضا

بیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا

بگیر دامن شمس الشموس عالم را
گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا

رسیده ام به حرم با دوچشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا

سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق

کریم گرکه تو باشی گدا نمی‌ماند
توسفره پهن کنی بینوا نمی‌ماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمی‌ماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است

شاعر: مهدی نظری

 

 

 

 

ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت

حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر محبان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت مبارکباد

 

 

 

هر مادری که حضرت زهرا(س) نمی شود

نوشته شده توسطكبري جعفري 21ام فروردین, 1394

 

 

میلاد بانوی دو عالم ، و روز مادر بر همه مادران مبارک باد

 

 

 

 

 

 

 

 

مهر مادری

نوشته شده توسطكبري جعفري 21ام فروردین, 1394


“مامانی ، خیلی دوستت دارم “


یک روز عصر پسر بچه ای پیش مادرش که عصرانه آماده می کرد رفت و کاغذی را که چیزهایی روی آن نوشته بود

به او داد . مادر بعد از آنکه دست هایش را با پیش بند خشک کرد آن را خواند ، این طور نوشته بود:

هزینه چمن زدن ( پنج هزار تومان)

هزینه خرید کردن برای تو….

هزینه مرتب کردن اتاقم در این هفته …..

هزینه مراقبت کردن از برادر کوچکم ، وقتی که رفته بودی خرید …..

هزینه بیرون گذاشتن آشغال ها …..

نمرات خوب کارنامه…..

هزینه تمییز و جمع کردن برگ ها از حیاط …..

جمع بدهی …..

مادر به پسرش که آنجا ایستاده بود نگاه کرد ، پسرک می توانست از چشمانش بخواند که خاطراتی را در ذهنش

مرور می کند.

مادر قلم را برداشت و پشت همان کاغذ این طور نوشت :

بابت نه ماه که در درونم رشد می کردی و من حملت می کردم : (هیچ)

بابت همه شب هایی که بر بالینت بیدار نشستم ، پرستاری کردم و برایت دعا کردم : (هیچ)

بابت تحمل لحظات طاقت فرسایی که تو مسببش بودی و همه اشک هایی که طی این سال ها برایت ریختم : (هیچ)

بابت همه شب هایی که پر از وحشت و نگرانی بود و بابت همه دلواپسی هایی که می دانم در پیش دارم : (هیچ)

پسرم از همه این ها که بگذریم ، بهای عشق من  : (هیچ)

وقتی پسر نوشته مادر را خواند ، چشمانش پر از اشک شد و چشم در چشم مادر دوخت و گفت :


” مامانی، خیلی دوستت دارم “

مداد را برداشت ، درشت و پر رنگ نوشت :

” پرداخت شد “

اگر بندگی اش را می کردیم چه می کرد؟

نوشته شده توسطكبري جعفري 15ام فروردین, 1394

لبریز عشق

نوشته شده توسطكبري جعفري 14ام فروردین, 1394


شهید سید حبیب صادقی:


هر وقت به فکر خدا و امام زمان مهدی موعود می افتم

این عشق شهادت در وجودم شعله ور می شود.

همچون چیز مکنده ای می خواهد که روحم را بیرون بکشد .

این روح می گوید که ای گوشت های پر از گناه از هم باز شوید

و مرا آزاد کنید برای لمس کردن وعده های خدا.

ای مسلمین در سینه ی شکافته ام بنگرید و ببینید

که قلب چگونه از عشق خدا لبریز است و در طلاطم عشق به مهدی (عج).


ای نفس از من دور شو که زندانی ام کرده ای مرا آزاد کن.


کتاب سال صالحین

گذری در کوچه های بنی هاشم

نوشته شده توسطكبري جعفري 3ام فروردین, 1394


السلام علیک یا فاطمه الزهرا

 

 

عکسهایی از نمایشگاه کوچه های بنی هاشم _ ارومیه _ عکس : سارا احمدی