«غزلی به مناسبت ولادت حضرت زینب(س) و روز پرستار»

ای زینب غمدیده، تویی عصمت زهرا
سر باز حسینی که کنی غُلغُله بر پا

در اوج نمازی به شب ِ وحشت و غربت
هم خشم علی داری و هم هیبتِ عُذرا

تو نایب زهرایی و پرورده ی حیدر
همراه برادر چو یکی عاشق و شیدا

در همهمه ی تشنگی مشک و یتیمان
طوفان سکوتی و پیام آور دریا

تو آینه دار همه ی حُسن و جمالی
هم خُلق نبی داری و هم همت کبری

از بهر یتیمان و اسیران بلا کش
هم نقش «پرستاری» و هم مادر و سقا

در کوه و بیابان که اسیران همه دربند
چون باز شکاری بزنی بال به صحرا

در کاخ ستم، گر چه به ظاهر تو اسیری
با صبر و سخن، حمله بَری بر صف اعدا

گویا که علی آمده در مسجد و منبر
بر پا بکند زلزله با خطبه ی غَرا

عاجز تر از آنم به قلم وصف تو گویم
در بحر، نهنگی تو و در قاف چو عَنقا

امیر حمزه مهرابی

نامه‌ی خنده دارِک رزمنده‌ی اسیر به پدرش

 متن خاطره

اسیر شده بودیم. قرار شد برای خانواده هامون نامه بنویسیم. بین اسرا چندتا بی‌سواد و کم‌سواد هم بودندکه نمی‌توانستند نامه بنویسند.اون روزها چندتا کتاب برامون آورده بودند که لابه‌لای آنها نهج‌البلاغه هم بود.

یه روز یکی از بچه های کم‌سواد اومد و بهم گفت: من نمی‌توانم نامه بنویسم، اما از نهج‌البلاغه یکی از نامه های‌کوتاه امیرالمومنین(ع) رو نوشتم روی این کاغذ، می‌خواهم بفرستمش برای بابام. تا نامه رو گرفتم و خوندم؛

از خنده روده‌بُر شدم. بنده خدا یک نامه‌ی امیرالمومنین(ع) به معاویه رو برداشته و برای باباش نوشته بود …

شب یلدا در کنارخانواده و اقوام لحظاتی

با خواندن «نهج البلاغه »جرعه نوش کلام وحیانی امیرالمومنین بودیم

همراه با معرفی و تبیین نهضت نهج البلاغه خوانی

عکسهای ارسالی از طلاب عزیز

ادامه »