« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس

سلام حضرت عشق

نوشته شده توسطكبري جعفري

امام رضا

بیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا

بگیر دامن شمس الشموس عالم را
گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا

رسیده ام به حرم با دوچشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا

سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق

کریم گرکه تو باشی گدا نمی‌ماند
توسفره پهن کنی بینوا نمی‌ماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمی‌ماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است

شاعر: مهدی نظری

 

 

 

 

ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت

حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر محبان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت مبارکباد

 

 

 

اهمیت خواب ها و مقدمات رسیدن به خواب های صحیح

نوشته شده توسطكبري جعفري 18ام آذر, 1397

خواب

در روایتی از رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله  آمده است: خواب مؤمن یک جزء از ۴۶ جزء نبوت است.[۱] مرحوم فیض کاشانی قدس‌سره معنای لطیفی برای این ‌روایت فرموده ‌است؛ ایشان می‌‌‌فرماید:

 

تمام امور، در شش‌ماه اول در خواب به رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله ارائه می‌‌‌شد. بعد از شش‌ماه و طی ۲۳ سال ـ از چهل‌سالگی تا ۶۳ سالگی ـ بر ایشان وحی نازل می‌‌‌شد. شش‌ماه نسبت به ۲۳ سال، یک‌چهل‌وششم است.[۲]

 

با توجه به این‌مطالب، مؤمن هم در این یک‌چهل‌وششم راه دارد؛ یعنی می‌تواند قضایا را در خواب، به طور صحیح ببیند. البته دیدن این امور در خواب، مقدماتی دقیق لازم دارد. عالم خواب، عالم اختیار نیست. مقدمات خواب صحیح، پاک و زلال‌بودن تمام افکار انسان است.

افکار ناشایست و اشتغال به معصیت، راه ورود ملائکه را مخدوش می‌‌‌کند و راه القاء شیطان را باز می‌نماید؛ یعنی شیطان، حق را با باطل مخلوط می‌کند و آن را به مؤمن القاء می‌نماید؛ مثلا اگر مؤمنی دچار دروغ‌گویی شد یا اگر لقمه حرام یا شبهه‌ناک خورد، تمثلاتش که باید موجب القاء یک معرفت معنوی باشد، یکدست و زلال نیست و چه بسا شیاطین هم در آن رخنه می‌کنند؛‌ لذا خواب‌‌‌های او قابل اعتماد و اعتبار نیست؛ ولی اگر مؤمن، با مقدماتی صحیح وارد شد، معارف زلال و ناب، نصیبش می‌‌‌شود.

[۱]. عَنْ عُبَادَهَ بْنِ الصَّامِتِ أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قَالَ: رُؤْیَا الْمُؤْمِنِ‌‌‌ جُزْءٌ مِنْ سِتَّهٍ وَ أَرْبَعِینَ‌‌‌ جُزْءاً مِنَ النُّبُوَّه(بحار، ج۵۸، ص۱۹۲).

[۲]. وافی، ج۲، ص۷۵.

حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری

جلسات سلوکی

نوشته شده توسطكبري جعفري 15ام آذر, 1397

سلوک

 

شخص، شخصیت، طلب و توجه مخاطب خیلی دخیل است بالنسبه به آن‌چه که متکلم می‌خواهد بگوید مخصوصاً در باب معارف.

اگر اندک انحراف ذهنی در مدار مخاطبین وجود داشته باشد، یک سمت می‌زند؛ یعنی دائرۀ تخاطب و مدارش چرخۀ مناسب ندارد، پایین می‌افتد و ارتباط را دچار اختلال می‌کند، حتی در ادا مطلب از متکلم.

 

لذا انسان برای هر جلسه‌ای که می‌خواهد برود استغفار کند.

 

قبل از دعای ابوحمزه، دعای کمیل و جلسات معنوی، مخاطبین در خودشان تهیؤ (آمادگی) ایجاد می‌کرده‌اند برای این‌که هم بهرۀ خودشان و هم جمع، زیاد بشود و هم مانع نشوند.

 

گاهی حضور و وجود یک نفر در جمع، اختلال در اجرا ایجاد می‌کند که استغفار درمانش است. گاهی کینه، گاهی حسد، گاهی بغض، گاهی تشتت، خیلی راحت به جمع سرایت می‌کند.

 

گاهی حالات انسان برای همه مشهود است که [از جهت سلوکی] لازم نیست و گاهی سرایت دارد، یک نفر با نشاط است وارد یک جمع می‌شود، گاهی در جمع اثر می‌گذارد و سرایت دارد.


‌ ‌حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری

 

 

با قرآن 2)

نوشته شده توسطكبري جعفري 7ام آذر, 1397

 

قرآن

 

فکر نکنید که این قرآن خواندن‌ها ضایع می‌شود، بلکه وقت دیگری جواب می‌دهد.

 

مطمئن باشید هر آیه‌ای که خواندید، حتی اگر الآن بهرۀ محسوسی از آن نبرید، بعدها نتیجۀ آن را خواهید دید؛ فقط گاهی مرور می‌خواهد، گاهی تکرار می‌خواهد، گاهی توجه می‌خواهد.

 

نفس در مسیر احیاء است و هرچه پیش می‌رود، بهتر می‌شود. گاهی باید این آیات را خواند و خواند و خواند و باور کرد که روزی از درون شروع می‌کند به جواب دادن.

 

جواب دادن به این معنا که انسان احساس می‌کند این خواندن، مثل غذا باعث رشد او ‌شده است. بالاخره ارتباطش با قرآن برقرار می‌شود و بیشتر می‌شود.

 

حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری

 

تفاوت پیامبر اسلام با دیگر پیامبران

نوشته شده توسطكبري جعفري 4ام آذر, 1397

 

 

 

زماتی که پیامبر گرامی اسلام (ص) به معراج رفتند خداوند فرمود :

یا احمد !  میدانی چرا از تمام انبیا با فضیلت ترشدی ؟

پیامبر فرمود : نمی دانم.

خداوند فرمود : به خاطر چهار خصوصیت ذاتی تو،

1.یقین

مرتبه یقین پیامبر او را به معراج برد که در پیامبران دیگر سراغ ندارد.

2.حسن الخلق

در سوره قلم خداوند می فرماید: که در حقیقت تو به خلق عظیم اراسته شده ای.

3.سخاوت النفس

یعنی طلب نکردن چیزی که در دست مردم است.

4.رحمه للعالین

در امتهای دیگر عذابهایی را شنیده ایم ولی تا زمانی که پیامبر در بین امت بودند خداوند

عذابی نازل نکرد،

و در اخرت نیز خداوند وعده داده است انقدر عطا می کنیم تا تو راضی شوی ،

( ایه 5 سوره ضحی)

 

حاج اقای علوی تهرانی در برنامه ی ” یاد خدا ” شبکه قران سال 93

تحقیق درباره ولادت حضرت محمدصلی الله علیه و آله

نوشته شده توسطكبري جعفري 3ام آذر, 1397



تحقیق درباره رسول اکرم در متن زیر به تاریخ ولادت حضرت محمد ص پرداخته شده است که به روایت شیعیان هفدهم ربیع الاول و به روایت اهل تسنن دوازدهم همین ماه می باشد شرحی از دوران کودکی ,مراسم نامگذاری و دیگر اتفاقات زندگی ایشان نیز داده شده است 

 

عموم سیره نویسان اتّفاق دارند که تولّد پیامبر گرامی اسلام – صلی الله علیه و آله- در عام الفیل در سال 570 میلادی بوده است. زیرا آن حضرت به طور قطع، در سال 632 میلادی درگذشته است و سنّ مبارک او 62 تا 63 سال بوده است. بنابر این، ولادت او در حدود 570 میلادی خواهد بود.

اکثر محدثان و مورخان بر این قول اتفاق دارند که تولد پیامبر، در ماه « ربیع الاول » بوده، ولی در روز تولد او اختلاف دارند. معروف میان محدّثان شیعه این است که آن حضرت، در هفدهم ربیع الاول، روز جمعه، پس از طلوع فجر چشم به دنیا گشود؛ و مشهور میان اهل تسنن این است که ولادت آن حضرت، در روز دوشنبه دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است[1].

 

مراسم نامگذاری پیامبر اسلام

روز هفتم فرا رسید. « عبدالمطلب »، برای عرض سپاسگزاری به درگاه الهی گوسفندی کشت و گروهی را دعوت نمود و در آن جشن باشکوه، که از عموم قریش دعوت شده بود؛ نام فرزند خود را « محمّد » گذارد. وقتی از او پرسیدند: چرا نام فرزند خود را محمد انتخاب کردید، در صورتی که این نام در میان اعراب کم سابقه است؟ گفت: خواستم که در آسمان و زمین ستوده باشد. در این باره « حسان بن ثابت » شاعر رسول خدا چنین می گوید:

فشــــق له من اسمه لیجله فذوالعرش محمود و هذا محمد

آفریدگار، نامی از اسم خود برای پیامبر مشتق نمود. از این جهت خدا « محمود » (پسندیده) و پیامبر او « محمد » (ستوده) است و هر دو کلمه از یک مادّه مشتقند و یک معنی را می رسانند[2].

قطعاً الهام غیبی در انتخاب این نام بی دخالت نبوده است. زیرا نام محمد، اگر چه در میان اعراب معروف بود، ولی کمتر کسی تا آن زمان به آن نام نامیده شده بود. طبقِ آمار دقیقی که بعضی از تاریخ نویسان به دست آورده اند، تا آن روز فقط شانزده نفر به این اسم نامگذاری شده بودند. چنانکه شاعر در این باره گوید:

ان الذین سموا باسم محمّد من قبل خیر الناس ضعف ثمان[3]

کسانی که به نام محمد، پیش از پیامبر اسلام نام گذاری شده بودند، شانزده نفر بودند.

« احمد » یکی از نام های مشهور پیامبر اسلام بود.

ادامه »