« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس

سلام حضرت عشق

نوشته شده توسطكبري جعفري

امام رضا

بیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا

بگیر دامن شمس الشموس عالم را
گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا

رسیده ام به حرم با دوچشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا

سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق

کریم گرکه تو باشی گدا نمی‌ماند
توسفره پهن کنی بینوا نمی‌ماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمی‌ماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است

شاعر: مهدی نظری

 

 

 

 

ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت

حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر محبان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت مبارکباد

 

 

 

اخلاص

نوشته شده توسطكبري جعفري 10ام مهر, 1397

 

شهدا

 

 

آسان جان دادن.....

نوشته شده توسطكبري جعفري 10ام مهر, 1397

 

مرگ

 

چرا مرگ سکرات دارد؟/ تأثیرات ذکر “بسم الله الرحمن الرحیم”


در سوره ق آیه 19 آمده است: «و سرانجام، سکرات (و بی‌خودی در آستانه) مرگ حقیقت را(پیش چشم او) می‌آورد (و به انسان گفته می‌شود:) این همان چیزی است که تو از آن می­‌گریختی!»

 


یکی از موضوعاتی که راه گریزی برای فرار از آن نبوده و دیر یا زود همگان با او مواجه می‌شوند، مرگ است. البته مرگ در اعتقادات ما مسلمانان مخصوصاً مذهب تشیع، پلی است بین دنیا و آخرت که در آن لحظه انسان باید تمام پیوندهای خود را با جهانی که سالیان دراز با آن خو گرفته بود، قطع کند و در عالمی گام بگذارد که برای او کاملاً تازه و اسرارآمیز است.

 


همیشه لحظه­ جدایی، دردناک است


در لحظه وقوعِ این انتقال چشم حقیقی انسان باز می‌شود و اسراری را مشاهده می‌کند که قبل از آن لمس نکرده بود؛ بی‌ثباتی جهان مادی که عمرش را در راه خدمت به آن صرف کرده می‌بیند و حوادث بعد از مرگ را کم و بیش مشاهده می‌کند، در این لحظه است که وحشت تمام وجود او را فرا می‌گیرد؛ وحشتی ناشی از تنهایی و بی کسی. از اینکه با تن و وجودی که سالیان سال خو گرفته، باید خداحافظی کند و هر آنچه دارد را بگذارد و برود. و این گونه است که گفته می‌شود این حالت انتقال برای هیچ کس، آسان نیست؛ چراکه روح سالیان دراز با این تن، خو گرفته و پیوند داشته است.

لذا وقتی از امام صادق (ع) می‌پرسند که چرا روح هنگامی که از بدن خارج می‌شود، احساس ناراحتی می‌کند، ایشان می‌فرمایند: «زیرا بدن با آن خو گرفته و رشد کرده است.»(1)

از این نکته نباید غافل شد که میزان سکرات و دردناکی لحظات جدایی برای همه یکسان نیست؛ مسلماً آنها که علایق خاصی به دنیا دارند، انتقالشان از آن بسیار سخت‌تر است و نیز کسانی که مرتکب گناهان بیشتری شده‌اند سکرات موت برای آنها شدیدتر است، لذا هرچه انسان دلبستگی کمتری به دنیا داشته باشد و خود را بیشتر و بهتر برای سفر آخرت آماده کرده باشد، سکرات موت برایش راحت‌تر خواهد بود.

 

ادامه »

حفظ چشم زخم

نوشته شده توسطكبري جعفري 7ام مهر, 1397

حفظ چشم

 

برخی افراد، از این حیث که در معرض دید و نظر باشند، آسیب‌پذیر هستند؛ همان طور که این تعریف (آسیب‌پذیربودن) در همه‌ی اصناف خلقت هست حتّی در نباتات. درختی که میوه‌ی خوبی به نام سیب می‌دهد، در فصل به‌گُل‌نشستن، احتمال آفت‌گرفتن را دارد؛ پس باید به آن سم زد.

در حیوانات هم همین ‌طور است؛ مثلا برّه حیوان سالم و نجیبی است و می‌تواند پشم و گوشت آن مفید باشد و خطرش این است که شب تنها در بیابان نباشد؛ چون گرگ هست، بیماری دارد.

انسانها هم در محدوده‌ی خودشان، می‌توانند آثار مفید زیادی داشته باشند و از آن طرف، خطراتی هم دامن‌گیر آنها می‌شود. اگر فقط جسم انسان را نگاه کنید، می‌بینید عوارض و ابتلائاتی دارد و ممکن است بیماری‌هایی بگیرد؛ البتّه درمان‌هایی هم دارد. مسائل روحی هم زوایای زیادی دارد.

 

یکی از آفت‌هایی که به زندگی انسان می‌خورد که در قرآن هم آمده، نظرهای تنگ است(ؤک: اصول كافی، ج9، ص289) که منشأ آن هم، دست خود انسان است؛ یعنی خود انسان غالباً کاری می‌کند که مستحقّ این ابتلا می‌شود. مثل قصه‌سرایی کردن
حضرت یعقوب به حضرت یوسف علیهما‌السلام گفتند:

یا بُنَیّ لا تَقْصُصْ رُؤْیاک عَلى إِخْوَتِک؛( فرزندم! خواب خود را براى برادرانت نقل نكن. سوره یوسف، آیه 5.)
وقتی در جمع برادرانت بودی، شروع به قصّه نکن. خداوند به جای «لا تَقْصُصْ” می‌توانست کلمه ای دیگر بیاورد و مثلاً بفرماید: «لاتتذکر برؤیاک” ؛( یعنی خوابت را برای آنها نگو!) ولی به کلمه‌ی «تَقْصُصْ” عنایت دارد؛ یعنی وقتی عنایتی به تو شده است یا در معرض آن قرار گرفته‌ای، آن را برای دیگران نقل نکن و آن ‌را دست‌مایه‌ی قصّه‌سرایی خود قرار نده. اتّفاقی که هنوز نیفتاده است، برای دیگران قصّه نگو. فَیکیدُوا لَک کیداً؛( كه در كار تو نيرنگ خواهند كرد. سوره یوسف، آیه 5.)
اگر خواب خود را برای آن‌ها نقل کنی نظرشان میگیرد و تحریک حسد میشود و کار دستت میدهد. خیلی از ابعاد زندگی ما همین است.

 

رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند:
اسْتَعِینُوا عَلَى أُمُورِکمْ بِالْکتْمَانِ فَإِنَّ کلَّ ذِی نِعْمَةٍ مَحْسُود؛( بر کارهایتان، از پنهان‌کردن کمک بگیرید؛ چرا که همانا هر صاحب نعمتی مورد حسادت واقع می شود. تحف العقول، ص 48.)

حسد، مراتب دارد. ممکن است شخصی خوب است، اهل عبادت است؛ امّا ظرفیّت ندارد. گاهی که سینه اش تنگی میکند، یک چیزی میگوید یا یک خراب‌کاری میکند یا غیبت می‌کند؛ آن‌وقت خودش را ملامت میکند و کم‌حوصلگی خودش را توجیه میکند. گاهی او کم‌حوصله هست و شخصی که نعمتی دارد و آن را بازگو می‌کند، گاهی دیگری با دیدن و شنیدن آن نعمت، اذیّت میشود و تنگی پیش می‌آید.
در محدوده‌ی ارتباطات نزدیک، شروعِ صحبت، باعث قصّه‌گویی میشود و به دنبال آن، طرفِ مقابل اذیّت میشود. بعضی از آفت‌هایی که به زندگی مردم وارد می‌شود، از این ناحیه است؛ در حالی که این آفت‌ها شناخته‌شده نیست.

ائمّه علیهم‌السلام در ادعیه، اینها را شناسایی کرده‌ و راه درمان برای آن ذکر کرده‌اند. ائمّه علیهم‌السلام مردم را در حصنِ حصین و چارچوبی محفوظ قرار داده اند.

 

بیانات حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری

برکت روضه

نوشته شده توسطكبري جعفري 31ام شهریور, 1397

 

محرم

 

 

علمدار ابالفضل.......

نوشته شده توسطكبري جعفري 28ام شهریور, 1397