موضوع: "فرهنگی"
ولایت فقیه نباید با ولایت پیغمبر مقایسه شود!!!
نوشته شده توسطكبري جعفري 28ام فروردین, 1400” بسم الله الرحمن الرحیم”
شبهه
شبهه یعنی آن حرف باطلی که شبیه حق کردند و ارائه کردند که انسان در پذیرش و عدم پذیرش آن دچار اشتباه میشود.
حضرت علی(علیه السلام) در نهجالبلاغه میفرمایند:"شبهه را برای این شبهه گفته اند که شبیه حق جلوه میکند.”
?یکی از شبهه هایی که خیلی رایج است این است که آقا ولایت فقیه نباید با ولایت پیغمبر مقایسه شود چون آنها معصوم بودند ولی ولی فقیه معصوم نیست و مقایسه کردن معصوم با غیر معصوم هم غلط است هم خطای اعتقادی است و خلاف شریعت .
جوابش خیلی روشن است من اول یک مثال میزنم که این مثال از مرحوم حائری شیرازی است بعد جواب را از نهج البلاغه برای شما میگویم ببینید ایشان میگویند اول فرض کنید کنار یک دریایی، ده ها گودال کنده اند، از گودال یک متری تا صد متری و از زیر همه این ها به هم وصل هستند و همه به دریا وصل هستند چه اتفاقی میافتد از پایین آب دریا میآید به گودال ها میآید بالا شما از بالا که نگاه کنید تمام گودال ها هم سطح هم، آب دارند گودال یک متری ،سه متری، پنجاه متری ،صد متری
اما دو تا نکته: اولا عمق این ها با هم فرق میکند ،
ثانیا تمام این آب ها آب دریاست مال خودشان نیست ؛حالا ولایت مثلا ولایت پدر بر فرزندش، یک نوع ولایت دارد مثلا در ازدواج دختر برای این که خیال دختر راحت باشد که فریب نخورده و مورد خوبی برایش انتخاب شده پدر ولایت دارد این چه قدر است ولایتش؟ اندازه خاصی است در ازدواج دختر تا ولایت فقیه که بر کل امت برای اداره امور کل امت ولایت دارد خب حالا این ولایت اصلش برای چه کسی است؟
اصلش برای خداست آن ولایت را خدا به پیامبر عنایت کرده پیامبر به ائمه (علیه السلام) بعد از خودشون و در عصر غیبت هم به خاطر همان دلیلی که مردم زمان پیامبر احتیاج به ولی دارند در عصر غیبت هم احتیاج به ولی دارند به چه کسی میرسد این ولایت؟ به کسی که بیشترین شایستگی را برای پذیرش این مسئولیت دارد حالا بنابراین ولایت این ولی فقیه همان ولایت خداست ولایت پیغمبر است ولایت ائمه است که در عصر غیبت این بار را به دوش او گذاشته اند.
اما نکته دوم اصلا چه کسی اصل ولایت فقیه را با شخص ولی فقیه قاطی کرد برای ما؟ ما بین شخص ولی فقیه و ائمه هرگز نمیتوانیم مقایسه کنیم هیچ کس را نمیتوانیم با اهل بیت مقایسه کنیم اما بین جایگاه چطور؟ درباره اصل شخص افراد حضرت علی (علیه السلام) در خطبه دوم نهجالبلاغه خیلی محکم تر و قبلتر از این آقایونی که شبهه برای ما درست میکنند مبنای ما را درست کرده فرمود: “
لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ ” از امت پیغمبر امکان ندارد مقایسه شود با اهل بیت ،این درباره چه است؟ درباره مقایسه شخص با اهل بیت یعنی ما شخص ولایت فقیه که امروز آیتالله سید علی خامنه ای است با علی بن ابی طالب نمیتوانیم مقایسه کنیم این کار غلط است صد در صد اما جایگاه چی؟ یعنی چی جایگاه؟ یعنی اگر کسی ولایت پیدا کرد آن موقع همان گونه که باید مردم امر و نهی امام معصوم را در مسئله جامعه اطاعت کنند باید امر و نهی او را هم اطاعت کنند آقا این که معصوم نیست ربطی به معصوم بودنش ندارد نمونه اش کجاست ،درباره مالک اشترحضرت در نامه سیو هشتم وقتی که میخواهند مالک اشتر را فرماندار مصرکنند به مردم مصر یک نامه مینویسند و به مردم مصر دستور میدهند که باید از مالک اشتر غیر معصوم اطاعت کنید همان طور که من علی اگر میآمدم و فرماندار مصر میشدم باید اطاعت میکردید چرا ؟
جوابش این جاست من بنده ای از بندگان خدا را برای شما فرستادم که در روز های وحشت نمیخوابد و در لحظه های ترس روی از دشمن نمیگرداند بر بدکاران از شعله های آتش تندتر است و او مالک پسر حارث مزحجی است آن جا که با حق است سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنیدحضرت علی(علیه السلام) میفرماید از مالک اشتر که معصوم نیست اطاعت کنید چرا چون ولایت دارد ولایت از کجا گرفتهاست از من علی گرفته است یعنی همان ولایتی که من بر شما دارم او هم بر شما دارد البته فرمود آنجا که بر حق است چرا چون ممکن است کسی در رتبه حتی به رتبه منّا اهل البیتی رسیده باشد اما بعد سقوط کند بله ولی فقیه هم اگر معصیت بکند عمدا از عدالت و ولایت ساقط میشود دیگر ولایت ندارد
در حکمت ۴۵۳ درباره زبیر میفرماید:” مَا زَالَ الزُّبَيْرُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ ” پس چطور شد سقوط کرد ” حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْئُومُ -عَبْدُ اللَّه-” زبیر دائما مردی از ما اهل بیت بود تا این که پسر شومش عبدالله بزرگ شدو پدرش را از خط ما خارج کرد خلاصه ولایت فقیه با ولی فقیه فرق میکند شخص ولی فقیه هرگز با امام معصوم قابل مقایسه نیست اما ولایت ولی فقیه همان ولایت امام معصوم است یعنی همان جایگاه و مسئولیت به عهده اوست پس همه آن اختیارات را دارد و همه باید نسبت به او مطیع باشند حتی مراجع معظم تقلید .
حجت الاسلام مهدوی ارفع/نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی
یوم الورود
نوشته شده توسطكبري جعفري 3ام شهریور, 1399
وحشتناک ترین لحظه ی زندگی ، لحظه ایست که انسان را در سرازیری قبر می گذارند .
شخصی از امام صادق (ع) پرسیدند : من از این لحظه می ترسم چه کنم؟
امام صادق (ع) فرمودند : زیارت عاشورا را بخوان
ان مرد گفت : چگونه با خواندن زیارت عاشورا از خوف ان لحظه در امان باشم ؟
حضرت فرمودند:مگر در پایان زیارت عاشورا نمی خوانید * اللهم ارزقنی شفاعه الحسین یوم الورود *؟
یعنی خدایا شفاعت حسین (ع) را هنگام ورود به قبر روزی من کن
ز یارت عاشورا بخوانید تا امام حسین (ع) در ان لحظه به فریادتان برسد.
اللهم ارزقنا
هدیه خوب....
نوشته شده توسطكبري جعفري 20ام آذر, 1398
تهیه وتوزیع کتاب شریف نهج البلاغه از محصولات نهضت به طلاب و مبینین علاقمند
در طرح تبیین نهج البلاغه همزمان با هفته کتاب
شطرنج باز حرفه ای
نوشته شده توسطكبري جعفري 9ام آذر, 1398
….امام علی علیه السلام در برابر این توطئهء پیچیده و تودرتو ، چه کردند؟
انسانهای حکیم و مومن برای خود اصولی ثابت و ارزشهایی غیرقابل تغییر دارند که همانند فرمولهایی در همه مسائل و حوادث پاسخ مناسب را مهیا می کند. برخی از اصول امیرالمومنین سلام الله علیه از زبان خودشان عبارتند از:
اصل اول: اولویت حفظ وحدت بر همه امور: الا مَن دَعا الی هذَا الشِّعارِ (التفرِقهّ) فاقتُلوهُ و لَوکانَ تَحتَ عِمامَتی هذِه : هشیار باشید! هرکس شما را به شعار تفرقه دعوت کرد حتی به بهانه محبت من، بکشیدش حتی اگر زیر این عمامهء من باشد! (خطبه ۳/ بند۱ و خطبه ۱۲۷/ بند۲)
اصل دوم: حفظ حداقل مصلحت ها بهتر است از از دست دادن کل آن : ” اخذُ القَلیلِ خیرُ مِن تَرکِ الکَثیر: (حکمت ۲۸۹ )
اصل سوم: اولویت شناسی :” لاقُربهَّ فی النَّوافِلِ اِذا اَضَرَّت بِالفَرائِضِ: هنگامی که انجام مستحبات به واجبات ضرر برساند، در آن مستحبات هیچ تقربی به خداوند نیست. ( حکمت ۳۹ )
اصل چهارم: غلبه عقلانیت و مصلحت بر احساسات : فَرَایتُ انَّ الصَّبرَ علی هاتا اَحجی فَصَبَرتُ و فی العَین قذی و فی الحَلقِ شَجی: پس اندیشیدم که صبر بر غصب خلافت عقلانی تر از قیام برای گرفتن حقم است پس صبر کردم در حالی خار در چشم و استخوان در گلو بود.( خطبه ۳)
اصل پنجم: رعایت تقوی؛ خط قرمز در همه تصمیمات و اقدامات حکومت اسلامی است؛ یعنی بر خلاف سران طاغوت که برای رسیدن به اهداف پست خود از هر راه و روش و وسیله نامشروعی بهره می برند، در منطق مولا هدف وسیله را توجیه نمی کند. ( خطبه۲۰۰ و خطبه ۱۲۶ و خطبه ۲۰۶ )
♦️ براساس اصول فوق الذکر حضرت تمام دو راهی های طراحی شده توسط جبهه نفاق را _که همگی انتخاب بین بد و بدتر بود نه خوب و بد_ با روش زیر عبور کردند:
شطرنج باز حرفه ای
نوشته شده توسطكبري جعفري 9ام آذر, 1398تحلیلی بر اغتشاشات بنزینی
گاهی اتفاقات، بسیط و یک بُعدی اند. در چنین مواقعی نه فهم چیستی و چرایی واقعه دشوار است و نه فهم اینکه چه باید کرد.
اما فتنه هایی که در بستر حکومت و جامعه دینی طراحی و اجرا میشود، از جنس وقایع چند وجهی و تودرتو هستند که نه فهم آن برای ذهنهای بسیط مقدور است نه درک کیفیت مواجهه با آن.
♦️ معتقدم آنچه در اغتشاشات دو هفته گذشته رخ داد از جنس فتنه های تودرتو است که درک و مواجهه با آن به تعبیر رهبر حکیم انقلاب “شطرنج باز حرفه ای” می خواهد که بتواند ۷_۸ حرکت بعدی حریف را پیش بینی کند و با یک حرکت حساب شده، همه را خنثی و حتی به نفع خود مصادره نماید.
نمونه تاریخی
لطفا به یک نمونه تاریخی از طراحی تودرتو و چند لایه دشمن و جریان نفاق توجه بفرمایید:
دشمنان اسلام ناب از زمان پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) به خوبی فهمیدند که تنها ضامن صیانت از مکتب اسلام و قرآن و خط نبوی ، اهل بیت (علیهم السلام) هستند؛ زیرا قرآن کریم که صامت است و نیاز است تا کسی از مراد آن خبر بدهد، سنّت و سیره پیامبر هم که پس از رحلت ایشان قابل تحریف و تغییر است و باید قراءت معباری باشد که درستی و نادرستی سایر برداشت ها به وسیله آن محک زده شود. اهل بیت، هم قرآن ناطق اند و هم سیره ناطق نبوی.
از این رو خداوند دو رکن مقبولیت و مشروعیت رهبری و ولایت مولی الموحدین و اولاد طاهرینش (صلوات الله علیهم اجمعین) را در قرآن تصریح و تأکید فرمود:
اولی( مقبولیت) را در امثال کریمهء « قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» و دومی ( مشروعیت ) را در آیاتی همچون « إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»
جریان نفاق و نفوذ ” مشروعیت” را با فتنه #سقیفه، زد و این عقیده را که جانشینان رسول الله باید از سوی خداوند متعال نصب و تعیین شوند را تخطئه و بجایش باور انحرافی و خطرناک حق امّت در تعیین خلفاء رسول الله را جایگزین کردند.
اما محبوبیت و مقبولیت امیرالمؤمنین (علیه السلام) حتی بدون حکومت، همچون آتش زیرخاکستری است که هر آن ممکن است فوران کند. پس باید مقبولیت هم در اذهان زیر سوال برود. اما چگونه؟