سلام حضرت عشق
نوشته شده توسطكبري جعفريبیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا
بگیر دامن شمس الشموس عالم را
گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا
رسیده ام به حرم با دوچشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا
سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق
کریم گرکه تو باشی گدا نمیماند
توسفره پهن کنی بینوا نمیماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمیماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است
شاعر: مهدی نظری
ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت
حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر محبان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت مبارکباد
حد خویش
نوشته شده توسطكبري جعفري 18ام شهریور, 1394
و می گفت: فرزندم! حریم خویش را نگاهدار، و بر گلیم خود باش !
که قناعت، یعنی همین!
و همین است، که آدمی را، از مردم روزگار، بی نیاز می دارد،
اگر از حدود خود، پا را فراتر گذاری، آغاز حاجت است!
و این را، آن پیر زن بصیر، اما بی بصر شنید،
و گفت: به خدا همین است، و جز این نیست!
و آنگاه از خود چنین گفت: وقتی که در خانه خود باشم، گویی که بینایم، و هیچ حاجتم به عصا نیست، و به هیچکس،اما همین که از خانه ام خارج شوم، حاجتم به عصا خواهد بود، و هم به نامحرمان، تا که مرا از این سوی به آن سوی برند!
پا منه بیرون زحد خویش تا بینا شوی
نیست حاجت با عصا در خانه خود کور را
دو ماهنامه راه قرآن ، حاج آقا رنجبر
چگونه دختری محجبه داشته باشیم؟
نوشته شده توسطكبري جعفري 14ام شهریور, 1394
مادران که ارتباط و مسئولیت بیشتری در تربیت دختران دارند، در رابطه با مسأله حجاب نقش مهمی دارند، اگر آن ها از حجاب کامل مثل چادر در مواجهه با نامحرم استفاده کنند، دخترانشان از همان کودکی با حجاب اسلامی آشنا می شوند. پوشش زن و مرد از آغاز تاریخ و با تولد حضرت آدم و حوا(ع) همراه بوده است. برخی از آیات قرآن کریم به این حقیقت اشاره دارد.[1] از سکه ها، تندیس ها، نقاشی ها و دیگر آثار به جا مانده از دوره های قبل، معلوم می شود که همه اقوام و ملل گذشته پوشش نسبتاً کاملی داشته اند.[2] از کتاب مقدس فهمیده می شود که در عهد حضرت سلیمان نبی(ع) زنان علاوه بر پوشش بدن، صورت را نیز با روبند می پوشانیدند.[3] در زمان حضرت ابراهیم پیامبر(ع) هم این سنت رایج بوده است.[4] لباس و پوشش جدای از حفظ بدن و آراستگی آن دارای آثار مثبت و فراوان، هم برای خود زنان و هم برای جامعه است. لذا مذاهب مختلف در نوع لباس مردم نقش مؤثری داشته اند و در اسلام نیز بر لزوم پوشیدگی و حجاب به ویژه برای زنان تأکید شده است.[5] متأسفانه در غرب با گسترش تفکر لیبرالیسم جنسی و رواج کامیابی نامشروع، «برهنگی» فراگیر شده که امروزه شاهد پیامدهای منفی آن هستند. حال با توجه به قدمت دیرینه و آثار مثبت حجاب، چه راهکارهایی برای آموزش و ترویج حجاب در کشور پهناور اسلامی ما وجود دارد؟
راهکارهای ترویج حجاب
۱.آگاهی بخشی
۱-۱.خانواده ها خصوصاً مادران که ارتباط و مسئولیت بیشتری در تربیت دختران دارند:
اولاً: از حجاب کامل مثل چادر در مواجهه با نامحرم استفاده کنند، تا از این طریق فرزندان دختر نیز از همان کودکی با حجاب اسلامی آشنا شوند و از همان کودکی به آن عادت کنند. امروزه همه کارشناسان مسایل تربیتی به نقش فراوان و شگرف تمرین و عادت در تربیت فرزندان اذعان دارند.
ثانیاً: ابعاد مختلف مربوط به حجاب را برای فرزندان خویش تبیین کرده آنان را در جهت رعایت پوشش کامل اسلامی تشویق و ترغیب کنند.
ثالثاً: ترتیبی اتّخاذ کنند تا دخترانشان با کسانی دوست شده و ارتباط برقرار کنند که مقید به حفظ ظواهر شرعی در عین آراستگی ظاهری هستند.
۱-۲.مراکز آموزشی مانند آموزش و پرورش، در دوره های مختلف تحصیلی (ابتدایی، راهنمایی، متوسطه) در قالب کتاب های درسی، به طور سلسله وار مباحث مختلف حجاب را به شکل ترتیب دوره های تحصیلی برای دانش آموزان دختر مطرح کنند تا از همان سنین خردسالی دختران جامعه نسبت به فلسفه حجاب، آثار مثبت حجاب و آثار منفی بدحجابی، آگاه شده و اعتقاد عمیق و راسخ پیدا کنند.
۱-۳.در مراکز آموزش عالی و دانشگاه ها که مقدار آگاهی افراد نسبت به این مسایل بیشتر است، در مورد شبهاتی که دختران و پسران دانشجو و اساتید، پیرامون اهمیت و ضرورت حجاب، آثار آن، کیفیت حجاب کامل و برتر اسلامی دارند، می توان جلسات پرسش و پاسخ و سخنرانی برگزار کرد.
۱-۴.مراکز فرهنگی و رسانه های جمعی مثل مطبوعات، با نگارش آثار و مقالات علمی و استدلالی به تبیین مسائل مهم و اساسی حجاب بپردازند و از درج مقالات و آثاری که به نوعی در تضعیف حجاب کامل اسلامی بانوان خدشه کرده و اثر منفی دارد اجتناب کنند.
۱-۵.صدا و سیما به عنوان گسترده ترین وسیله ارتباط جمعی نقش مهمی در تبیین مسائل مختلف مربوط به حجاب دارد. ضمن آنکه رعایت پوشش اسلامی خانم ها در فیلم ها نقش خاصی در ارائه الگوی صحیح حجاب به مخاطبین و خصوصاً نسل جوان دارد.
پيامبر وضو گرفتن را از كه آموخت؟
نوشته شده توسطكبري جعفري 12ام شهریور, 1394
پس از نزول نخستين آيات از قرآن كريم، در روز دوم بعثت، جبرئيل نزد پيامبر اكرم (ص) آمد و طريقه وضو گرفتن و نماز خواندن را به وي آموخت.
با نزول نخستين آيات از پيام وحي، پيامبر رسالت خويش را آغاز نمود. همسر رسول خدا، خديجه بنت خويلد اسدي، نخستين فرد از زنان است كه در پي آگاهي از بعثت، مسلمان شد. در اين زمينه، اختلاف نظري ميان تاريخنويسان نيست؛ ولي درباره اشخاص ديگر اختلاف نظرهايي وجود دارد. بر پايه ديدگاه مشهور شيعيان و اهل سنت، نخستين مرد مسلمان حضرت علي (ع) بود كه از دوران كودكي تحت سرپرستي حضرت رسول قرار داشت و در همه كارها پيرو وي بود و لحظهاي به خداوند شرك نورزيد. البته بر پايه روايتهاي معتبر، وي نخستين شخصي است كه اسلام آورده يا نماز خوانده و يا ايمان آورده است و تعبير «نخستين مرد» منافاتي با «نخستين مسلمان» بودن ايشان ندارد. پس از ايشان نيز زيد بن حارثه به دعوت پيامبر ايمان آورد.
پس از نزول نخستين آيات از قرآن كريم، در روز دوم بعثت، جبرئيل نزد حضرت آمد و طريقه وضو گرفتن و نماز خواندن را به وي آموخت. حضرت علي (ع) نيز آن را از پيامبر (ص) فراگرفت و نخستين نماز بر پايه آموزش جبرئيل در ظهر اين روز به پاي داشته شد.
در پي گذشت مدتي از دعوت پنهاني، مسلمانان براي انجام فرايض خويش به درههاي پيرامون مكه ميرفتند. پيامبر (ص) نيز در خانه ارقم* مخزومي كه در دامنه كوه صفا قرار داشت، مردم را به اسلام دعوت ميكرد كه ثمره آن اسلام آوردن۴۰ تن بود. پس از سپري شدن دوران دعوت پنهاني، آياتي بر حضرت نازل شد كه بر پايه آن، رسول خدا مأمور شد مردم را آشكارا به دين اسلام دعوت نمايد. بر همين اساس، ايشان نخست سران و بزرگان قريش اعم از بنيهاشم، بنيعبدالمطلب، بنيعبدالشمس و فرزندان عبدمناف را به مهماني دعوت نمود تا موضوع رسالت را به آنها اعلام نمايد و آنها را به آيين اسلام و يكتاپرستي فراخواند. در آن همايش كه به رخداد يوم الدار شهرت يافت، حضرت پس از بيان رسالت و مأموريت خويش براي هدايت انسانها، از آنها خواست تا دعوت او را بپذيرند؛ ولي هيچ كس جز حضرت علي (ع) به دعوت او پاسخ نداد. سپس پيامبر دعوت آشكار خويش را آغاز نمود و مردم را به سوي خدا دعوت كرد و با واكنش قريش روبهرو شد.
منبع: پايگاه اطلاع رساني حج
"من زنده ام"
نوشته شده توسطكبري جعفري 10ام شهریور, 1394بهای آزادی تو را خون یکی از برادرانت گذاشتم
از میان نامه هایی که برایم می رسید، فقط نامه های مادرم بود که بی اعتنا به محدودیت کاغذ و سطر و ستون نامه پر از کلمه بود.
یکی از نامه هایش که خیلی جگرم را سوزاند و بی قرارم کرد جوابی بود که به اولین نامه ام داد. مادرم در آن نامه ملتمسانه مرا از خدا زنده طلب کرده و این طور تعریف کرده بود که:"یکی از زن های همسایه به دیدنم آمد، از احوال تو پرسید و من از غصه فراق و سختی اسارت و انتظار و امید های بی پایانم گفتم.
گفت خاله دیگه بسپار دست خدا، راضی شو به رضای خدا، دیگه برگشتن او خیری درش نیست، مصلحت برنگشتن او بیشتر از برگشتن است. شاید خدا منتظر است شما رضایت بدهید.
از بقیه مادران شهدا شرم داشتم که شکوه کنم، اما یکباره گوشم زنگ زد و گفتم چی؟ نه من اصلا رضایت نمی دهم. همان موقع دلم شکست و به خدا شکوه کردم. خدا را قسم دادم: خدایا من هشت پسر دارم و همه در جنگ و خط مقدم می جنگند.
اگر قرار است سهمی از امانت تو را بدهم یکی از پسر هایم را می دهم اما او را زنده به من برگردان. مادر، من بهای آزادی تو را خون یکی از برادرنت گذاشتم. تو صبور و مقاوم باش ما منتظریم تا زنده برگردی".
بخشی از کتاب ” من زنده ام “/خاطرات دوران اسارت به قلم: معصومه آباد