سلام حضرت عشق
نوشته شده توسطكبري جعفري
بیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا
بگیر دامن شمس الشموس عالم را
گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا
رسیده ام به حرم با دوچشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا
سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق
کریم گرکه تو باشی گدا نمیماند
توسفره پهن کنی بینوا نمیماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمیماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است
شاعر: مهدی نظری
ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت
حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر محبان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت مبارکباد
آیا نام امام زمان علیه السلام در قرآن آمده است ؟
نوشته شده توسطكبري جعفري 4ام مرداد, 1394
آیا نام امام زمان علیه السلام در قرآن آمده است ؟
در پاسخ به اين سؤال بايد گفت : قرآن براي معرفي شخصيت ها از دو راه استفاده کرده است. یکی معرفی با اسم و دیگری معرفی با صفت و ویژگی.
1- معرفي با اسم
نخستين راه اين است که شخصيت مورد نظر را با اسم معرفي و مطرح مي کند مانند: وَ ما مُحَمَّدٌ الاّ رَسولٌ قَد خَلَت مِن قَبلِهِ الرُّسُل«و محمد نيست مگر پيغمبري از طرف خدا که پيش از او نيز پيغمبراني بودند…»
2- معرفي با صفت و ويژگي
شيوه ي دوّم، معرفي با صفت و ويژگي است که در قرآن نمونههايي دارد، از جمله اين که در مورد پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) آمده است:
الّذينَ يتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبیِّ الامّیِّ … يَأمُرُهُم بِالمَعروف و يَنهاهُم عَنِ المُنکَرِ وَ يحِلُّ لَهُمُ الطَّيبِّاتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيهِمُ الخَبائِث … ؛ کساني که از پيامبر تبعيت مي کنند … که پيامبر، ايشان را به کارهاي پسنديده دستور مي دهد و از کارهاي زشت و ناپسند، باز مي دارد و به ايشان امور پاکيزه را حلال و امور ناپسند را حرام کرده است.
در معرفي ولي مؤمنان (عليه السلام) نيز از اين شيوه استفاده کرده است:
انَّما وَليُّکمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذينَ ءامَنوا الَّذينَ يُقيمونَ الصَّلَوةَ وَ يُؤتونَ الزَّکاةَ وَ هُم راکِعونَ؛ صاحب امر شما خدا و رسول او و کساني اند که نماز را بر پا مي دارند و زکات مي پردازند درحالي که در رکوع باشند.
شناساندن با صفت بهترين راه معرفي است. اين نوع معرفي راه را بر سودجويان مي بندد؛ در معرفي با اسم ميتوان نام جعلي درست کرد؛ امّا بهره برداري از صفات کار آساني نبوده و قابل جعل نيست. از اين رو ميبينيم در جريان حضرت طالوت (عليه السلام)، خداوند متعال در آيهي ۲۴۸ سوره ي بقره، بعد از آن که ايشان را به اسم معرفي مي کند، بلافاصله ايشان را با صفت و نشانه ي «تابوتٌ فيه سَکِينة» «صندوقي که داراي آرامش است»، معرفي مي کند تا جلوي هرگونه اشتباه احتمالي گرفته شود.
ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﮔﻞ ﻧﺮﮔﺲ ﻣﻦ ﺯﻭﺩ ﺑﯿﺎﯾﯽ ....
نوشته شده توسطكبري جعفري 3ام مرداد, 1394
ﺍﯼ ﺭﻫﮕﺬﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺠﺎﯾﯽ؟
ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺗﺮﯾﻦ ﻋﺎﺑﺮ ﺷﺒﻬﺎﯼ ﺭﻫﺎﯾﯽ!
.
ﺗﺎ ﺧﺎﻝ ﻟﺒﺖ ﻧﻘﻄﻪ ﺣﺴﺎﺱ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﺳﺖ،
ﺣﺴﺎﺱ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻖ ﻣﺎﯾﯽ ….
.
ﺍﯼ ﻧﺎﺏ ﺗﺮﯾﻦ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻋﺸﻖ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﺰﻡ،
ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻧﻈﺮﺕ ﻣﯿﮑﺪﻩ ﺭﺍ ﻧﯿﺴﺖ ﺻﻔﺎﯾﯽ!
.
ﺍﯼ ﺧﻮﺏ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﻣﻼﺋﮏ،
ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﺎﺏ ﺗﺮﯾﻦ ﻋﮑﺲ ﺧﺪﺍﯾﯽ …
.
ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﮔﻞ ﻭ ﺑﺎﻍ ﻭ ﺑﻬﺎﺭﻧﺪ،
ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﮔﻞ ﻧﺮﮔﺲ ﻣﻦ ﺯﻭﺩ ﺑﯿﺎﯾﯽ ….
.
ﺻﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﮏ ﯾﺎ ﻗﺎﺋﻢ ﺁﻝ ﻣﺤﻤّﺪ
ابوالفضل شعبانی
تا حالا يكروز هم منتظر بوديم !؟
نوشته شده توسطكبري جعفري 2ام مرداد, 1394
صبح که از خواب پاشدم ، مادرم گفت : دیشب بلند شدم آب بخورم . از کنار اتاقت که اومدم رد شم برم تو آشپزخونه ، دیدم نیم خیز نشستی. بت گفتم :نو نرمال ، با صدای خواب آلود گفتی : بله ، بله !
مادر : دخترم چرا اینجوری نشستی ؟ حالت خوبه ؟!
نو نرمال : آره خوب خوبم .
مادر : چرا پس اینجوری نصفه شبی نیم خیز نشستی ؟!
با صدای خواب آلود گفتی : بله ، بله !
مادر : دخترم چرا اینجوری نشستی ؟ حالت خوبه ؟!
نو نرمال : آره خوب خوبم .
مادر : چرا پس اینجوری نصفه شبی نیم خیز نشستی ؟!
نو نرمال : امام زمان می خوان بیان خونمون . می خوام پاشم براشون غذا درست کنم !
مادرم میگفت : یه لحظه احساس کردم حالت خوش نیست . اومدم کنارت . دیدم خوابی و تو خواب بلند شدی اینجوری نیم خیز نشستی و داری با من حرف میزنی . اولش ترسیدم . یه کم بات حرف زدم . دیدم خواب خوابی و همینجوری تو خواب یه کم از امام زمان گفتی و آروم شدی و خوابیدی .
صبح وقتی مادرم داشت برام تعریف می کرد هیچی یادم نمیومد که چه خوابی دیده بودم . سابقه هم نداشتم که تو خواب بلند شم یا راه برم یا حرف بزنم .
اونروز آروم و قرار نداشتم . همش به این فکر می کردم که شاید قراره امام زمان رو ببینم . همش دنبال یه نفر می گشتم که نمی دونم کی بود و کجاست .قلبم یه جوری دیگه میزد اونروز . همش به فکر این شعر مرحوم آغاسی بودم که می گفت : کی و کجا وعده ی دیدار ما ؟!
یک خواب و دو تعبیر
نوشته شده توسطكبري جعفري 31ام تیر, 1394
کسی نزد ابن سیرین معبر آمد و گفت : ” در خواب دیدم اذان می گویم ”
گفت : “توفیق حج می یابی .”
دیگری آمد و گفت :” در خواب دیدم اذان می گویم.”
گفت :” تو دزدی می کنی، پس توبه کن ”
حاضران متعجب شدند و گفتند : ” یک خواب و دو تعبیر نمودید. “
ابن سیرین فرمود : ” اولی آمد سیرت نیکو داشت ، این آیه به خاطرم رسید ؛ و اذن فی الناس بالحج : ندا در ده ای ابراهیم در میان مردمان برای حج رفتن .(حج، 28)
دومی را به صورت و سیرت بد دیدم ، این آیه به دلم آمد ؛ ثم اذن موذن ایتها العیر انکم لسارقون : پس ندا کرد ندا کننده ای که ای کاروانیان به درستی که شما دزدانید. (یوسف ،70)“
لطائف الطوائف، ص218
نظیر حدیث
نوشته شده توسطكبري جعفري 31ام تیر, 1394استناد به آیات قرآنی
عارفی در طلب این مطلب بود که آیا در قرآن آیه ای وجود دارد که این حدیث را تایید نماید.
“روح مومن به هنگام جان دادن ، چنان آسان از جسدش بیرون می رود همانند بیرون آوردن مویی از درون خمیر.”
پس آیه ای نیافت تا این که پیامبر صلی الله علیه و آله را در خواب دید و گفت: ” تمام قرآن را مطالعه کردم ، چیزی که معنی حدیث را برساند پیدا نکردم.”
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: “سوره یوسف ، آیه 31 را مطالعه کن تا معنی حدیث را بیابی. “
“فلما راینه اکبرنه و قطعن ایدیهن ؛ هنگامی که چشم زنان مصربه یوسف افتاد او را بسیار بزرگ شمردند و (بی توجه ) دست های خود را بریدند.”
مومن هم هنگامی که فرشتگان رحمت و جایگاه خود و نعمت های بهشتی را می بیند ، درد مرگ و سکرات موت را حس نمی کند.
رنگارنگ / هزارو یک حکایت قرآنی
اللهم ارزقنا

