سلام حضرت عشق
نوشته شده توسطكبري جعفري
بیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا
بگیر دامن شمس الشموس عالم را
گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا
رسیده ام به حرم با دوچشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا
سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق
کریم گرکه تو باشی گدا نمیماند
توسفره پهن کنی بینوا نمیماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمیماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است
شاعر: مهدی نظری
ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت
حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بر محبان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت مبارکباد
رقیه حلالم بکند
نوشته شده توسطكبري جعفري 2ام شهریور, 1399

آمدم آب به خیمه برسانم که نشد
چقدر غصه وغم خوردم از این غم که نشد
تیر نامرد اگر یاور مشکلم می شد..
می شد این آب شود چشمه زمزم که نشد
حیف شد چیز زیادی به حرم راه نبود
سعی کردم بدنم را بکشانم که نشد
تا دو دستم به بدن بود علم بر پا بود
خواستم حفظ شود بیرق و پرچم که نشد
سعی کردم که نیفتم ز روی اسب ولی
ضربه آنقدر شتابان زد و محکم که نشد
گفتم این لحظه آخر که در آغوش توام
لا اقل روی تو را سیر ببینم که نشد
هر دو دست و سر و چشمم به فدای سرتو
هر چه آمد به سرم نصف شما هم که نشد
بگو از من به رقیه که حلالم بکند
آمدم آب به خیمه برسانم که نشد
"عزادارم..." به نیت فرج صاحب عزا
نوشته شده توسطكبري جعفري 2ام شهریور, 1399
بزرگترین ثروتم را که عزاداری بر حسین علیه السلام است
نذر کرده ام برای بزرگترین حاجتم: ظهورِ منتقمش…
“عزادارم…"
به نیت فرج صاحب عزا
اللهم عجل لولیک الفرج
این شهر شلوغ است...
نوشته شده توسطكبري جعفري 1ام شهریور, 1399
گرچه این شهر شلوغ است ولی باور کن
آنچنان جای تو خالیست صدا میپیچد
“یا الله! بدمِ المظلوم…
عجّل فرج المظلوم…”
دنیای شیرین و تلخ
نوشته شده توسطكبري جعفري 27ام مرداد, 1399✨دنیای شیرین و تلخ✨
صدف جانوری است که معمولا در عمق دریاها زیست میکند یک تور بسیار ظریف و نازکی اطراف دهانش قرار دارد و خوراکیهایی که میپسندد اجازه میدهد از آن تور عبور بکنند و وارد دهانش شوند در حقیقت یک صافی محسوب میشود ولی گاهی وقتها یک شن ریزهها و سنگ ریزههایی از روزنههای این تور عبور میکند و وارد دهان صدف میشود، صدف بلافاصله شروع به تشرح میکند یک ماده و مایع لزج و چسبانکی از خودش ترشح میکند دور تا دور و گرداگرد آن شن ریزه را احاطه میکند، وقتی که سفت و سخت شد به آن مروارید میگویند، اگر درشت باشد به آن لولو میگویند اما اگر خیلی درشت نباشد ریز باشد مرجان میگویند.
يک سنگریزه از تور و صافی صدف گذشته و ترشحات صدف به آن رسيده و تبديل به لولو و مرجان شده است، اين صدف هم در درياهای شيرين است هم در درياهای تلخ و شور يعنی منحصر به درياهای شيرين نيست همه جا هست و سنگريزه و شن ريزه در هر دريايي که باشد چه دريای شور چه شيرين اگر خودش را به دامان صدف برساند میتواند لولو و مرجان باشد.
اين يک نکتهای است که قرآن به آن اشاره دارد: «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ» دو دريای شور و شيرين هستند که با هم تلاقی میکنند ولی هيچ کدام به حريم ديگری تجاوز نمیکنند، از هر دو اينها لولو و مرجان بيرون میآید و مختص دریای شیرین نیست قرآن دنيای ادب است و از ادبهای قرآن این است که معمولا مستقيم صحبت نمیکند.
قرآن میفرماید دريای شور، درياي شيرين، صدف، لولو و مرجان ولی منظورش اينها نيست منظورش از دريا دنيا است. دنيای من و شما که ممکن است دنيای يکی شيرين باشد و دنيای دیگری شور و تلخ باشد يکی در رفاه و راحتی باشد يکی در سختی و محنت و بلا باشد.
ادامه دارد…



