« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
  • تماس

موضوع: "نهج البلاغه، کلام امیر"

حدیث زندگی 5

نوشته شده توسطكبري جعفري 24ام اسفند, 1398

حکمت

حکمت پنجم

قال علی علیه السلام

الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ، وَالاْدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ، وَالْفِکْرُ مِرْآةٌ صَافِیَةٌ.

و درود خدا بر او فرمود: دانش، ميراثي گرانبها، و آداب، زيورهاي هميشه تازه، و انديشه، آيينه اي شفاف است.

 

شرح حکمت پنجم 

 

مولا در این بخش از کلمات قصار اشاره به سه نکته مهم میفرمایند

علم و دانش میراث گرانبهایى است ؛ (الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ).

?اشاره به این که گرانبهاترین میراثى که انسان از خود به یادگار مى گذارد علم و دانش است و به ارث گذاشتن مواهب مادى افتخارى است.

?این سخن شبیه روایتى است که از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل شده که مى فرماید:

دانشمندان وارثان انبیا هستند چرا که انبیا دینار و درهمى از خود به یادگار نگذاشتند، بلکه علم و دانش به ارث گذاشتند پس هر کس از آن بهره اى بگیرد بهره فراوانى برده است

در دومین جمله میفرمایند:

 آداب (انسانى)، لباس زیبا و کهنگى ناپذیر است ؛ (وَالاْدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ).

منظور از «آداب» فضایل اخلاقى مخصوصاً چیزهایى است که مربوط به روابط اجتماعى است مانند: تواضع، امانت، صداقت، محبت، خوشرفتارى، فصاحت و بلاغت در بیان.

ادامه »

حدیث زندگی 4

نوشته شده توسطكبري جعفري 21ام اسفند, 1398

نهج البلاغه خوانی

حکمت چهارم

قال علی علیه السلام

عَجْزُ آفَةٌ، وَالصَّبْرُ شَجَاعَةٌ، وَالزُّهْدُ ثَرْوَةٌ وَالْوَرَعُ جُنَّةٌ، وَنِعْمَ الْقَرِینُ الرِّضَى.

?و درود خدا بر او فرمود: ناتواني آفت، و شكيبايي شجاعت، و زهد ثروت، و پرهيزكاري سپر نگهدارنده است. و چه همنشين خوبي است، راضي بودن و خرسندي.


 نهج_البلاغه حکمت4


شرح حکمت چهارم 

مولا در ” چهارمین ” کلمه از کلمات قصارش به پنج وصف از اوصاف انسانی اشاره میکند

که یکی منفی و چهار وصف از آن مثبت است
و آثار هر کدام را در جمله ی کوتاهی برمیشمارد

1. عجز و ناتوانى آفت است ؛ (الْعَجْزُ آفَةٌ).

البته گاه مى شود که عجز و ناتوانى بدون اختیار دامان انسان را مى گیرد، ولى غالباً چنین نیست،

?عجز مفهوم وسیعى دارد که هرگونه ناتوانى علمى، جسمى، اقتصادى و فکرى را شامل مى شود و به یقین اینها بزرگ ترین آفات زندگى انسان است، انسان عاجز، ذلیل و خوار عقب مانده و شکست خورده و بى ارزش و بى مقدار است به همین دلیل اسلام مى گوید: بکوشید و هرگونه عجز را از خود دور سازید و با قدرت و قوت به اهداف مالى و معنوى خود برسید.

?بلکه نتیجه کوتاهى ها و بى برنامگى هاست.

ادامه »

حدیث زندگی 3

نوشته شده توسطكبري جعفري 14ام اسفند, 1398

نهج البلاغه خوانی

حکمت سوم

قال علی علیه السلام
الْبُخْلُ عَارٌ، وَالْجُبْنُ مَنْقَصَهٌ، وَالْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ، وَالْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ.

و درود خدا بر او فرمود: بخل ننگ، و ترس نقصان است. و تهیدستی مرد زیرک را در برهان کند می سازد، و انسان تهیدست در شهر خویش نیز بیگانه است.


امروز حکمت سوم را با هم میخوانیم

 امیرالمومنین در این حکمت به چهار رذیله اخلاقی اشاره میکنند

و آثار سوء هر کدام را بیان میفرمایند

«بخل ننگ است»؛
(الْبُخْلُ عَارٌ)

 بخل آن است که انسان حاضر نباشد چیزى از مواهب خداداد را در اختیار دیگران بگذارد، هرچند امکانات او بسیار بیش از نیازهاى او باشد و نقطه مقابل آن سخاوت و کرم است که گاه سبب مى شود انسان حتى وسائل مورد نیاز خود را به دیگران ببخشد و خود به کمترین مواهب حیات قناعت کند.

 عار بودن بخل و افتخار بودن کرم و سخاوت بر کسى پوشیده نیست، زیرا

? اولًا بخل سبب نفرت مردم از بخیل مى شود و افراد نزدیک و دور از او فاصله مى گیرند
? و ثانیا بخل سبب سنگدلى و قساوت است، زیرا بخیل ناله مستمندان را مى شنود و چهره رقتبار آنها را مى بیند و در عین حال به آنها کمکى نمى کند و این مایه قساوت است.

? ثالثا بخل سبب مى شود که بسیارى از منابع اقتصادى از گردش تجارى سالم خارج شود و به صورت کنز و اندوخته در آید در حالى که گروههایى در جامعه ممکن است به آن نیاز داشته باشند.

? رابعاً افراد بخیل گاه به زن و فرزند خود نیز تنگ و سخت مى گیرند به اندازهاى که مرگ او را آرزو مى کنند و این عار و ننگ دیگرى است.

? خامسا افراد بخیل به سبب دلبستگى
فوق العاده غیر منطقى به مال و ثروتشان از نظر تفکر اجتماعى بسیار ضعیف و ناتوانند و این هم ننگ و عار دیگرى است،

ادامه »

حدیث زندگی 2

نوشته شده توسطكبري جعفري 12ام اسفند, 1398

————— ✿﷽✿ ————-

 حکمت خوانی همراه با شرح و تفسیر

 

نهج البلاغه خوانی

حکمت دوم

قال علی علیه السلام
أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، وَرَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ، وَهَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ.

و درود خدا بر او فرمود: آنكه جان را با طمع ورزی بپوشاند خود را پست كرده، و آنكه راز سختی های خود را آشكار سازد خود را خوار كرده، و آن كه زبان را بر خود، حاكم كند، خود را بی ارزش كرده است.


شرح حکمت دوم

امیرالمومنین در حکمت دوم ، به پیامد ها و آثار سوء
” سه رذیله ی اخلاقی ” ، اشاره فرمودند با هم میخوانیم

1_نکته اول :

?بدیهى است که افراد طماع براى رسیدن به مقصود خود باید تن به هر ذلتى بدهند و دست سؤال به سوى هرکس دراز کنند و شخصیت خود را براى نیل به اهداف طمعکارانه خود بشکنند.

هنگامى که طمع فزونى یابد کارهایى از انسان سر مى زند که کاملاً احمقانه است ؛

شبیه آنچه درباره طماع معروف عرب به نام «اشعب» نقل شده که بسیارى از اوقات هنگامى که راه مى رفت دامن خود را به دست می گرفت

و آن را در برابر آسمان باز نگه مى داشت و مى گفت:

شنیده ام بعضى از پرندگان در حال پرواز تخم مى گذارند شاید تخم آن پرنده در دامن من بیفتد.

و یا نقل مى کنند هنگامى که گروهى از کودکان او را در کوچه و بازار آزار مى دادند براى پراکنده ساختن آنها گفت: شنیده ام در فلان خانه حلوا پخش مى کنند بچه ها به سوى آن خانه دویدند ناگهان دیدند خود اشعب نیز به سوى آن خانه مى دود گفتند: تو چرا؟ گفت: شاید حرف من درست باشد.
این داستان ها خواه واقعیت داشته باشد یا نه اشاره به کارهاى ننگ آورى است که انسان به جهت طمع انجام مى دهد.

?نقطه مقابل طمع قناعت است که سبب عزت آدمى مى شود همان گونه که امیرمؤمنان فرمود: ( عَزَّ مَنْ قَنَعَ ) ؛
آن کس که قناعت پیشه کند عزیز خواهد بود .

ادامه »

حدیث زندگی 1

نوشته شده توسطكبري جعفري 9ام اسفند, 1398

————— ✿﷽✿ ————-

شروع حکمت خوانی همراه با شرح و تفسیر

 

نهج البلاغه خوانی

 

 هرروزحکمت ها را دنبال کنید
انشالله با عمل به حکمتها زندگی نهج البلاغه ای داشته باشیم.

 قبل از شروع هم توسلی به امیرالمومنین علیه السلام داشته باشیم که مولا در انتقال نورانیت کلامشان ، بهترین یاری و کمک را خواهند کرد..

برای دوستانتان کلاس نهج البلاغه بگذارید و همین شرحی که در این کانال قرار میدهیم ، برایشان توضیح دهید .

حکمت-1

قال علی علیه السلام

کُنْ فِی الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ، لاَ ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ، وَلاَ ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ

درود خدا بر او فرمود: در فتنه ها، چونان شتر دوساله باش، نه پشتی دارد كه سواری دهد، و نه پستانی تا او را بدوشند.

شرح حکمت اول 

 هدف امام این است :
که انسان به هنگام شورش هاى اهل باطل و فتنه هاى ناشى از خصومت آنها با یکدیگر نباید بازیچه دست این و آن شود ، باید خود را دور نگه دارد و به هیچ یک از دو طرف که هر دو اهل باطل اند کمک نکند.

در این گونه موارد معمولاً هر کدام از طرفین به سراغ افراد بانفوذ و باشخصیت مى آیند تا از نفوذ و قدرت آنها براى کوبیدن حریف استفاده کنند.

در این هنگام باید این افراد بلکه تمام افراد، خواه ضعیف باشند یا قوى نهایت مراقبت را به خرج دهند که در دام فتنه گران و غوغاسالاران نیفتند مبادا دین و یا دنیای آنها آسیب ببیند .

در داستان قیام ابو مسلم بر ضد بنى امیه گرچه در ظاهر براى کوبیدن باطلى بود ولى در باطن براى تبدیل باطلى به باطل دیگر و حکومت بنى عباس به جاى بنى امیه بود. به همین دلیل هنگامى که ابو مسلم به وسیله نامه اى پیشنهاد حکومت و خلافت را به امام صادق علیه السلام کرد امام آن را نپذیرفت زیرا مى دانست در پشت پرده این قیام چه اشخاصى کمین کرده اند و به تعبیر دیگر امام مى دانست این یک فتنه است که دو گروه باطل به جان هم افتاده اند و نباید به هیچ کدام امتیازى داد.

نکته مهم !

از آنچه گفته شد به خوبى روشن مى شود که هرگز منظور امام علیه السلام این نبوده است که اگر گروهى باطل بر ضد مؤمنان و طرفداران حق برخیزند نباید به حمایت مؤمنان حق جو برخاست .

فإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الاُْخْرى فَقاتِلُوا الَّتى تَبْغى حَتّى تَفىءَ إِلى أَمْرِ اللّه) ؛

اگر گروهى از مسلمانان بر گروه دیگرى ظلم و ستم روا داشتند (و اصلاح در میان آن دو از طریق مسالمت آمیز امکان پذیر نشد) با جمعیت ستمگر پیکار کنید تا به سوى حق باز گردند.

ممکن است تفاوت بین جمله «لا ظَهْرٌ فَیُرْکَبُ» و جمله «وَلا ضَرْعٌ فَیُحْلَبُ» در این باشد که نه کمک هاى مستقیم به فتنه جویان کن (مانند سوارى دادن مرکب) که خودش وارد معرکه شود و نه کمک هاى غیر مستقیم مانند کمک هاى مادى به این گروه ها کردن رواست شبیه شیر دادن برای تغذیه افراد .


نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی